یکی از تلخ ترین خاطره ها در اشرف عراق برای من روز 19 فروردین بود که منجر به کشته شدن 36 نفر از افراد شد. مسعود رجوی خود را فراتر از قانون می دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه های عراقی برای بازپس دادن زمین های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام حسین به زور غصب شده بود تن بدهد و آنچه برایش اصلا اهمیت نداشت جان اعضای سازمانش بود. در حقیقت این زمینها که بعد از غصب توسط صدام و رجوی بایر شده بود بخشی از زمین های کشاورزی مردم استان دیالی عراق بود که توسط نیرو های صدام غصب شده بود و به پاس همکاری و خدمات مسعود رجوی به رژیم صدام در جنگ عراق علیه ایران و هم چنین سرکوب شیعیان مخالف صدام توسط صدام به تشکیلات رجوی اهدا شده بود. ( تشکیلات رجوی در همه سالهای حضور در کشور عراق به عنوان بازوی نظامی و امنیتی صدام در سرکوب مخالفان عمل می کرد )
رجوی همیشه ادعا داشت که قرارگاه اشرف به اصطلاح مرز سرخ و ناموس هر مجاهد است و همیشه عنوان می کرد به هیچ قیمتی اشرف را تخلیه نخواهد کرد و می گفت، (کوهها اگر بجنبد اشرف از جایش تکان نخواهد خورد) و کشمکش های زیادی با دولت عراق داشت. همانطور که این کشمکش ها اکنون در اشرف 3 در آلبانی برقرار است. در تاریخ 19 فروردین 1390 شمسی این کشمکش ها به اوج رسید و نیمه های شب لودرها و بولدوزرهای عراقی که در طول شب در پشت حصارها و سیم خاردارهای اشرف عراق تجمع کرده بودند. خودشان را آماده حمله به پادگان اشرف کرده بودند. و با لودر و بولدوزر حصارها و سیم خاردارها را جمع آوری کرده بودند و راه برای ورود هاموی ها و نیروهای سواره نظام و پیاده نظام هموار شده بود. من در ضلع شمال پادگان اشرف بودم و صدای تردد خودروها و ماشین آلات سنگین را می شنیدم . اما نیروهای عراقی وقتی وارد اشرف شدند مستقیم از درب شمال به عمق اشرف رفتند ودرامتداد ضلع شمال نیامدند. ولی از دور می دیدم که از زمین و زمان گلوله و آتش می بارد و عراقی ها در پیش روی بودند و گروه ما هم درمحاصره افتاد که مجبور شدیم تا خیابان 100 خیابان اصلی اشرف عقب برویم. ما هیچ تجهیزاتی نداشتیم و فرماندهان در حین فرار ما را تشویق می کردند با تیرکمان مقاومت کنیم.
در حین عقب نشینی هم سربازان عراقی با شلیک مستقیم به طرف ما ، ما را عقب می بردند. من درحال عقب نشینی دهانم به لبه خودرو برخورد کرد و چند دندانم شکست.
به خیابان 100 که رسیدم عراقی ها متوقف شدند و ما در بیابانهای اطراف خیابان 100 سرگردان بودیم. باید گفت که شخص رجوی باعث و بانی این فاجعه هولناک بود. لجبازی ها و ذهن بیمار رجوی باعث کشته شدن و زخمی شدن افراد زیادی شد. این حمله وحشتناک حاصل چند ماه کشمکش رجوی با دولت عراق بود که در این حمله 36 نفر از اعضای سازمانش را به کشتن داد و حدود 1000 نفر زخمی شدند. اصولا رفتن رجوی و همکاری با صدام و خیانت به مردم ایران درجنگ ایران و عراق یکی از خیانت های بزرگ تاریخ است که ثبت شده است.
علی زمانی – تیرانا