مجاهدین خلق از مقاومت تا مزدوری

مؤسسهی خاطرات عراق (the Iraq Memory Foundation)، بیست و چهارم سپتامبر 2007

ترجمه از ایران دیدبان

این روزها در محافل سیاسی، حقوقی و مطبوعاتی عراق شاهد مناقشه پیرامون نقش سازمان مجاهدین خلق ایران در قلع و قمع مردم عراق در انتفاضهی آذار سال 1991 هستیم. این موضوع زمانی شروع شد که”جعفر الموسوی” دادستان کل عراق، اعلام کرد تحقیقات صورت گرفته ثابت میکند که عناصر سازمان تروریستی مجاهدین خلق در کشتار و قتل عام ملت عراق دست داشتهاند و دادگاه آنها را مورد تعقیب و پیگرد قضایی قرار خواهد داد، هر چند که عراق را ترک کرده باشند.

خبرگزاریها چندی قبل بهنقل از الموسوی اعلام کردند که 150 تن از عناصر گروه منافقین از جمله مریم و مسعود رجوی تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند و دادگاه عالی جنایی هر جنایتکاری را که علیه ملت عراق ظلم روا داشته باشد در هرنقطهای حتی خارج از عراق مورد پیگرد قرار خواهد داد.

دادستان به برخی از اقدامات در این خصوص اشاره کرد و گفت”ترتیباتی در خصوص بازگرداندن و محاکمهی آنان با کشورهای میزبان اتخاذ شده است” و افزود”در اثنای تحقیق دربارهی جنایات رژیم سابق اسنادی بهدست آمد که نشان میدهد در خلال انتفاضهی سال 1991 در جنوب و شمال عراق، گروه مجاهدین جنایاتی را علیه ملت این کشور مرتکب شدهاند”.

الموسوی در ادامه گفت”این جنایات شامل قتل عام، شکنجه، بازداشت و حیف و میل بیتالمال عراق میشود و رژیم معدوم صدام سهمی از نفت را به این گروه اختصاص داده بود”.

از سوی دیگر رسانههای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف، این اطلاعات را رد کرده و جعفر الموسوی را متهم کردند که وی خواستار کشتار و قتل عام مجاهدین خلق است. برخی از نیروهای سیاسی سنی عراق نیز از مجاهدین حمایت کردند و اظهارات دادستان در خصوص نقش سازمان در کشتار مردم عراق و ضرورت محاکمهی سران آن را رد کردند.

در خصوص نفس این مسأله و اعمال گروه بهاصطلاح”ارتش شورای ملی مقاومت ایران” در عراق، لازم است پروندهی فعالیت آنان و ارتباطشان با رژیم سابق صدام، در دو دههی حضورشان در عراق و خصوصاً در روزهای انتفاضهی سال 1991، بر اساس تحقیقات میدانی، نظامی و اطلاعاتی گشوده شود و مشارکت این گروه با بعثیها در کشتار مردم دقیقاً مورد بررسی قرار گیرد. همچنین به دور از جنجال کنونی رسانهها در خصوص دخالت ایران در عراق، ابعاد امنیتی آن بررسی گردد، زیرا که این موضوع مسألهای صرفاً عراقی میباشد.

طبعاً اسناد، حوادث و وقایعی وجود دارد که این مشارکت را در مناطق کفری، طوزخورماتو، کلار و مناطق جنوبی کشور ثابت میکند. نگارندهی این مقاله خود یکی از افرادی است که در روزهای میانی ماه مارس سال 1991، از نزدیک جنایات این سازمان در شهر کلار را شاهد بوده است. حوادث دردناک آن هنوز هم از حافظهی شهروندان کلار پاک نشده است. قربانیانی که بیشترشان کارمندان بیمارستان این شهر بودند از نزدیک شاهد اعمال آنان بودند.

در اینجا باید به مسألهی مهم دیگری اشاره کنم و آن حضور سازمان مجاهدین در عراق است. اردوگاهها و مقرهای اصلی نظامی آنان در بغداد و هدف آن نیز ایجاد یک سپر نظامی محکم در اطراف پایتخت بود. پایگاه خنظاری در غرب بغداد (بین بغداد و رمادی) پایگاه خالص المدائن و خان بنی سعد در شمال و پایگاه دیگری در نزدیکی”مدیریت کل امنیت” در داخل شهر بغداد استقرار یافته بود. علاوه بر این، پایگاههای دیگری در مناطق مشرف بر کرکوک وجود داشت که نیروهای سازمان بعد از اینکه نیروهای عراقی در عملیات انفال در سال 1988 بر این شهر استیلا پیدا کردند، در آنها استقرار یافتند.

لازم است در اینجا به کتابی که به زبان فرانسه منتشر شده اشاره کنم. این کتاب توسط یکی از عناصر پیشین مجاهدین دربارهی کشتار ارتش ملی مقاومت ایران در طوزخورماتو و کفری در سال 1991 نوشته شده است. بیان جزییات آن در این مقال نمیگنجد و آن را به زمانی دیگر واگذار میکنم. در خصوص حوادث شهر کلار که به آن اشاره کردم، باید بگویم بعد از پاکسازی شهر سلیمانیه از دستگاههای امنیتی عراق در تاریخ 10/3/1991 و سیطرهی کامل بر”کاخ سرخ امنیت” این شهر، دانشکدهی هنرهای زیبا در این شهر تأسیس شد و من دانشجوی هنرهای نمایشی بودم و در مجتمع”صمود” که در مناطق غربی شهر کلار واقع است سکونت داشتم. من صبح به کلار رسیدم و میخواستم از آنجا به سلیمانیه بروم، در کنار اتوبان منتظر ایستاده بودم تا یک خودروی عمومی یا شخصی نگه دارد و من با آن به سلیمانیه بروم زیرا در آن روزها گاراژهای دفاتر مسافربری بهطور منظم کار نمیکردند. در همین اثنا نیروهای پیشمرگ اعلام کردند که چند تانک با پرچمهای سفید از مناطق جلولا بهسمت شهر میآیند. در ابتدا همه تصور میکردند آنها تانکهای عراقی هستند که میخواهند خودشان را تسلیم کنند، لذا نیروهای پیشمرگ هیچگونه مقاومتی از خود نشان ندادند. یکی از این تانکها به شمال حرکت کرد و راه خروجی شهر را بست و یکی دیگر در داخل شهر روبهروی بیمارستان عمومی در حرکت بود.

در همین لحظه یک خودروی غیرنظامی سفید از بیمارستان بهطرف اتوبان آمد که در این خودرو بیست و پنج کارمند بیمارستان بودند. تانک بهمحض دیدن این خودرو بر روی آن آتش گشود که تمام افرادی که در آن بودند کشته شدند. بقیهی تانکها در نزدیک قلعهی مشهور این شهر”شیروانه” مستقر بودند. درگیری شروع شد و بعد از اینکه یکی از آن تانکها نابود شد، افرادی که در داخل آن بودند شناسایی شدند. نیروهای پیشمرگ فهمیدند که این تانکها مربوط به ارتش مجاهدین خلق هستند و هدف آنها این بود که طی این مانور بر این شهر سیطره پیدا کنند. این در حالی بود که فقط چند روز از پاکسازی این شهر از دستگاههای امنیتی عراق گذشته بود.

آغاز جنگ مجاهدین علیه مردم عراق به روزهای اول انتفاضهی مارس 1991 برمیگردد که در هفتهی دوم این ماه در طوزخورماتو شروع شد و در همان روز اول این شهر از دست نیروهای عراقی خارج گشت. ماجرا اینگونه بود که دستهای از نیروهای مجاهدین خلق که از مناطق قادر کرم آمده بودند به بهانهی اینکه میخواهند از طریق طوزخورماتو به خالص بروند، با نیروهای پیشمرگ در شهر مذاکره کردند، یکی از مسؤولان نیروهای کرد به فرماندهی گروه مجاهدین اعلام کرد که چون این مسأله به آنان ارتباطی ندارد میتوانند بدون هیچ مشکلی از این منطقه عبور کنند، ولی مجاهدین بهمحض عبور و رسیدن به تقاطع”سلیمان بک” که بغداد، کرکوک، کفری و طوزخورماتو را به هم ربط میدهد، در آنجا سنگر گرفتند و با سلاحهای سنگینی که در اختیارشان بود شهر را مورد هدف قراردادند و یک اتوبوس غیرنظامی که 30 تن از مردم بیگناه کفری در آن سوار بودند و به طرف طوز میرفتند را مورد هدف قرار دادند و همهی سرنشینان آن را کشتند.

در طی چند روز، نیروهای مجاهدین اهالی شهر را مجبور کردند که از راههای خروجی ِ آن سوی شهر پیاده به طرف مناطق کلار کوچ کنند. این گروه که آن روزها خصلت مزدوری را بهجای مقاومت برگزیده بود به طرف کفری حرکت کرد و با موشک، زنانی که پای پیاده فرار میکردند را مورد هدف قرار داد و ساکنان این شهر را نیز مجبور به ترک آن کرد. قدرت جنگآوری مزدوران مجاهدین در این مناطق فراتر از توان نیروهای ارتش عراق بود و نیروهای پیشمرگ با سلاحهای قدیمی خود نتوانستند در برابر این نیروهای خارجی که توسط گارد ریاست جمهوری عراق آموزش دیده بودند و سلاحهای سبک و سنگین پیشرفته در اختیار داشتند مقاومت کنند.

طبیعی است که اکنون سازمان مجاهدین خلق سعی دارد از خودش دفاع کند ولی نمیتواند بر اعمال خصمانهی وقیحی که علیه مردم عراق و در دفاع از کاخهای صدام در مناطق”العظیم”،”الخالص” و”اشرف” مرتکب شده، سرپوش بگذارد.

عملکرد این سازمان نیازی به بحث و جدل ندارد زیرا حافظهی مردم عراق از ترور سازمان یافتهی آن و قلع و قمعی که این گروه زیر نظر بعثیها از گذشته تا کنون مرتکب شده، پر شده است. کسانی که از این گروه حمایت میکنند باید بدانند که این سازمان برگهی سوختهای بیش نیست که حتی یک نفر از مردم ایران نیز از این گروه حمایت نمیکند و هیچگونه تأثیر سیاسی و نظامی ندارند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا