سیمای ضد آزادی فرقه مجاهدین خلق در بخش خبری خود اقدام به پخش پیامی منتسب به مسعود رجوی در تاریخ 2 بهمن 1401 در سالگرد اعدام قاضی محمد از رهبران حزب دمکرات کردستان توسط رژیم دیکتاتوری پهلوی در 10 فروردین 1326 کرد که در این پیام از قول رجوی خطاب به بقایای رژیم سابق و مسئولین جمهوری اسلامی آمده است: که آنها باید شعار تاریخی پیشمرگان کرد وحزب دمکرات کردستان ایران مبنی بر خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران را به رسمیت بشناسند.
جالب اینجاست که گویا مسعود رجوی فراموش کرده است که چگونه با انحصار طلبی و ایجاد فضای ضد دمکراتیک در مناسبات ائتلاف به اصطلاح شورای ملی مقاومت باعث جدایی همین حزب دمکرات شد. حزب دمکرات کردستان که بدنبال اعلام تاسیس شورای به اصطلاح ملی مقاومت توسط ابوالحسن بنی صدر در 30 تیرماه 1360 به همراه دیگر احزاب و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی به آن پیوست، اما چیزی نگذشت که این افراد و گروهها بدلیل انحصار طلبی و کیش شخصیت مسعود رجوی از این ائتلاف جداشدند. ابوالحسن بنی صدر بعنوان پایه گذار و مهم ترین عنصر این شورا در بیست اسفند 1362 طی اطلاعیه ای، همکاری با صدام دشمن خارجی و متجاوز به ایران را به عنوان توجیه سرنگونی جمهوری اسلامی نپذیرفت و در نهایت در 4 فروردین 1363 از رجوی بصورت رسمی جداشد.
حزب دمکرات کردستان نیز در 10 اردیبهشت 1364 به عضویت در این شورا و ادامه همکاری با رجوی خاتمه داد. این حزب در بیانیه ای تحت عنوان چند سند پیرامون روابط حزب دمکرات با شورای ملی مقاومت دلایل جدایی از این شورا و قطع همکاری با مجاهدین خلق را اینگونه توضیح میدهد: مجاهدین خلق تنها در صورتی حاضر به ادامه همکاری با حزب دمکرات در شورا بودند که حزب مطیع سیاست های آنها باشد. این حزب همچنین در ادامه تاکید کرده بود که ایدئولوژی مجاهدین خلق و سیاست های تحمیلی آن باعث شده است که این تشکیلات نقش اصلی خود را بعنوان آلترناتیو دمکراتیک از دست بدهد. این حزب برخوردهای مجاهدین خلق را انحصار طلبانه دانست وعلت اصلی جدایی از شورا را نا امیدی از دمکراتیزه شدن شورا عنوان کرد و شیوه های رفتاری مجاهدین خلق را سکتاریستی و بدور از سعه صدر و انعطاف و موجب تلاشی شورا دانست.
البته بدنبال جدایی بنی صدر و حزب دمکرات مابقی جریانات شناخته شده هم از این شورا بدلیل همین سیاست های انحصار طلبانه رجوی اعلام جدایی کردند. مسعود رجوی ناچار شد خلل خروج این جریانات را با اعضای قدیمی بلامصرف و از نفس افتاده داخل تشکیلات خودش پر کند و مدعی رشد کمی و کیفی شورا شود.
اکنون بعد از سالها بیانیه ای منتسب به وی منتشر شده که به حقوق اساسی پیشمرگان و حزب دمکرات اشاره می کند! مسعود رجوی سالهاست بر اساس جهان بینی منحصر بفرد خودش که هدف وسیله را توجیه می کند در صدد سو استفاده از جریانات قومی و ملی و مذهبی است و در این راه تا آنجا پیش می رود که بتواند سیاست های خود را که عمدتا حول منافع فردی و پذیرش کیش شخصیت خودش می باشد را بر آنها تحمیل کند.
همین شیوه و رویکرد را در قبال هنرمندان، ورزشکاران و… که در یک برهه به جریان وی پیوسته بودند، بکار گرفت. شخصیت ها و جریانات و بخصوص اعضایی که سالها عضو این فرقه بوده و با خصوصیات رجوی از نزدیک آشنایی دارند بخوبی می دانند که رجوی به هیچ اصول و پرنسیبی اعتقاد ندارد و ملاک روابط و نزدیکی به او صرفا پذیرش هژمونی و سیاست های بلافصل وی است.
نکته مهم و قابل ملاحظه دیگر رفتار دوگانه او در قبال جریانات و شخصیت هایی است که با او یک ائتلاف مشترک را در یک مقطع زمانی داشتند. رجوی در نشست های داخلی حتی اعضای فعلی شورا مانند مهدی سامع را هم به تمسخر می گرفت. مهدی سامع در جریان حمله القاعده به برج های دوقلو و مرکز تجارت جهانی این اقدام را بمثابه یک حرکت تروریستی محکوم کرده بود واین اقدام بدجوری به رجوی که در آن مقطع از ضربه القاعده به امپریالیزم ذوق زده شده بود برخورد. بطوریکه این موضع گیری سامع را به سرکشیدن یک کاسه ماست تشبیه کرد.
مرور زمان و تجربه روان شناختی مسعود رجوی به مرور ماهیت او را بر همگان ثابت کرده است. بطوریکه دیگر حنای شعارهای پر طمطراق او برای تمامی شخصیت ها و جریانات و قومیت ها و بخصوص اقوام کرد و پیشمرگه ها رنگی ندارد و عملکرد دوگانه رجوی و تناقض فاحش شعار وعملکردش بخوبی برایشان افشا شده است. نبش قبر مجدد رجوی و انتصاب پیامی به او نمی تواند تغییری در انحراف اذهان ایجاد کند و از نظر افکار عمومی و بویژه قومیت کرد، رجوی برای همیشه از صحنه سیاسی و اجتماعی ایران محو و حذف شده است و نبش قبر و تکرار خزعبلات وی جز تنفر در اذهان مردم بر نمی انگیزد.
اکرامی