بعد از جنگ یعنی بعد از جنگ آمریکا و عراق که آمریکا سازمان را خلع سلاح کرد مسعود رجوی با شالاتان بازیهایی که در میآورد در نشستهای مختلف از طریق مریم رجوی به ما میگفت که آقا شما باید به جای سلاح، تشکیلات مجاهدین را یعنی من را نگه دارید و از این امر پیروی کنید چون خودش به خوبی میدانست ارتشی که سلاح نداشته باشد یک روز هم دوام نمیآورد و این حیلهگری مسعود رجوی بود که از طریق مریم رجوی به تشکیلات اعمال حکمرانی میکرد.
تشکیلات مسعود که چه بگویم یک داستانی بود که همه چیزش تکراری تکراری تکراری یعنی صبح تا شب یک موضوع را پیش میگرفتند و همه جا آن را میگفتند. حال که در ماه رمضان و در شبهای عزیز قدر یعنی شب شهادت حضرت علی هستیم که این موضوع برای مردم ایران یک امری واقعی و خداپسندانه است و خود مردم ایران اعتقاد عجیبی به این موضوع دارند و رسم و رسوم آن را به درستی به جا میآورند چون یک فرهنگ بالاست و در نزد مردم ایران یک کار درست محسوب میشود اما در تشکیلات رجوی این موضوع به عنوان یک دست ابزار و دستگاه سرکوبگرانه استفاده میشد. یعنی از اول ماه رمضان که در تشکیلات رجوی شروع میشد این موضوع را یادآوری میکردند که همه اعضا ملزم به نوشتن گزارشی با نام دیدار با آقا علی علیه السلام هستند!
اما سراپای این گزارش باید تعریف و تمجید از مریم و مسعود رجوی و ایدئولوژی کثیف آن بود و پس از نوشتن تعهد نامه این موضوع را به جمع بزرگتر می بردند و این تعهد نامه یا به اصطلاح مجاهدین، نقشه مسیر باید در جمع بزرگتر خوانده می شد تا همه اوکی کنند. اگر اوکی نمیکردند آن نقشه مسیر برگشت داده میشد. این را هم باید یادآوری کنم که خدایی نکرده خدایی نکرده اگر در آن نقشه مسیر اسمی از خانواده و پدر و مادر به میان میآمد آن گزارش به کل باطل میشد و نفر مورد انتقاد مسئول مربوطه قرار میگرفت. من یادم هست در اشرف که بودیم در یکی از ماههای مبارک رمضان سر این موضوع مرا تا ساعت ۳ صبح بیدار نگه داشتند تا این نقشه مسیر که گفته بودند را بنویسیم و اگر نمینوشتیم حق خوابیدن و استراحت نداشتیم.
من یک بار به یکی از به اصطلاح مسئولین گفتم آقا شما که می گید این نقشه مسیر یا تعهد نامه، خواست حضرت علی و دیدار با حضرت علی و بیعت با حضرت علیه السلام است ، پس اسم مسعود مریم در این تعهد نامه چرا باید آورده بشود آن مسئول مزدور برگشت به من گفت اگر سر تا پای تعهد نامه ات اسم حضرت علی باشه اما اسم برادر مسعود و خواهر مریم نباشد آن معنی ندارد و باید دور انداخته شود. من از آن نقطه به بعد یک حس بدی داشتم نسبت به این موضوعاتی که تشکیلات رجوی در سازمان راه انداخته بود و از اسم امامان و از اسم مذهب سوء استفاده میکرد و نفرات را سرکوب میکرد.
واقعاً زده شده بودم و در سال آخری که میخواستم از فرقه جدا بشوم و به زندگی عادی خودم برگردم، سالی بود که آن موقع ماه رمضان در آنجا بودم. آن سال به من گفته شد که تو هم باید دیدار با حضرت آقا علی بنویسی. من گفتم من میخواهم بروم دنبال زندگیم و با این مسخره بازیها دیگر کاری ندارم. به خدای لا شریک له یک هفته من را شبانه روز اذیت میکردند که تو باید حتماً بنویسی بنویسی اگر ننویسی دچار گناه کبیره میشوی. نمیدونم چی و چی و چی میشوی به خدا تشکیلات این سازمان نفرین شده. در اینجا از صمیم قلب سلام میفرستم بر علی ع و یارانش. امیدوارم در شبهای قدری که در پیش داریم تمام دعاهای ما مورد قبول قرار بگیرد و روح تمام مادرانی که بدون دیدن فرزندانشان و در آغوش کشیدن آنها از این دنیا رفتند شاد شود.
لعنت خدا بر مسعود و مریم
محمدرضا صدیق -تیرانا – آلبانی