زنان جهان یا زنان اجیر شده توسط مریم رجوی؟

بدنبال شکست های متعددی از قبیل بازرسی مراکز کامپیوتری تروریست های رجوی توسط پلیس ضد تروریزم آلبانی، مصادره تعدادی از رایانه های مشکوک این گروه ضد ایرانی و دستگیری چندین نفر از مسئولین شاخ و شانه کش این گروه توسط پلیس و فرار عده کثیری از سرکردگان رجوی و در راس همه آنها مریم رجوی و رد دعوت این خائنان برای تجدید شلوغی های شهریور سال گذشته، فرقه رجوی دست به اقدامات متعددی برای جبران مافات زد که گرفتن امضاء حمایت از 1000 زنِ سابقا پارلمانتاریست، رئیس جمهور و مامورین کشورهای اغلب استعمارگر یکی از این تلاش های مذبوحانه بود و باند رجوی این حمایت را در راستای همبستگی با زنان ایران؟! وشخص مریم رجوی قلمداد کرد!

برمن روشن نیست که چگونه جماعتی که از مریم حمایت میکنند، میتوانند از زنان ایران هم که مریم یکی از دشمنان غدار- بلکه غدارترین آنها- میباشد ، حمایت کند؟
آیا این قضیه به اجتماع نقیضین مرتبط نیست که در امور عقلیه مردود شناخته شده است؟

در بهترین حالت، این اقدام زنان معلوم الحال یاد شده که بنوبه خود زمانی مامور رسمی استعمار و اشغالگری بودند، میتواند اینطور توجیه گردد که حمایت مزورانه آنها از زنان ایران، بمنظور توجیه وایجاد مشروعیت برای مریم بوده ولاغیر!

آخر چگونه است که این هزار نفر فرضی هم از مریم که کوچکترین درخواستش تحریم کردن ایرانی ها و از جمله زنان ایران تا سرحد گرسنگی دادن بدانها تا مرگ و نیستی باشد و این حامیان الدنگ از این خواست ضدبشری او حمایت کند و هم از مریم که چیزی جز مرگ و نیستی برای زنان ایران و ویرانی کشور آنها آرزو نمیکند، پشتیبانی نماید؟

آنها در بیانیه خود که در اصل متن انشایی نوشته شده توسط رجوی هاست، نوشته اند که سالگرد اعتراضات پارسال سرشار از تکاپو برای شعله‌ور کردن آن قیام بزرگ در ابعادی بسا بزرگ‌تر و سرنوشت‌سازتر است که مشاهدات ما داخل نشین ها خلاف آنرا میگوید و روشن میسازد که علیرغم دعوت های خستگی ناپذیر مجموعه اپوزیسیون برانداز ، مردم سرگرم کارهای روزمره خود بودند و بیش ازده میلیون نفر ازهمین مردم سرگرم مسافرت و استراحت بودند !

آنها در این بیانیه رسوا اعلام کرده اند که خاتمه دادن به دیکتاتوری مذهبی و استقرار یک جمهوری دموکراتیک بر پایه جدایی دین و دولت و برابری کامل زن و مرد در همهٔ زمینه‌هاست.

سئوال من از آن جماعت مامور و معذور این است که اگر دموکراسی را دوست دارید، چرا به دوستتان مریم توصیه نمیکنید که آنرا درتشکیلات خود مرعی دارد و چرا از او انتقاد نمیکنید که اینهمه از مذهب سوء استفاده میکند؟

آنها بنقل از مریم رجوی نوشته اند که استراتژی ما به‌ معنای شرکت فعال در مبارزه سیاسی برای کنار زدن موانع برابری و آزادی است.

با خواندن این متن آدم به این فکر میافتد که اگر اینطور است، پس مریم چه مرضی دارد که مانع اجرای این برابری درتشکیلات خود میشود؟ چه نفرت و کدورتی با اعضای سازمان دارد که آنها را از این مواهب بی بهره میسازد و معترضین به این قضیه را با شقاوتی که خاص سازمان استحاله یافته مجاهدین است ، سرکوب میکند و آیا این مسئله ثابت نمیکند که مریم یک دروغگو و شارلاتان بیش نیست؟

مریم دنیای غرب را طرفدار برابری معرفی میکند و دراین صورت به او باید گفت که بنیانگذاران اولیه سازمان شما نظری درتضاد کامل با نظر شما داشتند و بنابراین شما بعنوان خائنین به راه و روش بنیانگذاران اولیه خود ، باید نام سازمان ایجاد شده از طرف این جانباختگان را از روی خود بردارید!

حالا دیدید که ماهایی که شما را فرقه مخرب یا باند رجوی نام گذاری کرده ایم، چه ارزیابی درستی از شما داشته و چه عنوان مناسبی را برای شما انتخاب کرده ایم؟

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا