نامه جواد نصیری به برادرش هادی نصیری گرفتار در کمپ آلبانی مجاهدین

هادی جان سلام.

روی ماهت را میبوسم. نمیدانم از کجا شروع کنم اما هرچه به عقب برمیگردم و به یاد خاطرات با هم بودنمان می افتم نمیتوانم اشک دیدگانم را کنترل کنم.
هرچه فکر میکنم باورم نمیشود که شما با این همه هوش و ذکاوت چرا گرفتار این سازمان آزادی کش شدی ؟! و چرا بعد از این همه سال که همه چیز روشن شده و پوچی تمام شعارهایشان برای همگان اثبات شده، چرا مانند سایر دوستانت تصمیم به خروج از تشکیلات مجاهدین نمیگیری؟

ما هنوز به فکرت هستیم و همواره با تمام احساس و عاطفه برای در آغوش کشیدنت لحظه شماری میکنیم.

خواهشا از خودت سوال کن اگر رجوی و همدستانش ادعا میکنند میخواهند برای مردم ایران آزادی به ارمغان بیاورند پس چرا شما را از ابتدایی ترین حقوقتان محروم کرده اند. چرا شما و همه نیرو های خودشان را از آزادی محروم کرده و در قفس گرفتار کرده اند؟! بیش از چهل سال است که رجوی و سازمانش در مقابل آزادی ایستاده اند .

هادی عزیزم بی صبرانه منتظرم خبر رهایی تو را بشنوم. میدانم اینقدر جسارت و شهامت داری که خودت را رها کنی.

به امید دیدار – برادرت جواد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا