بهار خونین و تابستان داغ مجاهدین

فرار مریم از آلبانی، سرآغاز روزهای وحشت

آسیب های مرگباری که در هفته های اخیر بر پیکر فرقه رجوی وارد شده از بدو انتقال مجاهدین به آلبانی بی سابقه است. اواخر اردیبهشت مریم رجوی از آلبانی به فرانسه رفت. ابتدا چنین به نظر می آمد که هدف از این سفر گسترش فعالیت های سیاسی و همچنین پیگیری مسائل حقوقی مرتبط به دادگاه های بلژیک و اتهامات خودش در فرانسه باشد، اما یکماه بعد که پلیس به اشرف 3 نیرو گسیل کرد تا پیگیر برخی گزارش های امنیتی باشد و با مقاومت مجاهدین کار به خشونت و خونریزی کشید، آشکار شد که مریم از طریق برخی مزدبگیران خود در نهادهای امنیتی و انتظامی از احتمال حمله پلیس باخبر شده و پیشاپیش آلبانی را به مقصد پاریس ترک کرده تا مثل همیشه بدنه سازمان را سپر بلای خود کند و همچون قضایای اشرف در عراق، با خون آنها خوراک تبلیغی و بازی حقوق بشری داشته باشد و برای خود زمان بیشتری بخرد و در امان بماند.

از حمله به اشرف 3 تا صدور دوباره مجوز راهپیمایی پاریس

پیش از آن مریم در تلاش بود تا هرطور شده ممنوعیت برگزاری کنفرانس در ویلپنت پاریس را بردارد و همچون چند سال پیش سخنرانی کند. اما عدم صدور مجوز برای آن، ضربه روحی بدی به حیثیت مریم وارد کرد که با حمله به اشرف 3 تکمیل شد و بخش زیادی از نیروهای خیابانی مجاهدین را به مخفیگاه کشاند، به نحوی که تا یک هفته از حضور در اکسیون های تبلیغی و سیاسی خودداری می کردند و مریم رجوی به ناچار از افرادی سالخورده که بسختی سرپا بودند استفاده می کرد. آسیب به تشکیلات مجاهدین در آلبانی آنچنان کوبنده و غیرمنتظره بود که مجاهدین براحتی از آن عبور نخواهند کرد و یقیناً اثرات آن در آینده با ریزش بیشتر نیرو، افسردگی و مرگ های ناشی از آن نمایان خواهد شد.
کشته شدن “عبدالوهاب فرجی” مجرب ترین فرمانده جنگ های شهری و تکاوری فشار روحی بزرگتری به بدنه سازمان و شخص مریم رجوی وارد کرد که قابل جبران نیست. فریاد و فغان دختران و زنان اسیر مجاهدین در برابر دوربین خبرگزاری ها خود گواه این مصیبت وارده بود. همزمان پلیس 6 تن از کادرهای سازمان از جمله مهمترین مهره امنیتی-نظامی آنان (مهدی براعی) را تحت نظارت و بازجویی خود قرار داد که نتیجه آن بهمریختگی تشکل داخل کشوری مجاهدین برای مدتی نامعلوم است. لذا اگر چه مریم با هزینه های نجومی توانست قاضی دادگاه فرانسه را به گرفتن مجوز گردهمایی تطمیع و تشویق نماید، اما شیرازه تشکیلات فرقه چنان از هم پاشیده بود که حاتم بخشی مریم برای انتقال صدها پناهجو و بازنشسته ایرانی از چندین کشور غربی هم نتوانست تأثیری در فضای سیاسی و اجتماعی موجود در غرب و بویژه روی ایرانیان بگذارد و هیاهوی تبلیغی مریم با حضور چندین دوجین لابی آمریکایی و اروپایی و عربی در کشاکش اعتراضات گسترده و بی مانند مردم فرانسه و بلژیک… گم شد و دستاوردی جز هزینه های چند میلیون یورویی برای مریم رجوی به همراه نداشت.

اشرف 3
فریاد و فغان زنان اسیر مجاهدین در برابر دوربین خبرگزاری ها

روزهای مرگبار مریم رجوی

اما این پایان داستان نبود، درست در آستانه جشن بزرگ مردم ایران به مناسبت عید غدیر، خبر مرگ یکی دیگر از مهمترین عناصر کلیدی در شورای رهبری مجاهدین یعنی “عذرا علوی طالقانی” به گوش رسید که می توان حدس زد چه اثر نامطلوبی بر بدنه فرقه که نیازمند خبرهای مثبت بودند گذاشته است. عذرا علوی عضو ارشد شورای رهبری مجاهدین، جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش رجوی و مهمترین مهره کلیدی مریم و مسعود برای ایجاد تعادل در راس تشکیلات مجاهدین بود. در سال 1372 که مسعود طی یک هیاهوی بزرگ تبلیغی، مریم قجر را از عراق به فرانسه اعزام کرد، تنها کسی که می توانست جایگزین وی در تشکیلات عراق باشد “عذرا” بود که بعنوان جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش برگزیده شد تا شیرازه شورای رهبری و ستاد فرماندهی ارتش را با استفاده از احترام، هیبت و اقتدار تشکیلاتی اش حفظ کند. لذا از دست دادن چنین شخصیتی، اثرات مخرب روانی خود را بر تشکیلات خواهد داشت. زنانی چون فهیمه اروانی یا مژگان پارسایی علیرغم سمت های پوشالی شان در تشکیلات، هیچ مقبولیت ویژه ای در بین فرماندهان مجاهدین که بتواند قابل رقابت با اقتدار، هیبت و تجارب عذرا علوی باشد نداشتند و نمی توانند داشته باشند. مردانی چون مهدی براعی، مهدی ابریشمچی تنها در برابر عذرا احساس تواضع ویژه داشتند.

عذرا علوی طالقانی و مریم رجوی
عذرا علوی طالقانی و مریم رجوی

بدین ترتیب، بهار خونین مریم رجوی، با تابستانی سوزان پیوند خورده و باید دید تا چه حد قادر خواهد بود ساکنان اشرف 3 را بخاطر فرار خود قانع کند، چون آنها از مریم تجارب تلخ و دردناکی دارند و فراموش نکرده اند وی در آخرین نشست عمومی مسعود در عراق ادعا کرد می خواهد سوار بر تانک های ارتش آزادیبخش به داخل ایران برود، اما چند ماه بعد که حمله آمریکا به عراق آغاز شد، پنهانی به فرانسه گریخت و همگان را زیر بمباران تنها گذاشت. در پاریس هم بخاطر دو هفته بازداشت، دهها نفر را به آتش کشید و دو زن را هم به کشتن داد… و امروز نیز که اعضای مجاهدین در آلبانی زیر ضرب پلیس قرار گرفته اند، تنها کسی که کنارشان نیست، مریم رجوی است که از ترس به پاریس گریخته است. آیا مجاهدین می توانند باز هم خیانت مریم را ببخشند و نادیده بگیرند؟

حامد صرافپور

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا