عملیات مهندسی – روایت شاهدان عینی خانه های تیمی مجاهدین خلق

عملیات شکنجه و کشتار سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در سال 1361 در رسانه‌های منتسب به حکومت ایران بارها گزارش، نقد و بررسی شده است اما در منابع مستقل کمتر به آن پرداخته شده است. با وجود آنکه متن و فیلم اعترافات مهران اصدقی و خسرو زندی از شکنجه‌گران عملیات مهندسی بسادگی در رسانه‌های اجتماعی قابل دسترس است اما روایت اعضای سابق مجاهدین خلق و تایید شدن شیوه‌های فجیع شکنجه‌گری توسط اعضای فرقه رجوی اعتبار و سندیت واقعه را صد چندان می‌کند.

در سال 1399 حمیدرضا ابراهیم زاده از اعضای پیشین مجاهدین خلق پس از 38 سال سکوت در گفتگو با سیامک نادری در برنامه پادزهر اپوزیسیون برای اولین بار از خاطرات حضورش در خانه های تیمی مجاهدین خلق در زمان وقوع عملیات مهندسی سخن گفت. ابراهیم پور که در سال 1358 به سازمان پیوست، پس از آنکه شاهد نقض شدید حقوق بشر در تشکیلات بود در سال 1370 در عراق از آن جدا شد.

او در ایران زندگی در خانه‌های تیمی مجاهدین را تجربه کرده بود. شاهد بود که حسین ابریشمچی سر تیم شکنجه و مسعود قربانی مسئول تیم عملیاتی در آن خانه ها بودند. حمیدرضا ابراهیم پور برای مخاطبان برنامه سیامک نادری شرح می‌دهد که چند روز پیش از عملیات مهندسی شاهد کیفی بود که در آن میله های سربی و دیگر ابزار شکنجه وجود داشت.

ابراهیم پور همچنین شاهد گزارش دست نویس مهران اصدقی به مسعود قربانی درباره عملیات مهندسی است. جمله کلیدی‌ای که از آن گزارش به خاطر می‌آورد این است: “هر چی میزنیم اینها به حرف نمیان.” اما از آنجایی که او تحت القائات سازمان بود از خواندن ادامه گزارش احساس گناه کرد و دیگر به خواندن ادامه نداد.

او به یاد می آورد هنگامیکه در خانه تیمی‌ای که او و قربانی حضور داشتند، فیلم اعترافات زندی و اصدقی از تلویزیون ایران پخش شد، قربانی آشفته و عصبی گفت: “باید اینها را اتو می‌کردیم…”

شایان ذکر است که بنابر اعترافات اصدقی و زندی و تصاویری که از اجساد مثله شده قربانیان این عملیات منتشر شده است، اتو گذاشتن بر بدن قربانیان نیز بخشی از روند بازجویی و شکنجه بوده است. خلاصه روند شکنجه‌ای که در اعترافات شکنجه گران مجاهد ذکر شده است به شرح زیر است:

-ضربه‌های شدید به نقاط مختلف بدن قربانیان با میله‌های سربی

-فرو کردن و کشیدن چاقو بر اعضای بدن

-بریدن بینی

-کندن پوست و موی سر

-سوزاندن بدن با اتوی داغ

-ریختن تدرجی آب جوش روی زخم‌های بدن قربانیان

-تزریق آمپول سیانور برای کشتن قربانیان (طبق دستور سران مجاهدین قربانیان چه اطلاعات می‌دادند و چه نمی‌دادند محکوم به مرگ بودند چرا که نباید موضوع شکنجه درز می‌کرد)

-بسته بندی و کشاندن اجساد روی زمین و حمل به محل دفن

-انداختن در گوری که از پیش کنده شده بود

-پرتاب سنگ روی اجساد درون گودال (چون قاتلان حس کرده بودند که بدن‌ها هنوز گرم هستند و قربانیان زنده اند)

-و نهایتا زنده به گور کردن قربانیان

سیامک نادری در گفتگو با ابراهیم پور اذعان می‌کند که در سال 1367 هنگامیکه در کمپ اشرف عراق بود؛ ایرج عالی‌پور از اعضای با سابقه تشکیلات به او گفت که “شکنجه سه پاسدار را خودمان انجام دادیم.” نادری همچنین یادآوری می‌کند که یکسال پیش از آن در شهریور 1360 عوامل سازمان سر یک پاسدار را روی ریل قطار گذاشته و کشته بودند.
نادری همچنین از مهدی کتیرایی صحبت می‌کند که از اعضای با سابقه سازمان بود و شکنجه سه پاسدار توسط تیم حسین ابریشمچی را تایید می‌کرد و سعید جمالی که در سال 1383 از مجاهدین خلق جدا شد، در روشنگری‌هایش درباره جنایات سازمان گفت: “سازمان معتقد به شکنجه است و آن را یک شیوه مباح و ضروری می‌داند… شکنجه سه پاسدار واقعیت دارد و صحت این جریان را خودم مستقیما از حسین ابریشمچی شنیدم.”

مهران اصدقی با نام مستعار بهرام که در مرداد ۶۱ دستگیر شده بود، تنها در سال ۶۳، بعد از ده‌ها ساعت بازجویی و انباشته شدن شواهد و مدارک غیر قابل انکار لب به اعتراف کامل گشود و اظهارات او اصلی‌ترین سند در شرح جنایت بزرگ و باورنکردنی سازمان مسعود رجوی است.

جنازه‌های کشف‌شده در منطقه باغ‌فیض متعلق به محسن میرجلیلی و طالب طاهری (پاسداران کمیته انقلاب) و عباس عفت‌روش (یک کفاش حزب‌اللهی) بود. جنازه شاهرخ طهماسبی (پاسدار کمیته)، حبیب روستا (هوادار سازمان) و خسرو ریاحی نظری (معلم) در جاهایی چون خیابان سهروردی و تپه‌های عباس‌آباد کشف شد.
لازم به یادآوری است که شکنجه بخش لاینفک از حیات فرقه رجوی است که در سالهای 1372 تا 1374 در زندان های خود سازمان در کمپ اشرف عراق به اوج خود رسید و طی آن افرادی چون پرویز احمدی و قربانعلی ترابی از اعضای منتقد سازمان کشته شدند.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا