علت برگزاری تعجیلی جلسه شورا چه بود؟
هفته گذشته مریم رجوی جلسه ای پر هیاهو و تبلیغی با اعضای شورای ملی مقاومت برگزار کرد. مجاهدین هدف از برگزاری این جلسه را “نشست سالیانه” عنوان نمودند اما در واقع هدف مریم، سامان دادن به وضعیت آشفته اعضای غیر مجاهد این شورا و بیرون کشیدن آنان از استیصال و وحشت ناشی از ضربات اخیر بود که بیش از ساکنان اشرف 3، شورایی ها را آچمز و از میدان خارج کرده بود. بطور معمول نشست سالیانه شورا در سالروز تأسیس آن (30 تیر 1360) برگزار می شد، اما مریم برگزاری آنرا دو هفته جلو انداخت چون بدون تغییر وضعیت این افراد منفعل شده، بازیابی روحیه هواداران شورا نیز ممکن نبود، ضمن اینکه شرایط متزلزل شورا می توانست بازماندگان این نهاد باسمه ای را دچار ریزش کند. با اینحال، از حدود 530 عضو شورای ملی مقاومت، کمتر از چند ده نفر به این جلسه وارد شده بودند که متوسط سن آنان نیز 80 سال بود.
درست 30 سال پیش، مسعود رجوی، مریم را با فریبکاری به عنوان رئیس جمهوری به همین شورا تحمیل کرد و مدتی بعد او را به فرانسه فرستاد تا به زعم خود، وی را پس از معرفی به اروپایی ها و ایرانیان ساکن خارج، به سمت ایران روانه کند (البته پس از فتح تهران بدست ارتش آزادیبخش که اعضای آن به بهانه های مختلف سرکوب می شدند و برخی از آنان نیز بدستور مسعود رجوی زندانی و شکنجه شدند و چندین نفر هم به قتل رسیدند).
3 دهه از آن دوران گذشته و مریم (که بزودی از 70 سالگی عبور می کند)، کماکان در توهم ریاست جمهوری ایران به سورچرانی و سخنرانی مشغول است و اعضای شورا هم با تابوت چندان فاصله ای ندارند، و بدتر از آن، وضعیت مبهم مسعود رجوی بعنوان مسئول شورای ملی مقاومت است که در 20 سال گذشته حتی تصویری هم از او منتشر نشده و تنها هر از مدتی چند پیام از سوی او خوانده می شود تا یک دلگرمی برای سالخوردگان شورا و سازمان مجاهدین باشد.
در جلسه سالیانه شورای ملی مقاومت، مریم اولویت را به روحیه بخشیدن و توجیه شورایی ها داد تا آنان نیز به اطرافیان یا زیردستان خود دلداری و فضای امید بدهند. در چنین شرایطی، اعضای سالخورده شورا، برای گرفتن عکس یادگاری با مریم، وادار به لبخند اجباری شده اند تا بلکه با این لبخند تحمیلی، بتوانند هواداران خود را از دلمردگی بیرون بکشند. طبعاً از این پس فعالیت این فرقه در کشورهای اروپایی مجدداً کلید خواهد خورد و مریم تلاش خواهد کرد تا شکست در آلبانی را از طریق دیگری جبران نماید و با سازمانکار جدیدی آنان را به اکسیون های خیابانی و فعالیت های سابق بازگرداند. یقیناً در آلبانی هم از طریق بازماندگان شورای رهبری، پروژه خوانی و گزارش نویسی را برای نیروهای خود کلید زده تا روحیه متزلزل اسیران اشرف 3 را بازیابی کند. هرچند بازگشت به گذشته امکانپذیر نیست و فعالیت های سایبری آنان نیز با توجه به مسائل امنیتی پیش آمده تا حد زیادی محدود شده، اما مریم تلاش می کند در قالب دیگری به فعالیت ها ادامه دهد و بخشی از ارتباطات را در کل اروپا پراکنده سازد تا ضربه پذیری هرچه کمتر شود.
سخنرانی در پارلمان ایتالیا
بلافاصله پس از جلسه شورای ملی مقاومت، مریم به ایتالیا سفر کرد تا خود را برای یک بازی سیاسی دیگر آماده کند. لابی های ایتالیایی مجاهدین از قبل برنامه سفر و حضور مریم در یک جلسه نمایشی را مهیا ساخته بودند. این نمایش که در مقر پارلمان ایتالیا از سوی سناتور ترتزی (رئیس کمیته پوششی مجاهدین در ایتالیا) برنامه ریزی شده بود با انبوهی هیاهو رسانه ای شد تا اثر بیشتری بر حامیان این فرقه داشته باشد که البته هزینه بسیار بالایی برای مجاهدین داشت اما نیاز حیاتی مریم برای بازسازی اعتبار از دست رفته اش و جلوگیری از ریزش نیروهایش، حکم می کرد که هرچقدر لازم باشد در این رابطه هزینه کند. بودجه برای سیر و سیاحت چند روزه مریم، هزینه تبلیغات و دستمزدهای دهها هزار دلاری برای لابی ها، بودجه برای شوی خیابانی چند ده ایرانی که جلوی پارلمان شعار می دادند، بیانگر نیاز شدید مجاهدین به چنین برنامه هایی در راستای حفظ نیروهای بازمانده از ریزش و بریدگی است.
فعالیت های داخلی فریب خوردگان فرقه
همزمان با سلسله برنامه های سیاسی-تبلیغی در خارج، عوامل اجاره ای مجاهدین در داخل نیز چند اقدام تبلیغی انجام دادند که نشان می دهد مریم به موازات کارهای سیاسی خارج، تلاش زیادی برای انجام چند حرکت ایذایی در داخل بکار برده تا ادعا کند در ایران نیز جوانان مشغول پیشبرد خط و خطوط او هستند. از آنجا که پس از ضربه شدید پلیسی به تشکیلات مجاهدین در آلبانی، فعالیت ایادی آنها در داخل نیز دچار خلل و وقفه شد (و عملاً راه اصلی ارتباطی آنان از بین رفت و محدود به چند پیام رادیویی شد)، بایستی مطمئن بود که مجاهدین دست روی دست نمی گذارند و تلاش می کنند هرطور شده این ارتباطات فلج شده را بازسازی نمایند و دوباره برخی را برای آشوبگری و ایجاد فضای تشنج و تخریب به حرکت وادارند و به کشتن دهند، چون مریم قادر نیست بدون انجام اقدامات تروریستی به حیات سیاسی خود ادامه دهد. در حال حاضر فریب خوردگان خود را در حد پخش چند عکس و پرتونگاری روی دیوار، به تحرک واداشته تا بی انگیزه و ناامید نشوند.
نتیجه ای که باید از این سلسله فعالیت های مریم در خارج و داخل (بعد از ضربه های اخیر) بگیریم اینکه نباید در غفلت بود و مسائل را تمام شده تلقی کرد و در هر حال باید هوشیاری را حفظ نمود و خانواده ها و جوانان را پیرامون سیاست های مخرب و ضدایرانی مریم رجوی به شناخت رساند و آگاهی داد.
حامد صرافپور