با فروپاشی تشکیلات ایدئولوژیک مجاهدین و تبدیل آن به یک دستگاه مافیایی-مالی (که نتیجه “انقلاب ایدئولوژیک” مریم رجوی و دور شدن مجاهدین از مردم ایران بود)، راهی بجز خدمت تمام عیار به دشمنان ایران برای سران سازمان باقی نماند تا با اتکا به آن، منابع مالی خود را گسترش دهند، کمبود نیرویی خود را بپوشانند و انزجار مردم از خودشان را با آن جبران کنند. به همین خاطر طی چند دهه خدمت به نهادهای جاسوسی و امنیتی “صدام-سعودی و موساد-سیا”، امروز برای پیشبرد فعالیت های تبلیغی و سیاسی خود، چاره ای جز بکارگیری “سالخوردگان و بازنشستگان در خارج و یا معتادین و بزهکاران در داخل” برایشان نمانده است و این واقعیت را در طی روزهای 18 تا 22 آذر هم شاهد بودیم.
عجیب اینکه در این ایام که مصادف با روز جهانی حقوق بشر بود، دهها نمونه اقدامات بزدلانه تروریستی در داخل ایران از سوی اجیرشدگان این فرقه مخرب و ضدایرانی انجام گرفت و مریم رجوی هم در اروپا انجام آن از سوی عوامل خود را مورد تأیید قرار داد. با اینحال هیچ صدایی از نهادهای حقوق بشری بلند نشد تا این فعالیت های وحشت آفرین را محکوم کنند. در عوض به حامیان مجاهدین مجوز تجمع در خیابان های اروپا داده شد تا سناریوی دمکراسی را به اجرا درآورند و از حلقوم مریم رجوی واژه صلح و حقوق بشر استخراج کنند. اولین بار نیست که مجاهدین با اجاره کردن اتوبوس، ایرانیان سالخورده و بازنشسته را با وعده “سفر رایگان و دستمزد” از نقاط مختلف اروپا روانه میعادگاه خود می کنند. نگاهی به 20 سال گذشته این واقعیت را به تصویر خواهد کشید همانطور که 21 آذر هم اتوبوس های اجاره ای مجاهدین، سالخوردگان و بازنشستگانِ نیازمند به “تفریح و پول” را به ژنو منتقل کرد تا یک تجمع چند ده نفره را با هزینه های چند صدهزار یورویی سازماندهی کنند.
افزایش اقدامات ضدامنیتی و افسارگسیختی مریم رجوی در این ایام، نه بخاطر حقوق بشر و نه بخاطر حضور نمایندگان ایران در ژنو است، بلکه آنچه او را برآشفته ساخته، شروع جلسه محاکمه سران مجاهدین در دادگاه است که 21 آذر کلید خورد و گامی در راستای درخواست از اینترپل و کشورهای غربی برای استرداد تروریست ها و مجرمین جنایات جنگی محسوب می شود. مریم می داند که پس از محکومیت او در این دادگاه، قضیه به ایران ختم نمی شود و بزودی قوه قضائیه مسئله را در دادگاه های جهانی و دولت های اروپایی دنبال خواهد کرد و هرچقدر هم بازی های سیاسی زمان آنرا به تأخیر اندازند، این پرونده همچون پتکی بر سر مجرمان باقی می ماند و خاری در گلوی آنها خواهد بود. یعنی هر لحظه ممکن است با یک بازی سیاسی دیگر، این مجرمین به ایران مسترد شوند.
فقط در یکماه گذشته ده ها مورد خرابکاری عوامل مجاهدین علیه اماکن قضائی و انتظامی ثبت شده و فرقه رجوی هم آنرا مورد تأیید قرار داده است. انجام هرکدام از این اقدامات در کشورهای غربی کافی بود که نهادهای امنیتی با شدت ورود کنند و مهاجمین را بازداشت و به جرم اقدام علیه امنیت ملی به آنان احکام سنگین بدهند و یا حتی در همان صحنه به قتل برسانند. اما مریم رجوی از دل همان کشورهای به ظاهر دمکراتیک فرمان ترور و تخریب می دهد و دولت های غربی بر آن چشم بسته اند. طبعاً پوشالی بودن اینگونه اقدامات حقیرانه و بزدلانه، برای هرکس که اندک دانش نظامی داشته باشد اثبات شده است چون آتش زدن شبانه چند تابلو و یا پرتاب مواد آتشزا به سمت اماکن خالی، چیزی نیست که بتوان آنرا یک استراتژی یا حرکت مهم نظامی تلقی کرد و نهایتاً در حد یک خرابکاری رذیلانه برای روحیه دادن به اعضا و هواداران درمانده به حساب می آید.
بی شک در داخل ایران هم اثری از نیروهای ایدئولوژیک سازمان برجا نمانده، چرا که آخرین بازماندگان نسل میلیشیا، اکنون 60 تا 80 ساله هستند و هیچ نیروی جدیدی هم جز با انگیزه های مالی جذب نشده و به همین دلیل می بینیم که مریم در خارج دست به دامان سالخوردگان است و در داخل به بزهکاران و معتادان دخیل بسته است. در این رابطه می توان به یکی از اقدامات خرابکارانه مجاهدین در شیراز اشاره نمود که طی آن مقداری مواد آتشزا به سمت دادسرای عمومی ناحیه یک شیراز پرتاب شد. امروزه در ایران کودکان هم می دانند که کار این دادگاه ها رسیدگی به شکایات مردم است و روزانه صدها نفر از شهروندان جهت حل مسائل حقوقی خود به آن مراجعه می کنند. اما مجاهدین بخاطر چهل سال دوری از کشور و تبدیل شدن به یک فرقه بسته، هیچ اطلاعی از وضعیت امروز جامعه ندارند و هنوز آنچه از ایران در تصور دارند همان وضعیت ابتدای انقلاب است و به همین دلیل همه چیز را امنیتی-پلیسی می بینند (همه جداشدگان در ابتدا با این معضل مواجه بوده اند و تجربه دارند).
به همین خاطر می بینیم که شبکه های متصل به این فرقه غارنشین، آتش زدن ورودی یک دادگاه را چنان با آب و تاب انتشار می دهند که اسیران پادگان اشرف و سایر حامیان ذهن بسته مجاهدین تصور کنند آنجا یک پادگان سپاه بوده که فلان کانون شورشی آنرا مورد حمله قرار داده است. بگذریم که حتی همین مورد هم آنگونه در تصاویر مشاهده می شود در یک منطقه کاملاً خلوت و حاشیه ای قرار دارد و اگر پادگان نظامی هم بود، چنین کاری هیچ ارزش نظامی نداشت، چه رسد به ساختمان یک دادگاه که شب ها تعطیل و اطراف آن هم مسکونی و بیابانی است و در حاشیه شهر قرار دارد.
با اینحال، خبر این اقدام تروریستی با آب و تاب در رسانه های مجاهدین منعکس شد و نمونه های آن در شهرهای دیگر صورت گرفت. اینگونه حملات مذبوحانه نشانگر استیصال و خشم زوج رجوی از شروع محاکمه شان در دادگاه است و در سایت های خود به آن اعتراف هم می کنند. اما واقعاً اعضای این کانون های شورشی چه کسانی هستند؟ آیا افرادی معقتد و ایدئولوژیک همچون میلیشیای ابتدای انقلاب هستند؟ پاسخ آن منفی است و نمونه آنرا می توان در حرکت خرابکارانه مهاجم شیرازی مشاهده کرد که پس از بازداشت مشخص شد یک جوان معتاد و وارفته است که از سوی مجاهدین تطمیع شده و با گرفتن مقداری پول، محوطه دادگاه را با مواد آتشزا به آتش می کشد و متواری می شود.
استفاده از افراد بزهکار و معتاد در خرابکاری ها جدید نیست و از سال 1380 که مجاهدین در عراق هیچگونه جذبی نداشتند (و با وجود سرکوب شدید معترضان با مشت آهنین استخبارات عراق دچار ریزش نیرویی شده بودند) آغاز شد که طی آن خلافکاران فراری به ترکیه را به تور می انداختند و با وعده های فریب به قرارگاه اشرف در عراق منتقل می کردند. بهار 81 مسعود رجوی به حضور اینگونه خلافکاران در مناسبات اعتراف کرد در برابر خودشان به شوخی گفت چرا هرچه خلافکار است به اینجا می آید… و یکبار نیز از بیماری ایدز در بین آنان پرده برداشت (هرچند اشاره ای به حضور فرد بیمار در داخل مناسبات نکرد گفت وزارت بهداشت به ما اطلاع داده که یک نفر ایدز دارد و به همین خاطر او را وارد مناسبات نکرده ایم). 22 سال پس از آن روزگار که راه رسیدن خلافکاران به آلبانی گشوده نیست، مریم رجوی از آنان در داخل ایران برای انجام اقدامات تروریستی سوءاستفاده می کند و طبعاً کشته شدن آنها هم برایش منفعت دیگری دارد و تبدیل به خوراک تبلیغی و حقوق بشری می شود.
امروز آیا نباید پرسید که چرا همزمان با ناله های حقوق بشری مریم برای اروپایی ها، مجاهدین از معتادین و بزهکاران برای انجام عملیات تروریستی علیه شهروندان استفاده می کنند؟ چرا از زمانی که کیفرخواست محاکمه مسعود و مریم و سایر سران فرقه صادرشد، اقدامات تروریستی مجاهدین روی دادگاه ها تمرکز پیدا کرده است؟ اخیراً مریم در سخنرانی های خود، به تلاش جمهوری اسلامی برای خراب کردن چهره مجاهدین اشاره می کند، آیا برگزاری دادگاه، زنگ خطر را برای وی به صدا درآورده که سعی می کند مقامات اروپایی را نسبت به آن هشدار دهد و وادارشان کند به نتیجه دادگاه توجهی نکنند؟
حامد صرافپور