علیحضرت ملک عبدالله دوم پادشاه کشور اردن،
اخبار تایید نشده ای در هفته های اخیر بدست ما رسیده است که بر اساس آن مسعود و مریم رجوی رهبران سازمان مجاهدین خلق و تعداد دیگری از سران این سازمان در مقابله و رویا رویی با حکم جلب بین المللی ای که از طریق پلیس بین الملل صادر گردیده، به اردن منتقل گردیده و تحت حمایت دولت شما قرار گرفته اند.
من همیشه جزو بسیار کسانی بوده ام که به چشم تحسین به ملک حسین فقید و جامعه اردن نگاه کرده و می کنیم. کشور شما از معدود جوامعی است که فرهنگ های مختلف در آن در کنار هم با صلح، آرامش و خوشبختی زندگی می کنند.
من در سالهای هشتاد و نود میلادی در مسافرت های خود بین عراق و کشورهای اروپایی به کرات از کشور شما عبور کرده ام. در آن زمان من خود عضوی از سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت بودم. من همچنین از نزدیک با بسیاری از تجار اردنی، و عراقی و غیره در امان همکاری کرده و بخشی از واردات اجناس حساس به عراق از کشورهای دیگر را بر عهده داشته ام. گمان خودم بر این است که با توجه به فعالیت هایم، بنده در دوایر دولتی اردن فردی کاملا شناخته شده باشم.
یکی از مسافرت هایی که هیچ وقت فراموش نمی کنم زمانی بود که در زمان جنگ عراق در سال1991 با اتوبوسی مملو از بچه های اعضای مجاهدین خلق از عراق به مرز اردن رسیدم و در آنجا به من گفته شد که با توجه به هجوم مردمی که از عراق به طرف اردن فرار می کردند تمامی مرز ها بسته شده و کمپی در خاک عراق برای پناهندگان برپا گردیده است. مقامات مرز به من گفتند که تنها راهی که من بتوانم این بچه ها را وارد خاک اردن کنم دستور مستقیم شخص ملک حسین است که این استثناء هم طبعا بعید بنظر می رسید.
من نا امیدانه شروع به تماس با هر آنکس که می توانستم کردم و در کمال تعجب همگی ما در مرز، ظرف بیست و چهار ساعت دستوری دریافت شد که در آن شخص ملک حسین مستقیما دستور داده بودند که وضعیت بچه ها استثناء است چرا که این ها هیچ نقشی در هیچ بخشی از این جنگ نداشته و ندارند. ملک حسین اضافه کرده بود که حاضر است شخصا مسئولیت تمامی بچه های همراه من را تا زمانی که والدینشان بتوانند آنها را پس بگیرند، به عهده بگیرد. البته در آن روز من از رهبران سازمان مجاهدین دستور گرفتم که با تشکر از تعارف ملک حسین این پیشنهاد را رد کرده و بچه ها را به کشورهای اروپایی اعزام کنم. بعد ها فهمیدم که علت این کار نه بخاطر نجات این بچه ها که بخاطر دور کردن مادام العمر آنها از والدینشان بوده تا والدین آنها بر اساس دستور تشکیلاتی تمامی عشق و عاطفه خود را متوجه مسعود و مریم رجوی سران فرقه نمایند. (در این زمان دستور طلاق های اجباری صادر شده توسط رجوی ها در کلیه سطوح سازمان به اجرا در آمده بود)
اعلیحضرت،
من این نامه را می نویسم تا شما را در جریان وضعیت افرادی قرار دهم که به شدت نیازمند به کمک بشردوستانه هستند. این افراد که حدود سه هزار نفر مرد و زن پا به سن گذاشته هستند باقی مانده اعضای سازمان مجاهدین در عراق هستند که با فرار سران فرقه درست قبل از سقوط صدام حسین، در کمپ اشرف عراق گرفتار شده و چهار سال گذشته را تحت کنترل نیروهای ارتش امریکا در این کمپ سپری کرده اند.
با ابراز امتنان و تشکر از هر گونه کمک دولت شما در راستای خارج کردن این افراد از کمپ و بازگرداندن آنها به جوامع نرمال، نمی توانم تصور کنم که دولت اردن امکاناتی را در اختیار سران گروهی قرار دهد که در آخرین گزارش وزارت خارجه امریکا در سال 2007 از گروه تروریستی به فرقه تروریستی ارتقاء!! پیدا کرده است. امکانی که تنها باعث ادامه حیات جامعه ای بسته و فرقه ای و ادامه بدبختی و تخریب و البته این بار در کشور شما اردن خواهد شد. هیچ دستاورد سیاسی ای ارزش چنین ریسک و پذیرش خطری را برای کشور شما نمی تواند داشته باشد. البته اگر اخبار رسیده درست باشند.
در حالی که شخصا از تشخیص و قضاوت شما اطمینان خاطر دارم و در حالی که از هر گونه کمک انسان دوستانه ای از طرف دولت اردن برای نجات افراد باقی مانده ای که بسیاری از آنها خانواده های خود را در بیست و پنج سال گذشته ندیده و اکنون در سنین بازنشستگی نیازمند رسیدگی های درمانی و غیره هستند استقبال می کنیم، بسیار ممنون خواهیم شد اگر دولت شما در مورد شایعات و اتهامات مبنی بر این که مسعود و مریم رجوی تحت حمایت دولت شما قرار گرفته اند توضیح بدهد.
بر اساس انبوه مدارک و وشواهد قابل دسترس و بر اساس شکایات متعدد قربانیان و نجات یافتگان از فرقه در کشورهای مختلف مسعود رجوی، مریم رجوی و مشتی از دیگر سران این فرقه باید در دادگاهی مناسب محاکمه شده و در مورد نقش خود در فعالیت های تروریستی در ایران، عراق و کشورهای اروپایی و همچنین در مورد اتهامات جنایات جنگی و جرایم ضد بشری پاسخ بدهند. این پروسه قضایی طبعا می تواند در یک دادگاه اردنی بر اساس قوانین کشور و با نظارت بین المللی انجام پذیرد.
طبعا ما و بسیاری از دیگر قربانیان و نجات یافتگان فرقه خوشوقت خواهیم بود تا انبوه مدارک و شواهد موجود را به چنین دادگاهی ارائه بدهیم.
مسعود خدابنده
لیدز انگلستان
سیزدهم سپتامبر 2007
مسعود خدابنده، سیزدهم سپتامبر 2007