جنایات رجوی در داخل تشکیلات مجاهدین خلق را باید دید، یا منشور ده ماده ای وعده سر خرمن مریم را؟!

محمد عشایر و عزیز اسدی را به جرم انتقاد سر به نیست کردند

در پادگان بدنام اشرف در عراق، زمانی که مریم رجوی در خارجه در شوهایی نمایشی درباره ایران آزاد فردا شعر و شعار تو خالی سر می داد، بسیاری از اعضای فرقه نسبت به این فریب کاری واکنش نشان می دادند که چطوری ممکن است که مریم رجوی در خارجه وعده های رویایی و فوق دموکراسی در خصوص “ایران آزاد فردا” را می دهد و یقه درانی می کند، ولی در انواع مختلف نشستها افراد فقط به علت بیان تناقض خود یعنی بیان نظر و عقیدۀ سیاسی یا ذهن خودش مورد انواع فحشها و دشنامها و افتراها و حتی کتک قرار می گرفتند؟! تا اینکه در نشستی خود مسعود رجوی دراین باره با عصبانیت، همانند گاوی که از کشتارگاه فرار کرده باشد گفت: بله ما می توانیم وعدۀ سرخرمن بدهیم و هر کس هر غلطی در این رابطه می تواند بکند!! این مردک رجوی سپس بعد از فروکش کردن عصبانیتش گفت: باباجان من و مریم برای بستن دهان غربیها مجبوریم این حرفها را بزنیم!!! این اعتراف مسعود رجوی در رابطه با اراجیف مریم رجوی در اروپا بود.

اکنون مریم رجوی که بازی را باخته و تشکیلاتش ورشکسته شده و با فرار یا مرگ روزافزون اعضا به علت کهولت سن و هزار و یک درد بی درمان دیگر روبرو است و خود مریم هم از همه جا رانده و مانده شده و حتی اجازه اقامت در اروپا هم ندارد و الان در آلبانی همچون خر در گل گیر کرده است، برای لاپوشانی و فرار از منجلابی که خود و شوهر فراریش درست کرده اند مجبور است با ریخت و پاش میلیون دلاری و خرید برخی نماینده های پارلمانها یا مقامات سابق و سفیر تحت تعقیب دیروز و با کلمات دهان پرکنی همچون اعلام و پخش موادی کپی برداری شده از منشور حقوق بشر ملل متحد با پولهای نفتی صدامی و عربی خرج این تبلیغات ده ماده ای یا به قول رجوی ملعون وعده سرخرمن دادن، بار دیگر به شعور مردم توهین کند.

باید به این رئیس جمهور مادام العمر رجوی ساخته گفت این همه ماده و وعده و وعید پیش کش، شما باید جواب بدهید که چرا محمد عشایر و عزیز اسدی و دهها نفردیگر را در عراق بخاطر یک انتقاد ساده در تشکیلاتی که شما بالاترین مسئول آن بودید کشتید؟

من همین موضوع را در کلاب هاوسی که هفته گذشته به همراه دیگر دوستانم برگزار شده بود مطرح کردم و همین جا هم برای آگاهی دیگر دوستان مطرح می کنم.

جدا از دهها و صدها مورد از شکنجه و کشتار در زندانهای پادگان بدنام اشرف در سالهای 73 و 74 و همچنین نشستهای حوض سال 74 و نشستهای طعمه و دهها دادگاه تحت عنوان نشست دیگ و… که افراد را در آنجاها به صلابه می کشیدند و هر کسی که در مقابل تشکیلاتشان مقاومت می کرد او را سر به نیست می کردند؛ من فقط یک مورد را در پادگان انزلی (در مجاورت شهر جلولا) بیان می کنم:

زمانی که در عراق و در پادگان انزلی برای عملیات و خراب کاری در مرزهای غربی ایران و عراق مستقر بودیم، دو نفر به نامهای محمد عشایر (نام مستعار) و عزیز اسدی را که نسبت به تشکیلات رجوی نگاه انتقادی داشتند سر به نیست کردند و تا الان هم از آنها هیچ خبری نیست.

این دو نفر در یگان ما بودند و محمد عشایر نسبت به حرفهای مریم رجوی درباره “ایران آزاد فردا” انتقاد داشت و می گفت که سازمان در درون خودش به آزادی و دموکراسی مطلقا پایبند نیست و بلکه در داخل تشکیلات ضد آن عمل می کند چطوری می تواند تضمین بدهد که در فردای سرنگونی به این آزادیهایی که مریم قجر می گوید پایبند باشد و همچینن عزیز اسدی هم به نبود آزادی بیان و عقیده در تشکیلات انتقاد داشت و گزارش نوشته بود که ارتش آزادیبخش رجوی دیگر جوابگوی سرنگونی نیست.

بعد از طرح این موضوع بلافاصله مسئول این فرقه در همان پادگان برای اینها دادگاه به ریاست دو تن از زنان فرقه رجوی که یکی از آنها مریم اکبری و دیگری که اسمش را فراموش کردم، برگزار کرد که بعد از چندین ساعت توهین و فحش به این دو نفر از جمله اینکه اینها نفوذی وزارت اطلاعات رژیم ایران هستند و… بالاخره این دو نفر از خواسته و انتقاد خود کوتاه نیامدند تا اینکه اسدالله مثنی یکی از شکنجه گران فرقه که دستش به خون تعدادی از نفرات سر به نیست شده در زندانهای رجوی آغشته است بهمراه دیگر زندانبانان و شکنجه گران این فرقه یکدفعه بر سر آن دو نفر ریخته و آنها را تا سرحد مرگ کتک زدند و سپس آنها را از سالن بیرون بردند و دیگر از آنها خبری نشد و هر چقدر هم که من دنبال کردم از دوستانی که با آنها محفل داشتم پرسیدم هیچ کس خبر نداشت و فقط گفتند اسدالله مثنی بهمراه علی اکبر انباز با نام مستعار یوسف و چند نفر دیگر همان شب آن دو را چشم بسته از پادگان انزلی در جلولا خارج کردند.

تا اینکه یکی دو سال بعد که من بهمراه کامران فلاحی گشت پادگان اشرف بودیم برای گشت به قبرستان فرقه رجوی در داخل پادگان رفتیم و دیدیم در آنجا تعداد بسیاری خبرنگار خارجی آورده اند و بسیاری عکسهای کشته شدگان در عملیات و اعدام شدگان در ایران را در ورودی و تمام قسمتهای همان قبرستان آویزان کرده اند. پری بخشایی که مسئول کل پادگان اشرف بود بهمراه یک مترجم دیگر داشت به آن خبرنگاران توضیح می داد که اینها را جمهوری اسلامی کشته و اعدام کرده است. من بهمراه دوستم کامران فلاحی در حال تماشا کردن عکسها بودیم که یکدفعه متوجه عکس این دو نفر یعنی همان محمد عشایر و عزیز اسدی شدیم که بلافاصله مستقیما پیش پری بخشایی رفتیم و گفتیم که این دو نفر در قرارگاه ما بودند، اینها کی کشته شدند؟ پری بخشایی آمد و انها را دید و بلافاصله گفت که کار خیلی خوبی کردید که گفتید و ما الان عکس این دو نفر را برمی داریم و ما را هم بسرعت از قبرستان بیرون کردند و گفتند شما گشت داخل قرارگاه هستید اینجا چکار می کنید؟!

و در پایان هم وقتی که به مراکز خودمان برگشتیم بلافاصله ما دو نفر را صدا زدند و گفتند در مورد اتفاق امروز و چیزی که دیدید مطلقا با کسی صحبت نکنید چون صحبت در مورد این موضوع مرز سرخ است!!

اکنون مریم رجوی برای سوء استفاده و کلاهبرداری سیاسی و فریبکاری دم از دموکراسی و حقوق بشر و لغو مجازات اعدام می زند در حالی که باید همین مریم قجر و شوهر مفقود الاثرش مسعود رجوی به خاطر موارد متعدد سر به نیست کردن و زندان و شکنجه و اعدام و دهها نوع جنایت دیگر در دادگاههای بین المللی مورد محاکمه قرار گیرند.

غفور فتاحیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا