چه شده است که بعد از سالهای متوالی خوش خدمتی برای صدام و مزدوری برای او و ترک تازی در مناطق کرد نشین و شهر و روستاهای استان دیالی حالا دل برای مردم عراق می سوزانند و اشک تمساح می ریزند.
چه شد که در سالهای گذشته اگر بلایی بر سر مردم عراق می آمد هیچ تسلیت و اندوهی در کار نبود و اعلام میکردید که ما در مسائل داخلی عراق کاری نداریم و… ولی حالا در جنگ داخلی یک «نقدعلی بیک»ی درعراق کشته میشود اعلام عزا و پیام تسلیت فرستاده و یا شاد باش برای پیروزی فلان تیم فوتبال عراقی می فرستند و…؛
شاید که سر رهبری فرقه در مسیر مبارزه به سنگ خورده و یا صورت مسئله مبارزه شان!! فرق کرده و یا اینکه سمبه آنقدر پرزور شده که برای اندکی بقا و رزق و روزیشان دست به دامن مردم و شیوخ عراقی شده تا آنها نسبت عملکرد سالها جنایت و خوش خدمتی به صدام؛ دلشان را به دست آورده تا کاری به کار آنها نداشته باشند، و با خیال راحت به خوابها ی پنبه دانه خودشان فکر کنند
البته مردم عراق خیلی خیلی هوشیارتر از آنند که فریب این همه دجالگری سالیان آنها را بخورند و خود را فدای آمال و آرزوهای دروغین آنها بکنند چرا که بعد از سقوط صدام دیگر همه مسائل مثل روز برایشان روشن شد ه است و این را کاملا فهم کردند که هیچگاه هیچ نیروی خارجی بدون چشم داشت و در نظر گرفتن منافع خود، قصد خدمت و کمک به آنان را نخواهند داشت.
زهی خیال با طل برای مدعیان دروغین آزادی و دموکراسی که اکنون در زیر لوای امپریالیستیها، دوران خودشان را به بطالت می گذارنند