پس از گذشت بیش از 12 روز توسط دوستی که درسایت دنبال مطلبی بوده متوجه شدم که در مورد اینجانب سایت همبستگی نوشته ای بر رسم یادگاری مرقوم داشته است، با توجه به فیلتر بودن سایت مربوطه در ایران، با دوستی که ممکن بود بتواند متن آنرا در اختیارم قراردهد تماس گرفتم، اما موفق به فیلتر شکنی نشدند بنابراین همین اندازه مرا کفایت می کند.
جنایت بی مرز رذالت بی پایان | همبستگی…
یکی ازاین مزدوران به نام سوسن نوروزی در عریان کردن ننگ مزدوری و بریدگی اش در سر مزار…
اگر چه متن را نخواندم و قصد نقد نیز برآن نیست که عزیزان جدا شده ‘گویاترین و رساترین نقد ها را بر تشکیلات (با توجه به مشاهدات عینی اشان) انجام داده و میدهند بنابراین صحبت های من از جنایت های بی مرزی است که توسط رجوی های خبیث بدلیل قتل بی رحمانه سعید عزیزمان بردل سوخته امان نهاده اند، عزیزی که آن جانیان بی مرز از ترس جدایی خواهی اش و بدلیل مخالفتش او را سراسیمه از لندن دزدیده و به بغداد بردند تا محاکمه اش نمایند، فریاد من از یاد آوری شکنجه های بی شرمانه اشان بر پیکر تنها یادگارمان است که سخاوتمندانه جانش را در اختیار آن بی شرمان قرارداده بود، صدای من برخاسته از رنجی است که تا ابد در خاطرمان حک گردیده است، باشد که تمامی رجز خوانی های این دژخیمان زمانه را در دادگاهی عادلانه پاسخگو باشیم. ولی بی ادبی است که نوشته اشان بدون جواب ماند.
بنابراین:
با توجه به عنوان متن یادشده اگر میکرو شبهه ای بر مزدور و عنصر وزرات اطلاعاتی بودن برخی افراد جدا شده بوده و گاهی بی ادبانه و موریانه وار با ذهنم در ستیز بود، چون یخی در زیرتابش خورشید به عدم منتهی گردید، بگذریم، اینکه همه اذعان دارند که نویسندگان اراجیف سایت های زنجیره ای مجاهدین، چند نفری بیش نیستند که از نام های جعلی و بعضا" از نام افراد اسیر آن فرقه استفاده می نمایند بنابراین نامی که این متن را نوشته و نمیدانم کیست، کاری ندارم – سخنم مستقیما" با رجوی ها می باشد:
طبق سنت دیرینه و انشاء حاکم بر فرقه، این که همه مزدوراند حرف تازه ای نیست
صحبت از جنایت بی مرز و رذالت بی پایان شده است:
"عالم و آدم می دانند که جنایت بی مرز و رذالت بی پایان برنامه تغییر ناپذیر رهبران فرقه است"
جنایت بی مرز را همواره شکنجه گران خبیث فرقه انجام داده اند همانهایی که برای پاک کردن صورت مسئله از جنایت های بی مرزشان به سناریو نویسی توسل جسته اند، همانهایی که برای فریب مردم، جنایات خود را به عاملین نفوذی رژیم و عاملین اطلاعاتی ربط داده اند. وگرنه بنده نه کسی را فریب داده ام نه جنایتم را بگردن کسی انداخته ام تا در مورد رذالت بی پایانش سخنرانی شود.
من که برای برقرار بودن خود دیگران را جلو نیانداخته ام تا کشته شوند و قربانی افکار پلید و خائنانه ام شوند، من که صدای مخالفان خود را خفه نکرده ام، من که سفارش قتل عام معترضین در آلفا را به جوانی (که او نیز به اسیری گرفته شده بود) نداشته ام تا معترضین را به گلوله ببندند و کشتار جمعی راه بیاندازد و بعد به دروغ آن جوان را عامل رژیم بخوانم و بدین گونه رذالت بی پایان را به نمایش بگذارم.جمله "خیانت بی مرز و رذالت بی پایان " شایسته رجوی ها و شکنجه گرانش می باشد.
که انشاء ا… بزودی پرچم خیانت بی مرز ورذالت بی پایان را برایتان ارسال خواهم داشت تا بر سر" اور سوراز" نصب نموده و پس از مرگ رجوی ها و آن چند نفر خیره سر، نیز بر روی سنگ قبرشان این جمله حک خواهد شد
" جانیکاران بی مرز در رذالت بی پایان "
صحبت از بریدگی و مزدوری این جانب داشته اید.
افتخاری است که نه تنها مزدور خون سه برادرعزیز تنی ام می باشم بلکه مزدور خون تمامی قربانیان این فرقه کثیف بوده و بر این مزدوری افتخار میکنم وتا آخرین مرحله دادگاه شما مدعیان دروغین خلقی برمزدوری خون عزیزانمان که قربانی خودکامگی شما دیوانه ها شده اند پابرجا خواهم ماند.
آری من بریده ام، از لجنزار رجویستی بریده ام.
من از اعمال خیانت کارانه رجوی ها، از قتل و غارت و بی هویتی رجوی ها، از شیوه مبارزه خوار و ذلیلانه رجوی ها، از تخیلات واهی رجویستی بریده ام.
من بریده ام، از آمرین قتل سعید عزیزم، از عاملین ریخته شدن خون حمید ومجید عزیزم بریده ام.
من بریده ام از باعثین ریخته شدن شدن خون هزاران دختر و پسر عزیز ایرانی، از دروغگویی بی شرمانه رجوی ها بریده ام.
من از عاملین یتیمی کودکان عزیزی که در زندان، یتیمی اشان را شاهد بودم، بریده ام.
من از عاملین کشته شدن هوشنگ ثابتی زاده (برادر قربانی انوشیروان ثابتی زاده) که در ترکیه بسال 1369 به کمینش نشستید و نمیدانم به چه طریقی کامیون اش که منشاء در آمد خانواده اش بود را از دستش در آورده و سپس او را با خورجینی از عکس عفریته و کرکس زمانه با اتوبوس به ایران پس فرستادینش بدون دادن آموزش لازم، تا با عکسهای کثیف رجویها که همراهش بوده، دستگیر شود و اینک مادر 78 ساله و خواهر 60 ساله و درمانده اش هیچ سرپرستی ندارند بریده ام.
من از عاملین ریخته شدن خون محمد حنیف سپهری(که به دنیا آمدنش حکایتی از جنایت بی مرز رجوی هاست)که در سال 1366 در سن دوسال و نیمگی (برای مهمل سازی خروج تعدادی که بعدا " اسیر فرقه شدند) قربانی افکار پلیدانه و بی مرز رجوی ها شد و در راه برگشت در بیابانهای بلوچستان بهمراه مادر و مرد بیچاره دیگری (که پدر 5 فرزند بوده و 20 روز بعد جسدش را به خانواده ه اش تحویل دادند) اسیر قاچاقچیان بلوچ شدند، بریده ام که اگر آن کودک آنروز قربانی نمیشد الان جوانی برومند و 23 ساله ای بود و میتوانست پدر پیر و ناتوان نانوایش را عصایی باشد.
این پدر پیر و فرتوت میگفت تا زمانی که این بلا سر همسر و پسرم و آن مرد همراهشان نیامده بود، عوامل رجوی مرتبا" نزد ما می آمدند تا برای بردن نیرو، همسرم آنها را یاری نماید ولی از وقتی که همسر و پسرم بدین گونه سر به نیست شدند و مشخص نشد چه بلایی سرشان آمده دیگر یادی هم از ما نکردند و من با این سه دخترم درمانده ام و نمیدانیم چه بکنیم؟ او سالها به یاد محمد حنیف و همسرش در بهشت زهرا بر سر مزار قربانیان تشکیلات میگریست و عاجزانه درخواست یاری داشت تا از آنها خبری جویا شود.
این نشانه های جنایت بی مرز و رذالت بی پایان رهبران فرقه است.
افتخاری است بر بریدگی از فرقه نجس و کثیف رجویستی خبیث که در پاریس به برگزاری شوهای مسخره مشغولند و براین خیال اند که قربانیان و ظیفه اشان بوده قربانی شوند تا این جانیان بی مرز قادر به ارائه لیست این قربانیان به جهانیان برای سوء استفاده های اشان گردند…. و نیز خانواده های قربانیان تشکیلات باید در بدترین شرایط روحی و مادی قرار بگیرند و سکوت کنند یا پیوسته از آنها دفاع نمایند تا مشمول تهمت های کثیف اینان نشوند و رجوی های جنایت کار بی مرز و رذلان بی پایان قادر باشند در توهمات خود پرسه بزنند.
و در مورد عریانی بر سر مزار برادرم با افتخار میگویم که توانستم بار دیگر رجوی های کثیف را عریان سازم:
از افرادی که دور از وطن اسیر ذهنیات رجوی های رذل هستند میخواهم لحظاتی آزادانه به چهره کثیف و بدون نقاب رجوی ها توجه نمایند همان چهره هایی که وقتی عریان میشود حال هر هموطنی را در هر شرایطی دگرگون می کند.
شما که چندین سال از وطن دور هستید و اسیر فرقه رجوی ها، بدانید که در عرف جامعه القابی جایگزین شده که برگرفته از نام رهبران کثیف آن فرقه می باشد و این اصطلاحات را هر کسی که مدعی هم پیمانی با اینان باشد باید بر خود هموار سازد.
اسیران ذهنیت رجویستی بدانید که چهره رذل رجوی ها همواره در حال عریان شدن است، چهره خبیثانه این جانیان که کمر بر نابودی جوانان ارزشمند این مرز و بوم بسته اند و برای قدرت طلبی خود از کشتار جوانان و کودکان ذره ای شرم و حیا ندارند و در پشت جوانان عزیز ما سنگر گرفته و می ترسند تا بر صحنه واقعی مبارزه پای بگذارند، آنهایی که با قربانی کردن جوانان ما توانستند پای به فرار بگذارند و جان خود را نجات دهند، در پیشگاه ملت همواره در حال عریان شدن هستند.
چه پدران و مادران و خواهران و برادران و هم میهنانی که با چهره عریان شده رجوی ها مواجه شدند و به ناچار در توالت های عمومی بهشت زهرا نام رجوی ها و شکنجه گرانشان را بالا آوردند.
ای اسیران ذهنیت رجویستی اگر حتی یک تحلیل رجویستی در مورد مبارزه در راه خلق قهرمان و حمایت مردم و ملت ایران صحیح بود در این سی سال می توانستند گامی به مردم نزدیک شوند اما آنها همواره در حال دور شدن از مردم و ایران هستند آنها همواره کرنش وار در خدمت نیروهای امپریالیستی و در حال چشمک زدن به بازیگردانان صحنه سیاس گونه جهانخواران انند تا بتوانند برقرار باشند. این چه مبارزه ای است که عاجزانه از بوش در خواست حمله به ایران را دارند! مبارزه در چه راهی؟ چه کسانی قربانی حملات نظامی خواهند شد؟
حال هرچه میخواهید بگویید، به دیگران هرچه میخواهید تهمت بزنید ولی بدانید قادر نیستید تزلزلی در ادامه راهمان ایجاد نمایید زمان محاکمه اتان نزدیک است.
سوسن نوروزی – 20/05/1386