43 نفر از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق، که در ایران به سازمان منافقین مشهور است به تاریخ 18 و 19 اسفندماه 1399 بعد از ماهها و سالها تلاش و پیگیری های قضایی، موفق شدند دعوی خود را در شعبه 55 حقوقی روابط بین الملل مجتمع قضائی شهید بهشتی دادگستری تهران مطرح کنند، در این دادنامه از اسامی 22 نفر از رهبران و مسئولین این سازمان طرح شکایت شده است، خواسته اصلی افراد خواهان این پرونده پرداخت غرامت نقدی بابت جبران خسارات ناشی از حبس و حصر، آسیب های روحی و معنوی و شکنجه ، بهره کشی اجباری، سلب حقوق قانونی ( مانند ازدواج، و ملاقات با خانواده و فرزندان ) در خارج از کشور و بطور خاص در کشور عراق بوده است.
متعاقبا رای دادگاه در تاریخ 25/12/1399 در بیست و پنج صفحه صادر و به خواندگان پرونده نیز در کشورهای فرانسه و آلبانی ، ابلاغ قضائی شد، چون در مهلت مقرر هیچ گونه اعتراضی از سوی سازمان مجاهدین و خواندگان پرونده ، انجام نشد، رای این پرونده قطعی و لازم الاجرا شد.
نسخه ای از پرونده به دادگاه بین المللی لاهه نیز ارسال و تحویل گردید.
اما از آن تاریخ تا کنون ، اقدام عملی موثری در این رابطه و اجرای حکم دادگاه، انجام نگردیده است، 22 نفر از شاکیان پرونده ، یعنی بیش از نیمی از افراد خواهان پرونده مقیم استان آذربایجان شرقی و تبریز هستند، بحث های مختلفی حول تامین مالی این غرامت تا کنون مطرح شده است، از جمله اینکه آیا سازمان مجاهدین خلق منابع کافی برای پرداخت مبالغ این غرامت را دارد؟
روزنامه فرهیختگان به تاریخ نهم آبانماه 1402 در شماره 3995 خود در مصاحبه ای تحت عنوان :
” تامین مالی مجاهدین خلق به روایت عضو جداشده “ به بحث مفصلی با آقایان ابراهیم خدابنده ، مدیرعامل انجمن نجات ، مجید تفرشی ، تاریخ پژوه و کارگردان مستند خیریه ی اشرف، صادق امامی روزنامه نگار و علی ملاقلی پور کارگردان، پرداخته است، به قسمت هائی از این مصاحبه که مستنداتی از منابع مالی سازمان مجاهدین خلق در آن قید شده است می پردازیم تا در ادامه ببینیم عرض و طول مالی این سازمان به ظاهر سیاسی ، که درواقع اهداف نظامی را دنبال می کند، چقدر است؟
در ادامه شگفت زده خواهید شد که این سازمان به اسم سیاست و آزادی ، مشغول پول شویی های میلیاردی و کلاهبرداری های مالی میلیارد دلاری است.
” در جریان خیریه ایراناید (Iran Aid) بودم. این خیریه در انگلستان تشکیل شد. هیچکس نمیدانست به سازمان مجاهدین مربوط است. خیلی از لردها و کشیشها از این خیریه حمایت میکردند ولی اطلاع نداشتند پشت این چه کسی ایستاده است. یک کلاهی سر موسسه چریتیکامیشن -که یکی از نهادهای مردمنهاد و ناظر بر موسسات خیریه در انگلیس است- میگذاشتند و میگفتند ما میخواهیم این پولها را بهدست خانوادههای افرادی که در ایران اعدام شدند و زیرفشار هستند، برسانیم. با این استدلال که اگر لو برود پول به دست چه کسانی میرسد، جانشان در خطر است، میگفتند نمیتوانیم اطلاعات آنها را بدهیم. فقط تا این حد میگفتند که پول را به پاکستان، دبی و ترکیه میفرستیم. از آن به بعدش را آن سازمان ناظر بر موسسات خیریه نمیدانست چطور شده است. بعد از آن، همین پول با چمدان به انگلیس و فرانسه برمیگشت. همه این پولها که کمکهای انساندوستانه نبود. از عربستان و کویت هم پول میآمد. عربستان که پول را مستقیم به حساب مریم رجوی نمیریخت. پول به حساب ایراناید واریز میشد، مثلا میگفتند یک نفر 100 هزار پوند به حساب ایراناید ریخته است. هیچ آدمی این میزان پول را به حساب صلیب سرخ هم نمیریزد چه برسد به حساب یک خیریه ناشناس. معلوم بود پول از کجا میآید… سازمان موارد زیادی پرونده به اتهام کلاهبرداری، قاچاق انسان، قاچاق کالا و موارد دیگر داشت. در همین انگلستان چندبار ایراناید زیر سوال رفت و دادگاهی شد. در آلمان من مسئول حقوقی شدم، 21 خانه مربوط به سازمان را جستوجو کردند و کلی مدارک بهدست آوردند که حتی سازمان، سر دولت آلمان هم کلاه گذاشته است…
ادامه دارد…
محمدرضا مبین