سرکردگان فرقه رجوی در روزهای گذشته بار دیگر شوی تبلیغاتی پرفریب همیاری و گلریزان را اجرا کردند.
اینکه فرقه رجوی هرساله شوی تبلیغاتی مضحکی به نام همیاری تحت عنوان دریافت پول از حامیان مالی اجرا میکنند یک دروغ بزرگ است؛ برنامه ای انزجارآور که نمایشی از حقه بازی و عدم شفایت روابط کثیف مالی آنهاست.
بنا به شهادت و گزارش دهها جدا شده، همچنین اسنادی که دیگر نمیتوانند پنهان کنند، سازمان مجاهدین از منابع مالی متعدد و سرمایه های هنگفتی برخوردار است. جمع آوری پول های اندکی تحت عنوان همیاری و یا گدایی درکشورهای اروپایی حتی کفاف یک درصد ریخت و پاش و هزینه های سرسام آور تبلیغاتی و اعمال تروریستی آنها را نمی دهد.
کرایه دهها سخنران و پارلمانتر اروپایی و آمریکایی با دستمزدهای هنگفت در طی سال ها، هزینه کمپ های فرقه و استخدام شرکتهای متعدد لابی گر، مبالغ کمی نیستند که بتوان از راه گدایی در خیابان ها و جمع آوری اعانه در شوهای تلویزیونی به دست آورد.
پس از اخراج به آلبانی در یک قلم خرید چند هزار لپ تاپ، آپارتمان های متعدد و املاک لو رفت. خرید زمین و ساخت و ساز کمپ ۳۴هکتاری موسوم به اشرف ۳، صدها ماشین و تجهیزات الکترونیکی در آلبانی و سایر هزینه های هنگفت، مبالغی نیستند که یک فرقه به طور مستقل از پس آنها برآید یا حتی بتواند از طریق خانواده ها و اعضایی که قریب به اتفاق آنها را قلع و قلمع کرده تهیه کند.
به یاد داریم درگذشته چندین میلیون دلار صرف وکلا و دادگاه هایی در اروپا و امریکا و بریتانیا شد تا نام منحوس فرقه را از لیست تروریستی خارج کنند. هر سال صدها هزار دلار خرج جلسات و شوهای تبلیغاتی می شود. این همه هزینه بدون شک نمی تواند توسط افرادی که در آلبانی زندانی یا در کشورهای اروپایی خودشان پناهجو و نیازمند کمک هستند تهیه شود.
مطلع هستیم اغلب منابع مالی سری سازمان مجاهدین در طی دهه گذشته با سند ومدرک به کرات لو رفته و افشا شده است. کلیپ های دریافت پول و برگه های کوپن نفت از دولت صدام در سایت ها موجود است.
به نظر اینجانب مهمترین منابع مالی فرقه رجوی اول، پول های قاچاق نفت دوران صدام حسین بود که به مدت ۱۷ سال در دستگاه رجوی تزریق می شد. بعلاوه در طی آن سال ها دولت صدام در عراق کلیه مایحتاج غذایی تجهیزات لجستیکی و نظامی را مجانی به فرقه می داد.
دوم سرمایه گذاری های غیر قانونی در شرکت هایی در کشورهای اروپایی با همان پول های بادآورده نفت عراق توسط یک سری از هواداران و اعضا مخفی در اروپا انجام شد که منبعی برای پولشویی ها باشد.
سوم با نمایشی که رجوی درسال های حضور در عراق از توان وطن فروشی و خودفروشی ترتیب داد، باعث شد بعد از سقوط صدام بی صاحب نماند. دقیقا در همان روزهای سقوط، رجوی پیک هایی به استقبال نیروهای ائتلاف فرستاد و به همین دلیل توانست درپناه نیروهای آمریکایی قرار بگیرد. چند هزار نیروهای ائتلاف در شمال کمپ اشرف ساکن شدند و سپس اعضا تحت قانون کنوانسیون چهار ژنو و درخدمت نیروهای امریکایی با جیره و مواجب قرار گرفتند. رجوی روزانه تلاش داشت توسط کارگزارانش گزارش های اطلاعاتی به نیروهای آمریکایی تقدیم کند و قیمت جاسوسی اش را بالا ببرد. حاصل آن کمی بعد، پرداخت ۲۵ میلیون دلار به دولت آلبانی برای مقصد فرقه شد.
چهارم به جرئت میتوان گفت سازمان مجاهدین هیچگاه از حمایت های مادی عربستان و رژیم غاصب اسرائیل بیبهره نبوده است.
آنها بعد از سقوط صدام روابط خود را با سرویس های اطلاعاتی کشورهای مختلف گسترش دادند. سال گذشته ملاقات های آشکارتری با مقامات و لابی های اسرائیل داشتند که به نظر می رسد “آیپک” هم ردیف بودجه های فرقه را تکمیل می کند.
حالا به صورت احمقانه و برای نمایش بیرونی و بطور خاص اعضای سرخورده زندانی در کمپ، هواداران یک لاقبا و برخی اعضای شورایی را به عنوان اسپانسر و حامیان مالی جا می زنند. این هم شیوه ای حیرت انگیز ازکلاهبرداری قرن بیست و یک فرقه است. بر عکس بنا بر انتشار برخی سندها از سمت خود فرقه، آنها ماهانه هزاران دلار به اعضای شورایی حقوق می دهند.
جدا شدگان به خوبی می دانند، از سه دهه پیش یعنی روزگاری که اعضا سازمان جوان بودند. در بین پنج هزار نیرو فقط دو پزشک زن و هفت پزشک مرد بودند که تحصیلات شان را تمام کرده بودند. در مقابل ده ها تن دانشجویان پزشکی و مهندسی و رشته های مختلفی بودند که رجوی اجازه تکمیل تحصیلات را به آنها نداد. همه را به کمپ ها جهت بردگی و کشته شدن فرا خواند. رجوی در عراق سالانه از بغداد پزشک و پرستار برای درمانگاه کمپ و مهندس برای ساخت و ساز استخدام می کرد. افرادی هم بودند در تشکیلات چون بتول یوسفی، صادق پشم فروش، معصومه بلورچی، موسی جاویدان و غیره که اجازه طبابت و کار پزشکی نداشتند چرا که رجوی فکر می کرد نکند یابو برشان دارد و فکر کنند کسی هستند. او افرادش را فقط برای کشته شدن و ریختن خونشان می خواست.
فرقه رجوی افرادی که در بهترین شرایط بهره وری بودند را در دهه ۶۰ به کمپ اشرف برد و خانواده هایشان را هم قربانی کرد، حالا دم از خودکفایی مالی و تامین شدن توسط هوادارانی می زنند که وجود خارجی ندارند.
این یاوه سرایی های تکراری دروغ های همیشگی فرقه ای است که می دانیم سرکرده اش، همه چیز خود را به اربابانش فروخته و از ترس جانش بیش از دو دهه می باشد در سوراخ موشی مخفی شده یا مرده است.
مریم سنجابی