اخیرا روزنامه فیگارو در یک مقاله راجع به توافق محرمانهٔ بین ایران و عربستان سعودی گزارش کرده است که یکی از بندهای آن این است که عربستان سعودی دیگر به تروریست هایی “مانند مجاهدین خلق، تروریست های کُرد مستقر در خاک عراق و گروه تروریستی الحوازیه در منطقه جنوب ایران حمایت مالی نکند.”
در این میان رهبران مجاهدین بلافاصله در تاریخ سی ام فروردین ۱۴۰۲ اعلام کردند که: “هر گونه کمک مالی از عربستان به مجاهدین خلق کذب محض است. در مورد تأمین هزینههای مجاهدین چه در ایران، چه در منطقه و چه در سطح بینالمللی توسط عربستان حتی در حد یک ریال هم دروغ . . . است.”!
مجاهدین در همین اطلاعیه از اینکه “تلویزیون اینترنشنال از سپتامبر ۲۰۲۲ به بعد هیچیک از اخبار مربوط به مجاهدین بالاخص فعالیتهای کانونهایشورشی و شبکه مجاهدین در داخل ایران را بهطور مطلق پخش نکرده . . . است.” را دلیلی بر استقلال مالی خود قلمداد می کنند که در نوع خود ادعایی مضحک و البته خنده دار است.
باید گفت حیات مجاهدین طی دهه های گذشته دقیقا در گرو حمایت های مالی کارفرماهای مختلفی بوده که تاکنون سرپرستی این فرقه تروریستی را به خاطر فشار به دولت انقلابی ایران و ایجاد هرج و مرج در داخل کشور به عهده گرفته اند.
این قانون و منطق رابطه بین یک گروه تروریستی مزدور با یک دولت بیگانه چه در منطقه ای و چه در سطح بین المللی است. آنچه که در مورد مجاهدین بیش از هر چیز دیگری واضح و روشن است بحث حمایت های مالی کشورهای مختلف از این فرقه تروریستی است.
البته کمک به گروه تروریستی مجاهدین توسط کشورهای غربی و منطقه ای در اشکال مختلف؛ مالی، تدارکاتی، امکاناتی و . . . صورت می گیرد که مَثل عروس هزار داماد است.
رهبران مجاهدین بعد از عمری زیستن در کثافت مزدوری و خیانت به مردم ایران فکر می کنند با یک تکذیب ساده می توانند آب رفته را به جوی باز گردانند.
شاید نسل جدید از سوابق گروه تروریستی مجاهدین خلق زیاد اطلاعی نداشته باشد ولی تاریخ معاصر ایران آئینه تمام عیار عبرت آموزی است که باید از آن درس گرفت و به نسل های بعدی منتقل کرد.
اگر تاریخ بعد از انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ را مرور کنیم درخواهیم یافت که تمامی رگ و پوست و سلول های تک تک مجاهدین با دزدی پول در داخل کشور و یا بعدها با پول های کثیف خارجی و دشمنان مردم ایران پرورش یافته است.
نامه مسعود رجوی به گورباچف و درخواست وام سیصد میلیون دلاری از او، یکی از رویدادهای شگفت انگیز سازمانی است که از زمان بنیانگذاری در سال ۱۳۴۴ مدعی میهن پرستی، استقلال و نبرد علیه استعمار غرب و شرق بود. این نامه در تاریخ پنجشنبه پنجم دی ماه ۱۳۶۴ برابر با بیست و ششم دسامبر ۱۹۸۵ نگاشته شد و توسط رابطین خاص مجاهدین به دست گورباچف رسید. اما اتحاد جماهیر شوروی به رهبری گورباچف که در مسیر فروپاشی قرار داشت، نه تنها به نامه مسعود رجوی پاسخی نداد، بلکه آن را به آرشیو حزب کمونیست شوروی سپرد و این نامه سالها بعد از فروپاشی شوروی و جزء مجموعه اسنادی است که از طریق اسناد حزب کمونیست شوروی علنی شده است و متن نامه در آرشیو دانشگاه استنفورد موجود است.
سه نامه علنی شده از روابط مسعود رجوی و رهبران مجاهدین با اتحاد جماهیر شوروی
در اسناد دانشگاه استنفورد سه نامه علنی شده از روابط مسعود رجوی و رهبران مجاهدین با اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد؛
نامه اول، از طرف سازمان مجاهدین خلق است که میگوید ما زیر ضرب هستیم، افراد ما از مرز فرار میکنند و شما به آنها به طور موقت پناهندگی بدهید.
نامه دوم، از طرف دفتر سیاسی سازمان مجاهدین با امضای فرهاد الفت و به عنوان نماینده مجاهدین است و تقاضای وام میکند.
نامه سوم، نامهای است که از طرف رجوی به گورباچف نوشته شده و مؤید تقاضای وام سیصد میلیون دلاری است که میگوید ما برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران به این کمک احتیاج داریم و شما به ما قرض دهید و در اولین فرصت پول را به شما پس خواهیم داد. حتی وعده میدهند شاید بتوانند بخشی از پول را قبل از موفقیت انقلاب پس دهند!
پیوستن مجاهدین خلق به ارتش رژیم صدام حسین بر علیه مردم ایران
هرچه قدر جلوتر که می آییم گند و کثافت مجاهدین و رهبری آن بیشتر از هر زمان دیگری عالم گیر می شود. پیوستن به ارتش صدام اوج خود فروشی و وطن فروشی رجوی بود که تمام عیار تحت حمایت و پوشش مالی و تدارکاتی صدام دیکتاتور عراق قرار گرفت.
طبق افشاگری های آقای قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد عربی وقت مسعود رجوی که چندین سال است از فرقه رجوی جدا شده، مجاهدین در سال ۲۰۰۰ ماهانه ۳ میلیون بشکه نفت از صدام دریافت می کرده و آن را در بازارهای بین المللی به فروش می رساندند.
تا اینکه صدام حسین سقوط کرد و رهبری مجاهدین دربه در دنبال کارفرمای دیگری می گشت. هرچند تحت حمایت مالی سرویس های اطلاعاتی غربی روزگار می گذراند. ولی برای تاثیر گذاری بیشتر بر فضای سیاسی اجتماعی ایران بویژه زمانیکه از عراق اخراج و به خاک آلبانی تبعید شدند نیاز به یک کارفرمای مستقیم با انبوه کمک مالی داشت.
عربستان؛ کارفرمای جدید
کارفرمای جدید عربستان سعودی بود که در دشمنی تمام عیار با مردم ایران تلاش کرد از فرقه تروریستی رجوی در خط مقدم جنگ خود در ابعاد مختلف بهره ببرد. هرچند این کشور در گذشته نیز کمک های مالی فراوانی را در اختیار مجاهدین قرار داده بود.
مسعود خدابنده عضو سابق مرکزیت مجاهدین و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی بود. وی از روزهای ابتدایی انقلاب به جمع این گروه پیوست و تا سال ۷۵ همچنان در سازمان حضور داشت.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ کتاب “تهران تا تیرانا” حاوی خاطرات مسعود خدابنده منتشر شد که ناگفتههایی از منابع مالی مجاهدین را افشا میکند. در بخشی از این کتاب در مورد منابع مالی مجاهدین به ویژه حمایت عربستان سعودی از این فرقه تروریستی آمده است:
“در ماههای اولیه پیروزی انقلاب سازمان مجاهدین خلق با دستبرد به بانکها و مؤسسات پول مورد نیازش را تأمین میکرد. در سال ۱۳۶۰ و بهدنبال اعلان مبارزه مسلحانه علیه نظام سازمان نیاز به پول بیشتری داشت.
آن زمان پول بهطور مستقیم از طرف سرویسها پرداخت میشد و بخش مالی مسئول انتقال آن به داخل بود ولی بعدها وقتی سازمان از طرف دونالد رامسفلد بههمراه کمکهای دیگر به صدام هدیه شد و سازمان به عراق منتقل شد، قضیه فرق کرد.
در زمان صدام عملاً محدودیت مالی برای مجاهدین وجود نداشت یعنی اگر ما پروژهای را ارائه میکردیم و تصویب میشد مسئله مالی آن ابداً مطرح نبود و مشکلی نداشت.
بخشی از مخارج جنگ صدام با ایران را عربستان سعودی (با تأیید آمریکا) و گاهی هم کویت یا شیوخ دیگر میدادند و در این بین مجاهدین نیز سهم خودشان را داشتند، یادم هست در دورهای بهصورت موقت رابطه رجوی و عربستان مستقیم شد و مسعود به عربستان احضار شد (مسافرتها مخفی بود ولی بعدها فیلم و عکس آن منتشر شد).
شاهزاده ترکی الفیصل آن زمان مسئول استخبارات عربستان بود و سابقه ارتباطش با سازمان به آن سالها برمیگردد، ملک عبدالله هم ولیعهد بود؛ ملک عبدالله گاه حتی مستقیم کارهای رجوی را کنترل و رسیدگی میکرد. همان روزها من در یکی از سفرها به عربستان سه کامیون طلا (هر کدام بهمیزان یک تن) و انبوهی هدایا از جمله ساعتهای رولکس طلا با مارک سلطنتی و اقلام دیگر به بغداد آوردیم که بعدها بهکمک تعدادی از تجار اردنی وابسته به دربارعربستان اینها را به پول تبدیل کردیم.
سازمان البته در این سه چهار دهه با اموالی که از خانوادههای اعضایش دزدید،با مبالغی که از سرویسها تحت عنوان خرج نفرات گرفت،با سرانهای که از صدام حسین دریافت میکرد و مبالغی که از طریق فروش نفت قاچاق به دست میآورد توانست انبوهی شرکت و هتل و دارالتجاره هم افتتاح کند؛ در جریان فروش نفت قاچاق برای صدام ۱۰ درصد درآمد را نگه میداشت که بهسرعت تبدیل به چند هتل بزرگ در لندن شد.
بعد از فرار مریم رجوی از عراق او را با چند دهمیلیون دلار اسکناس دزدیدهشده از بانکهای عراق در پاریس دستگیر کردند و فرانسه مسئله را به سوریه اطلاع داد که در همان زمان چند دهمیلیون دیگر با صندوقهایی از جواهرات و طلا در مرز عراق به سوریه که بار قاطر کرده بودند، کشف و ضبط شد.”
عربستان ماهانه سی میلیون دلار به مجاهدین خلق کمک مالی می کرده است
در تائید صحبت های مسعود خدابنده کافی است به صحبت های آقای فاضل الشویلی رئیس شورای استانداری بغداد اشاره کنیم که در یک مصاحبه در تاریخ دهم مرداد ۱۳۸۶ اعلام کرد: جدیدترین سندی که دراختیار دولت عراق قرار گرفته ، نشان می دهد که عربستان هرماه به سازمان ” مجاهدین خلق ” که در لیست سازمان های تروریستی سازمان ملل و جهان قرار دارد مبلغ سی میلیون دلار کمک مالی می کند.
حضور ترکی الفیصل در گردهمایی سال ۱۳۹۶ مجاهدین در پاریس هم رونمایی از حمایت های مالی و رسانه ای تمام عیار در فاز جدیدی از دشمنی این کشور با مردم ایران بود که مریم رجوی آن را علنی کرد.
نتیجه اینکه هرچقدر هم رهبران مجاهدین بخواهند کمک های مالی از سوی عربستان سعودی و سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل را کتمان کنند ، گند و کثافت مجاهدین آنقدر زیاد و مثل روز روشن است که جای هیچگونه ابهامی را باقی نمی گذارد بنحوی که نمی توان آنان را با آب هفت دریا هم شست و غسل شان داد.
در یک کلام رهبران مجاهدین مصداق آیه: “وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ”
به او گفته مى شود: این کیفر به سزاى دستاوردى است که خود پیش فرستاده اى، و نیز از آن روست که خدا به بندگانش ستم نمى کند، بلکه به هر کسى آنچه را که درخور اوست مى دهد.