مهدی ابریشمچی به اعضا گفت: “زنان شما پا جای پای خواهر مریم گذاشتند یعنی همچنان که مریم مرا طلاق داد و با برادر مسعود ازدواج کرد زنان شما هم شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کردهاند.”
پرویز یعقوبی رهبر جریان انشعابی سال ۶۳ در نامه ۱۱۹ صفحه ای خود به مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی در تیر ماه سال ۶۳ یعنی نزدیک ۹ ماه قبل از اعلام شعبده انقلاب ایدئولوژیک توسط رجوی مینویسد:
“اگر سازمان همچنان به روال فعلی خود ادامه دهد سرنوشتی جز دیگر احزاب و سازمانهایی که دچار انحراف شدند (نظیر اپورتونیستهای چپ نما) در پیش نخواهد داشت…و در صورت پیروزی با چنین دیدگاه و تفکری مرکزیت در صدد تعمیم حاکمیت دیکتاتوری خود بر جامعه نیز خواهد بود.
نقض اصول دموکراتیک درون سازمان توسط مرکزیت در اتخاذ تصمیم جهت رفتن به عراق بدون اینکه سطح سازمان را در جریان بگذارد صورت گرفت. چرا که این مسأله در طرح مقدماتی مرحلۀ سوم استراتژی پیش بینی و عنوان نگردیده بود. ضمنا مرکزیت نه تنها طرح رفتن به عراق و خط تغییر کیفی در استفاده از امکانات عراق را در سطح سازمان مطرح ننموده حتی خبر آن را نیز به اطلاع اعضا و کادرها نمی رساند و چنانچه اگر در شورا مطرح نشده و جریان جدایی از بنی صدر پیش نمی آمد اعضا و کادرها فقط زمانی مطلع می شدند که می بایستی برای ادامۀ فعالیت به عراق بروند”.
یعقوبی در این نامه اش که بعدها به عنوان “جمع بندی دو سالهی (۶۱ تا ۶۳) از انحرافات رهبری سابق سازمان مجاهدین خلق ایران” معروف شد پرسشهای زیر را مطرح کرده است:
– چرا به اینکه دموکراسی درون سازمان مراعات می شود تظاهر میکنید در حالی که هیچ گونه دموکراسی داخل سازمان وجود ندارد؟
– چرا جمع بندی (تحلیل شکست استراتژی غلط ترور و انفجارها) فقط منحصر به سال ۶۱ شد و در سال های بعد هیچ گونه جمع بندی برای تحلیل اشتباهات دیگر منتشر نشد؟
– چگونه برای اینکه به رهبری سازمان لطمه وارد نشود از ارزیابی توسط افراد جلوگیری می شد و از زیر جواب دادن به سؤالات و اشکالات در می رفتند؟
– چرا در هر مرحله از مبارزه بدون اینکه سطح سازمان را در جریان گذارده و گزارش کاملی از علل و عوامل شکست و تلفات جانی و مالی ومعرفی مسئولین این شکستها به اعضا و هواداران بدهیم وارد مرحلۀ دیگر می شویم؟
– عناصر ارگان رهبری طراحان و مسئولین چپ رویها و راست رویها باید مشخص و معرفی شده و به انتقاد از خود علنی بپردازند”.
حدود ۴ سال بعد در ۲۶ مهرماه ۱۳۶۸ نیز مرحلهای جدید از “انقلاب ایدئولوژیک” توسط مسعود رجوی اعلام شد که بر اساس آن باید کلیه اعضای متاهل از همسران خود طلاق بگیرند و ازدواج نیز برای افراد مجرد ممنوع اعلام شد. این مرحله از انقلاب رجوی نیز به دنبال یک شکست استراتژیکی بزرگتر یعنی شکست مفتضحانۀ عملیات موسوم به “فروغ جاویدان”(تهاجم به خاک ایران با سلاحها و تانکها و کمکهای نظامی و مالی رژیم صدام حسین و تصرف نواحی گسترده ای از خاک ایران در غرب کشور) اعلام شد که طی آن ابتدا رجوی در سلسله جلساتی تقصیر شکست را به گردن نیروهایش انداخت و علت آن را به نحو بسیار احمقانه ای اندیشیدن به همسر و فرزند و فکر کردن به عمل جنسی در صحنۀ جنگ! دانست.
این مرحله از انقلاب رجوی که طبق هدف آن منجر به فروپاشی عنصر خانواده در سازمان شد و خانواده در آن به عنوان کانون استثمار توصیف گردید در چهار بند زیر برای همه اعضا تبیین و تفهیم شد:
۱ -طلاق و جدایی همسران از همدیگر
۲-محرمیت یعنی محرم بودن همه زنان با مسعود رجوی به عنوان نوامیس رهبری یعنی زنان و همسران او.
۳-ممنوعیت فکر کردن به امور جنسی حتی در رابطه با همسر سابق فرد.
۴-پذیرش هژمونی زنان توسط مردان از جمله مردان مسئول سابق و قدیمی سازمان و جابجایی موقعیت تشکیلاتی آنان.
در راستای اجرای این بندها بود که ریزش شدید و بی سابقه و بسیار بیشتر از مرحلهی قبلی در میان نیروهای سازمان بویژه بعد از عمومی شدن آن از سال هفتاد به بعد آغاز شد و بسیاری همسران که حاضر به جدایی از همدیگر و از فرزندانشان نشدند سازمان را ترک کردند.
اساسا به طور سیستماتیک با کشف! “انقلاب ایدئولوژیک” در سال ۱۳۶۴ توسط مسعود رجوی و ادامه آن در ۲۶ مهرماه ۱۳۶۸، به طور جدی و گسترده بحثهای سیاسی و استراتژیک در سازمان منسوخ شد و بیشتر بحثها پیرامون امور جنسی دور میزد. تا قبل از “انقلاب ایدئولوژیک” هر هفته نشستهایی پیرامون مسائل سیاسی روز در بخشها و ستادهای مختلف سازمان برگزار میشد ولی با شروع بحثهای “انقلاب ایدئولوژیک” بیان تصورات جنسی در نشستهای فردی و جمعی جایگزین آن شده بود. در شرایط جدید ذهن اعضا و مسئولین سازمان به طور سیستماتیک از مسائل سیاسی، استراتژیک – که به بنبست کامل نزدیک شده بود – دور میشد و جای آن را مسائل دیگر میگرفت که یکی از اهداف مسعود رجوی از “انقلابایدئولوژیک” نیز همین بود.
یعنی بدین ترتیب مسعود رجوی از یک طرف ذهن اعضا را از مسائل سیاسی و استراتژیک دور کرد و از طرف دیگر فرد با نوشتن مطالبی که به اصطلاح گناهان فردیاش تلقی میشد، به طور سیستماتیک شخصیت مبارزاتی و انقلابیاش خرد و تحقیر میشد.
بدین ترتیب تشکیلاتی که داعیه مبارزه مسلحانه سیاسی داشت، در مقطع فروغ جاویدان در مبارزه مسلحانه عملا شکست خورد و در حوزه سیاسی نیز از صحنه معادلات سیاسی ایران حذف شد. شاید سخیفترین و در عین حال هوشمندانهترین راه برای سرپوش گذاشتن بر شکستها، همین مسیری بود که مسعود رجوی انتخاب کرد. او مباحث جنسی را جایگزین سیاست کرد تا به هدف خود که حفظ کیش شخصیتی چندهمسری خود بود، دست یابد.
شاخص رجوی برای پذیرش طلاق مردان این بود که فرد به چنان اعتماد و مسخ شدگی نسبت به رجوی برسد، که در ذهن و قلب خود بپذیرد که رجوی با همسرش رابطه زناشویی دارد و آنچه برای خود و دیگر اعضا حرام است برای رجوی عین ثواب است.
مهدی ابریشمچی در نشستی در این مرحله از انقلاب رجوی به اعضا گفت: “زنان شما پا جای پای خواهر مریم گذاشتند یعنی همچنانکه مریم مرا طلاق داد و با برادر مسعود ازدواج کرد زنان شما هم شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کرده اند”!
۲- توجیهات به اصطلاح “شرعی و اسلامی” رجوی برای ازدواجهای انحصاریش:
این نوع ازدواج های پیاپی و بعد هم دسته جمعی و انحصار زنان تشکیلات به شخص خودش و بویژه قرارش با مهدی ابریشمچی مبنی بر اینکه او با زن مهدی یعنی مریم ازدواج کند و سپس او خواهر دوستش موسی را به عقد او درآورد که او این کارها را با مقایسۀ خودش با پیغمبر اسلام با دروغ و تهمت بستن به پیامبر اسلام به عنوان اقتباس از او در ماجرای ازدواج آن حضرت با زینب بنت جحش بعد از طلاق او از فرزند خوانده اش (زید بن حارث) با استناد به سورۀ احزاب قرآن، اعلام کرد و آن را مقدس می شمرد! (با خواندن و تفسیر به رأی آیاتی از سورهی احزاب قرآن در مورد این موضوع و کمک گرفتن در تفسیر مسخره آن از جلال گنجهای درنشست های مربوط به “انقلاب ایدئولوژیک”)، در حقیقت همانند ازدواجهای عصر جاهلیت (دوران قبل از اسلام در عربستان) بودند.
معروفترین انواع ازدواجها در دوران جاهلیت (قبل از اسلام در عربستان) ازدواجی موسوم به “تبادل الزوجات” (تعویض همسران) بود.
در این ازدواج، دو مرد برای مدتی زنان خود را با یکدیگر مبادله میکردند. معمولاً این ازدواج به صورت موقت و در بعضی قبایل، در اعیاد و ایام حج انجام میگرفت و نشانه رفاقت و دوستی بین دو دوست محسوب میشد (کتاب “الزواج عندالعرب فی الجاهلیه و الاسلام” یعنی ازدواج عربها در دورانهای جاهلیت و اسلام، تألیف عبد السلام ترمانینی – صفحهی ۳۴).
در این نوع ازدواج، معمولاً پیشنهاد دهنده با الفاظی خاص، درخواست خود را به مرد دیگر اعلام میکرد و به او می گفت: “انزل لی عن امرأتک” یا “انزل لی عن دابّتک، انزل لک عن دابّتی” و …؛ یعنی به نفع من از زنت (و یا در عبارتی دیگر از حیوانت!) پیاده شو و کنار رو، و من نیز از حیوانم (از زنم) به نفع تو پیاده میشوم”! (جوادعلی، کتاب المفصّل، جلد ۵، صفحهی ۵۳۷، و نیز علامه یحیی نوری، کتاب جاهلیت و اسلام، صفحهی ۳۲) این ازدواجهای عصر جاهلیت قبل از اسلام بدون مهریه و از طریق مبادله و قرارداد دوستانه انجام میگرفت (جواد علی، کتاب المفصّل، همن جلد و صفحهی فوق الذکر).
نوشته: حیدر نورآبادی سهند