اگر بخواهم از هر جنبه ای ضعف ها و سوراخهای ایدئولوژی مجاهدین را بازگو کنم در ابتدا ریشه آنرا می توان عقاید چند مجهولی و چند گانه ای فرض نمود. مجاهدین سال 57 به بعد هستند که با نسل مسعود! و بعد ها در سال 63-64 با نسل مریم! دیده به جهان گشودند! مجاهدین سراپا تناقض و راهبری که معلوم نیست چه سمت و سوئی را برای آینده خود دارد.
اما اگر بخواهم این بار بگویم بایستی از یک گمشده به نام انقلاب ایدئولوژیک نام ببرم که دیگر در تبلیغات سازمان رنگی ندارد یعنی حرفی برای گفتن ندارد. البته چون اساس این وقایع و ماجراها چیزهایی بی بنیاد است. نمی خواهم سر خواننده را به درد آورم اما در بنیان می بینم که به وضوح یک درک فرویدیستی بر این انقلاب ایدئولوژیک حاکم است.
به طور مثال اگر شما بخواهید بدانید به راستی مکتب فرویدیسم چه می گوید، نهایتاً اذعان می دارد که تمامی مشکلات بشر از مسائل جنسی و جنسیتی ناشی می شود و بایستی آنرا حل کرد تا نهایتاً زمنیه پیشرفت را آماده کرد و دیدگاه همیشه دو وجه را می بیند و نهایتاً این دو تناقض را بایستی به یک سمت حل کرد. البته دقیقاً سازمان مجاهدین نیز همین را می گفت که تمامی مشکلات شما ها عدم انقلاب کردنتان و عدم پیروزی انقلاب ایران! به خاطر گیر بودن شما در مسائل این چنینی است! چرا چونکه شما را تنها و تنها این حائل باز دارنده است که از وصل و ذوب به رهبری ممانعت می کند؛ پس شما دنیا را چنین می بینید پس بایستی تمامی تلاشتان را برای از بین بردن این عنصر درونی خود کنید و چون این موضوع ریشه دار است مبارزه ای طولانی را می خواهد. پس جهان درگیر چنین مسائلی است و و ما پیشتازان آن هستیم خصوصاً خواهر مریم!
البته بایستی گفت که فروید این را سالها پیش گفته بود! اما چرا کپی برداری و القاء آن فقط در داخل مناسبات است و نه در بیرون! زیرا در بیرون مردم به تمامی امکانات رسانه ای دسترسی دارند اما در سازمان فرقه ای هیچ یک از اعضا به چیزی دسترسی ندارند پس کپی برداری و تعریف آن برای اعضا مثل این است که یک نفر بگوید من کشف بزرگی کرده ام! فرض کنید اگر من به میان غار نشینان بروم و با یک کبریت و فندک برای آنها آتش افروزم، می گویند این دیگر حتماً از آسمان آمده است. در مناسبات نیز همین بود می گفتند مریم رجوی اولین پیشتاز در میان زنان عالم است که می خواهد تبعیض جنسی را از بین ببرد و ما اولین سازمان هستیم که…
حال آنکه نه ایدئولوژی فروید و نه فمنیسم و نه مارکسیسم و… چیز تازه ای نبودند بلکه اینها (مجاهدین) با محبوس کردن افراد و شستشوی مغزی آنها حرفهای قدیمی را به عنوان مفاهیم کشف شده جدید ارائه می کنند.
به راستی اگر فروید میدانست که با ایدئولوژی او چه کرده اند شاید کار به جاهای باریک کشیده می شد و علیه سازمان شکایت می کرد! و شاید خوشحال می شد که چه رهروان خوبی را توانسته مجانی برای ایدئولوژی خود گردآورد!
به هر حال امیدوارم روزی تمام محبوسان و غارنشینان اشرف آزاد شودن تا دنیا را بهتر ببینندریال همانطور که هست نه همانطور که برای آنها تصویر می کنند.