باز هم مثل سال های گذشته، مریم رجوی در روز جهانی زن، به عزاداری برای زنان ایرانی پرداخت بدون اینکه کلامی از وضعیت اسفناک زنان فرقه خودش بر زبان آورد که طی دهها سال، از کمترین امکانات و امتیازات زنانه هم محروم بوده اند و تنها کار آنها، بیگاری دادن و جانفشانی برای به قدرت رسیدن زوج رجوی بوده است. زنانی که به اجبار از همسر و فرزند خود جدا شدند و در محدوده هایی تنگ و هراسناک در انتظار مرگ نشستند و وادار به اجرای مو به موی دستورات رهبرشان بودند و با کمترین اعتراض با ضدانسانی ترین شکنجه روحی در برابر اجتماع صدها نفری مواجه می شدند. زنانی نگونبخت که زیر چتر تفکرات فرقه ای، باید خطاها و گناهان رجوی را به خود نسبت می دادند و هرگونه عشق و عواطف انسانی را در خود سرکوب می کردند و جز به حرمسرای قجری-رجوی به مرد دیگری فکر نمی کردند. زنانی شکسته و افسرده که تنها امیدشان رضایتمندی مرادشان یعنی “رهبر عقیدتی” تحمیلی بود که نتیجه اش چیزی جز تحقیر و سرکوفت مداوم نبود. زنانی که مدام باید طعنه های تحقیرکننده سران فرقه را تحمل می کردند که: “ببینید زنان ایرانی در چه فلاکتی با تنفروشی و اعتیاد مواجه هستند اما شما زیر چتر رهبری پاکباز راحت می خورید و چیزی پس نمی دهید…”
بله، مریم هرگز به رخدادهای باورنکردنی و تحقیرآمیز درون تشکیلات اشاره نمی کند، چون در بیرون از مناسبات ضدانسانی مجاهدین، باید برای فریب سایر زنان ایرانی و خارجی، از “رزم و رنج و حماسه” زنان مجاهد برای رسیدن به آزادی سخن بگوید تا آنان را جذب کند. و از آنسو هم چند عکس تبلیغی از زنان هوادار در اروپا و آمریکا به زنان محبوس در قرارگاه های خود نشان دهد و توی سرشان بزند که: “ای بیچاره ها نگاه کنید زنان عادی کوچه و بازار چطور به عشق خواهر مریم خود را به آب و آتش می زنند و برایش تلاش می کنند، اما شما راحت توی قرارگاه نشسته اید و قدرشناس رهبری نیستید!” طبعاً مریم هیچگاه به زنان مجاهد نگفته و نمی گوید که آن بیرونی ها همگی اجاره ای هستند و بخاطر یک گردش مجانی و یا 40 یورو دستمزد به خیابان می آیند.
پیش از این، در سال های گذشته بصورت مبسوط پیرامون وضعیت زنان در مناسبات مجاهدین و یا علت و علل نامگذاری روز جهانی زن نوشته بودم و نیازی به تکرار آن نیست و می توان آنها را در این مطلب مشاهده نمود، اما اگر کشتار دختران میلیشیا در ایران و به کشتن دادن زنان مجاهد در عراق، برای نشان دادن جنایت های زوج رجوی در حق زنان کافی نبوده باشد، و اگر مقطوع النسل کردن بیش از صد زن مجاهد و به حرمسرا فرستادن صدها زن دیگر برای عیاشی مسعود هم نادیده گرفته شود، و یا اگر شکنجه روحی و جسمانی ده ها و صدها زن مجاهد که منجر به خودکشی چندین نفر آنها در درون قرارگاه های مجاهدین شد هم به چشم نیاید، حداقل باید بیگاری گرفتن از زنان پیر و کهنسال بازمانده از نسل میلیشیا (که همین امروز در مقر اشرف 3 در آلبانی دوران اسارت ابدی خود را طی می کنند)، بیّنه ای برای ما باشد تا به فریبکاری های مریم رجوی پاسخ دهیم و بپرسیم که چرا آنها قادر به ملاقات با والدین و یا فرزندان خود نیستند؟ و چرا اجازه ندارند در این سن و سال مثل میلیون ها زن ایرانی، در خیابان ها تردد کنند و با خانواده های خود در تماس باشند؟
مریم رجوی که هرسال در بزرگداشت روز زن در 8 مارس برای زنان خارجی سورچرانی ترتیب می دهد تا خود را مدافع زنان ایران و جهان جلوه دهد، حتی یکبار به این پرسش ها پاسخ نداده که با چه استدلالی برای زنان مجاهد حرمسرا تأسیس کرد و صدها زن شورای رهبری را به عقد مسعود رجوی درآورد؟ و با کدام برهان جداسازی صدها مادر از کودکان خود را توجیه می کند و اعزام دختران 11-17 ساله برای جنگ خیابانی و یا بمبگذاری و عملیات انتحاری را مشروعیت می بخشد؟ و با کدام حقوق مرتبط به زنان به خود اجازه داده ده ها سال بر جان و مال زنان مجاهد سلطه یابد و آنان را تحقیر و سرکوب نماید و از آنان برای جنگ قدرت استفاده کند و در برابر پلیس عراق و یا آلبانی قرار دهد تا کشته شوند؟ و با کدام قانون مرتبط به حقوق زنان به خود اجازه داده بجای هزاران زن تصمیم بگیرد و آنان را فدای قدرت طلبی خود کند؟ و بالاخره چرا هرگز پاسخگوی زنان با شهامتی که از قرارگاه اشرف فرار کردند و به افشاگری پرداختند نیست؟ آیا کسانی چون “نسرین ابراهیمی، زهرا میرباقری، بتول سلطانی، مریم سنجابی، فرشته هدایتی” و سایر زنانی که هرکدام چند دهه از عمر خود را در تشکیلات رجوی فدا کردند و پس از فرار دست به افشاگری زدند، حق ندارند پاسخی مستدل و مستقیم از او بشنوند که چرا اینهمه مورد ظلم و بی عدالتی قرار داشته اند؟
گواهی این زنان با شهامت، گریه صدها مادر که از کودکان خود جدا شدند، مرگ چندین زن و دختر جوان که بخاطر فشارهای تشکیلاتی دست به خودکشی و خودسوزی زدند، در کنار هزاران دختر نوجوان میلیشیا که بخاطر سیاست ضدانسانی سران مجاهدین کشته شدند، مجالی برای مریم رجوی نمی گذارد که تا ابد دست به عوامفریبی بزند و نسل های دیگری را هم قربانی مطامع شیطانی خود نماید.
اما یک سوآل جدی تر هم باید از مریم پرسید که آیا جز این است که “روز جهانی زن” نماد مبارزه صدها هزار زن کارگر نگونبخت در آمریکا و اروپا بود که بخاطر استثمارگری کارخانه داران و سرمایه داران به بردگی کشیده شده بودند و از کمترین امکانات انسانی و حقوقی برخوردار نبودند؟ آیا جز این است که آن زنان زحمتکش که بسیاری از آنان بویژه در کارخانه نساجی نیویورک بدلیل اعتراض کشته شدند، تحت ظلم و ستم کسانی قرار داشتند که امروز شما با همان ها زد و بند و نشست و برخاست دارید و با آنان هم جبهه شده اید؟ مگر صاحبان کارخانه ها و شرکت های بزرگ، مسببین کشتار و استثمار همان زنان طبقه پایین جامعه نبودند؟ و مگر سیاستمداران، سناتورها، مقامات و شخصیت هایی که امروز در کنارشان به سخنرانی و سورچرانی مشغول هستید، فرزندان همان طبقه اشراف که کارگران و زنان را استثمار می کردند و اعتراض آنها را با سرکوب و کشتار پاسخ می دادند نیستند؟ پس چگونه در کنار آنها قرار می گیرید و “روز جهانی زن” که روز کشتار زنان کارگر و تهیدست است را گرامی می دارید؟ چرا در کل زندگی خود حتی یکبار با زنان کارگر و زحمتکش نشست و برخاست نداشته اید و چرا زنان تهیدست در دستگاه شما اینقدر بی ارزش و بی اهمیت هستند؟
خانم رجوی، آیا همین اقدام نشانگر فریبکاری شما نیست؟ تصور نکنید که چیزی در این میان فراموش شده! خیر، این واقعیت تلخ دقیقاً خصلت واقعی شما را به نمایش می گذارد. شما در ربع قرن گذشته جز پوشیدن لباس های فاخر و گرانقیمت و برگزاری جلسات لاکچری سورچرانی برای مرفه ترین اقشار جامعه آمریکا و اروپا، چه کاری برای زنان کارگر و زحمتکش کرده اید؟ شما به کمتر از ملاقات با زنان اشراف و سیاستباز غربی که بخاطر گرفتن دستمزدهای نجومی پیرامون شما گرد می آیند رضایت نمی دهید. شما یک فریبکار هستید که از “حقوق زن” جز تأسیس حرمسرا و مقطوع النسل کردن آنان و به کنیزی گرفتن و فدا کردنشان برای قدرت طلبی خود نمی خواهید. حقوق زنان فقط ابزاری برای فریبکاری شماست و این حنا دیگر برای کسی رنگی نخواهد داشت چون مردم دیگر به شعارهای فریبنده جریانات برانداز و تروریست اهمیتی نمی دهند.
حامد صرافپور