محمد رحمانی از نامزدهای شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش مستندنگاری در گفتوگو با خبرگزاری میزان درباره کتاب “من اعتراف میکنم” گفت: این اثر محتوایی است متفاوت درباره حیات سازمان جنایتکار مجاهدین خلق در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با تمرکز بر زندگی وحید افراخته که اطلاعاتی مهم را در مورد این فرقه جنایتکار مطرح کرده است. در عین حال این کتاب علاوه بر معرفی افراخته اسناد جدید و اطلاعاتی از برخی دیگر از فعالان این گروه تروریستی را نیز بیان کرده است.
وی ادامه داد: کتاب “من اعتراف میکنم” در هفت فصل نوشته شده و در طول یک سال به چهار چاپ رسیده است که بیانگر استقبال مخاطبان از این کتاب است. استفاده از اسناد و منابع متعدد مرتبط با سازمان جنایتکار مجاهدین خلق و اعترافات وحید افراخته به عنوان یکی از اعضای مرکزی این سازمان سبب شده تا اطلاعات جدیدتری در مورد تروریستهای مجاهدین خلق منتشر شود. وحید افراخته که از اصلیترین و مؤثرترین اعضای شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق نیز به حساب میآمد، در مرداد سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و همان زمان به مرور اعترافاتی را انجام داد که سبب بیزاری بسیاری از متدینین و در عین حال همقطاران مجاهدین خلق خود در زندان شد.
رحمانی بیان کرد: اعترافات افراخته از نظر کمی و کیفی بیمانند است و میتوان ادعا کرد که بعد از ضربه شهریور ۱۳۵۰ ساواک، بزرگترین ضربه به نیروهای سازمان جنایتکار مجاهدین خلق، این بار اعترافات افراخته سبب رسوایی آنها شد. آنچه اعترافات افراخته را حائز اهمیت میکند، جایگاه مهم سازمانی و تسلط وی بر وقایع درونسازمانی بهعنوان یکی از اعضای مرکزیت بوده است. با دقت در اعترافات او بسیاری از مسائل سازمان مجاهدین خلق، پیش و بعد از افراخته، قابل فهمتر میشود. از آنجا که اعترافات گسترده افراخته فراتر از اطلاعات صرفا امنیتی و شرح عملیات و تاکتیکهای چریکی است و چون یک کار پژوهشی محسوب میشود، بنابراین شامل طیف گستردهای از تحلیلهای متنوع در حوزه جامعهشناسی گروههای معتقد به مبارزه مسلحانه است.
وی ویژگی کتاب “من اعتراف میکنم” را مورد بررسی قرار داد و تأکید کرد: طیف گستردهای از اطلاعات به واسطه مطالعه این کتاب در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. در فصل “زندگی و زمانه وحید افراخته” در کتاب “من اعتراف میکنم” محتوای ارائه شده محدود به اعترافات و زندگی افراخته نشده و برای این منظور این کتاب سراغ دهها پرونده دیگر رفته و حتی با انجام مصاحبههای متعدد با افراد مختلف در داخل و خارج از کشور اثری جامع در این حوزه را خلق کرده است. انتشار بسیاری از پروندهها برای اولین بار در این کتاب مطرح شده و اسناد آن در اختیار خواننده کتاب قرار گرفته است.
این پژوهشگر تاریخ درباره شیوه نگارش این کتاب تصریح کرد: نقلهای مستقیم اسناد، به عنوان یک منبع دست اولی و نه یک کتاب صرفاً عمومی لحاظ شده است و تلاش کردم با زبانی ساده کتاب را تالیف کنم تا همه گروههای سنی بتوانند به اطلاعات ارائه شده دسترسی داشته و فهم مطالب راحت باشد. نکته دیگر اینکه هر جا نام جدید برده شده با پینوشت و اسناد به معرفی افراد پرداخته است.
رحمانی چرایی نوشتن کتاب “من اعتراف میکنم”را پاسخ داد و افزود: در هنگام مطالعه تاریخ نام وحید افراخته را به طور متعدد خوانده بودم و به نظر سوژهای جذاب آمد، بنابراین این سوال که افراخته که بود؟ و یا چه شد که در این مسیر حرکت کرد؟ همچنین شرایط زمان چه نکاتی در برابر او قرار داد؟ را در کتاب “من اعتراف میکنم” پاسخ دادم. من بر این باورم که زمانی که از افراد اطلاعاتی ارائه میشود قضاوت و یا تصمیمگیری در مورد آنها را باید با توجه به شرایط زندگی و زمانه او رصد کرد. اینگونه میتوان به چرایی رفتار او نیز پیبرد و اینکه چرا افراخته تلاش کرد تا مجید شریف واقفی را به شهادت برساند، توضیح میدهد. در کتاب “من اعتراف میکنم” چرایی در پیش گرفتن مبارزات مسلحانه نیز مشخص است.
وی بیان کرد: پیش از انقلاب اسلامی چون امکانات کمی در اختیار نخبگان قرار داشت، این افراد بر اساس مطالعات خود به گروهکهایی همانند گروه جنایتکار مجاهدین خلق میپیوستند، زیرا در آن زمان مارکسیست یک مفهوم تازه وارد و جذاب به نظر میرسید و در عین حال خبری از لیبرالیسم و سایر گرایشها نبود. بعد از انقلاب فرقه جنایتکار به دنبال جذب دانشآموزان بود تا ارتش آزادی بخش را در مقابل کشور قرار دهد. باید توجه داشت که هر مقطع داستان خودش را دارد.
رحمانی تاکید کرد: وحید افراخته در خانوادههای مذهبی بزرگ نشده بود با این وجود جذب نهادهای مذهبی خصوصا انجمن حجتیه پیش از انقلاب اسلامی شد. این بخش جزو مراکز سازماندهیکننده برخوردهای مسلحانه بود و از نظر قانونی نیز محدودیتی برای آن در نظر گرفته نشده بود. افراد دیگر همانند مسعود رجوی و تقی شهرام نیز در همین فضا به سازمان جنایتکار مجاهدین خلق پیوستند. در این زمان گفتمان مسلط مارکس بود و از سوی دیگر نهادهای مذهبی به خوبی نتوانسته بودند افرادی که به آنها میپیوندند، اقناع کنند و شاهد پیوستن بخشی از نخبگان به سازمانهایی همانند گروه جنایتکار مجاهدین خلق بودیم. این فرقه تروریست زیر پوست آموزههای اسلامی و به وسیله ترکیب آموزههای مارکسیست با آیات قرآن و نهجالبلاغه افراد را گمراه میکرد. این رویه سبب شد تا بعد از مدتی با تغییر ایدئولوژی پوست نازک دین در این گروههای تروریست شکسته شده و مذهبیان اصیل از این اتفاق تلخ دلآزرده شدند و افرادی مانند محسن خاموشی از جمله این افراد بود.
این نویسنده در مورد رویکرد کتاب “من اعتراف میکنم” تاکید کرد: امروز پرونده گروه جنایتکار مجاهدین خلق امنیتی سیاسی شده است اما برای قضاوت در مورد آنها باید بر اساس اسناد و در فضایی منصفانه و عالمانه مقولهها را مورد بررسی قرار داد تا بتوان نتایجی ارزشمند کسب کرد. ما در جریان این گروه تروریست با تاریخ روبهرو هستیم و با کمک اسناد و مدارک معتبر باید حقایق را بیان کرد.
وی به فصلهای مختلف کتاب “من اعتراف میکنم” پرداخت و افزود: در فصل ابتدایی پرونده وحید افراخته مطرح شده است تا در ابتدا اطلاعاتی در مورد کتاب به مخاطب ارائه کند و مروری داشته باشد بر پرونده وحید افراخته. در فصل دوم که با عنوان “ازدواج آرمانگرایی” نامگذاری شده بحث خانواده و نامههای عجیب افراخته به مادرش سخن به میان آورده شده است، بهگونهای که هر کس او را نشناسد فکر میکند او یکی از شهدای بزرگ با تفکر فرامادی است. در بخش سوم کتاب که با نام “بوی تند باروت” نامگذاری شده بحث عملیات تروریستی این فرقه جنایتکار مطرح شده است. فصل چهارم به نام “برادرکشی” به زمانی اشاره دارد که مجید شریف واقفی قربانی میشود. در فصل پنجم هم که با عنوان “خدایگان پهلوی” از آن نام برده شده است، تغییر ایدئولوژی و افکار وحید افراخته و برخوردهای ساواک مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل ششم پیوستها و اسناد و مدارک و گاهشمارها اضافه شده که سندیت کتاب را نشان میدهد.
رحمانی در مورد نامگذاری کتاب “من اعتراف میکنم” بیان کرد: حجم اعترافات گسترده وحید افراخته و شهرتش به دلیل همین اعترافات در دهه ۵۰ سبب شد تا عنوان “من اعتراف میکنم”را برای کتای انتخاب کنم.
وی دشواری پژوهش برای نگارش کتابهای همانند “من اعتراف میکنم”را مطرح و تصریح کرد: اگرچه مقام معظم رهبری بارها در مورد همراهی برای تحقیق و ارائه برخی از پروندهها که زمان آنها گذشته است، نکاتی را به مسئولین نکاتی گوشزد کردند، اما همچنان شاهد عدم همکاری برخی از دستگاههای مربوطه هستیم. در جریان تالیف کتاب “من اعتراف میکنم” سازمان اسناد انقلاب اسلامی همکاری بسیار خوبی انجام داد که سبب شد تا استخوانبندی اصلی کتاب بر پایه اسناد و مدارک پایهگذاری شود، اما تولید این کتاب حدود چهار سال بیوقفه و شبانهروز طول کشید. ما برای اینکه تاریخ را ثبت کنیم نیاز داریم تا اطلاعات را از درون اسناد استخراج کنیم تا حقایق را مطرح کنیم، اما برخی از برخوردها و عدم همکاری مسئولین زمینه این مهم را فراهم نمیکند.