چند کلامی با برادر نازنینم داود مرادخانی اسیر فرقه رجوی

داود جان سلام امیدوارم در صحت و سلامت باشی و ما را فراموش نکرده باشی.

بنده برادرت فریدون هستم که سابق بر ایام چندین مرتبه به منظور دیدار روی قشنگت به اشرف مضمحل شده به عراق آمدم که با کارشکنی رجویها ناموفق بودم که خود موجب خراب شدن روح و جسمم شده است طوریکه دو بار عمل قلب باز داشتم و افسردگی که ناشی از دوری و بیخبری تو بوده است نازنینم.

حقیقت امر چندی است که امر انتخاب را به خودت سپرده بودم تا ببینم سالیان زحمات مان در خصوص رهایی تو از بند و زنجیر فرقه تبهکار رجوی نتیجه میدهد یا نه !؟

داود جان همین الان خبرمرگ محسن معصومی از رفقایت در فرقه لعنتی رجوی را خواندم و خیلی متاثر ومتاسف شدم که چرا باید یکی یکی از اعضای نگون بخت رجوی بدور از وطن و خانواده رخ درخاک بکشند و بمیرند و جالب این است که آب از آب تکان نمی خورد. یعنی عمرشان تباه اندر تباه که در این وسط هم خودشان و هم خانواده شان در شمار قربانیان رجوی به ثبت می رسند و فریاد رسی هم وجود ندارد.

داود جان با روحیه ای که از تو سراغ دارم انتظار دارم کمی تامل و تعقل عمیق داشته باشی و یک بار دیگر بازنگری بکنی که در 35 سال گذشته از حضورت درفرقه مجاهدین خلق چه حاصلی داشته ای!؟

از نظربنده تمام جوانی ات را بر باد دادی داود جان ولی دوست دارم خودت هم پاسخ سوالم را در واتساپ به شماره زیر برایم بنویسی نازنین برادرم .

شماره واتساپ بنده 09119411588

سلامتی و رهایی تو از چنگال رجوی نهایت آرزوی بنده وخانواده است .

فریدون ( ابوالحسن ) مراد خانی

*داود مرادخانی  فرزند احمد و خدیجه متولد 4/8/1346 درهنگامه خدمت مقدس سربازی در تاریخ 27/2/1365  به اسارت نیروهای ارتش عراق درآمد و بعد از تحمل رنج و اسارت پنج ساله در کمپ ۹ اسرای جنگی در عراق، توسط فرقه رجوی موسوم به سازمان مجاهدین خلق با دروغ و تطمیع ربوده و به کمپ اشرف محل سابق استقرار سازمان درعراق برده شد و بعد از سقوط رژیم صدام حسین و خروج از عراق به اردوگاه مانز آلبانی انتقال داده شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا