محاکمه سران فرقه رجوی به مانند آب در لانه مورچه گان ریختن است

دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی که در روزنامه‌ها منتشر شده، از اعضای متواری سازمان مجاهدین خلق خواست وکیل قانونی خود را به این دادگاه معرفی کنند تا در فرآیند رسیدگی به پرونده‌ای که برای آن‌ها تشکیل گردیده از این افراد دفاع کنند به دنبال این محاکمه ترس بر مریم رجوی مستولی گشته است و حالا در آستانه صدور حکم قطعی دادگاه، مریم رجوی در جدید‌ترین دیدار خود با رئیس سابق اف. بی. آی و سایر مقامات سابق اروپایی و آمریکایی برای اولین بار از ترس خود رونمایی کرد . مریم رجوی ظاهرا پیام برگزاری دادگاه و کیفرخواست صادر شده از سوی حکومت ایران را به خوبی دریافته است.

سران فرقه رجوی در روزهای اولیه دادگاه که تازه تشکیل شده بود برای دلخوشی اعضای خود، برگزاری دادگاه و کیفرخواست صادر شده را با ادبیات همیشگی خود فرمایشی و “نمایش روی حوضی” معرفی ‌کردند، در شرایط حاضر می بینیم به حدی آن را جدی گرفتند که مریم رجوی در تمامی کنفرانس‌ها و دیدار‌های خود با مظلوم نمایی تلاش می کند اثرات و پیامد‌های احتمالی را بی اهمیت معرفی کند. در حالی که پیامدهای صدور حکم قطعی دادگاه به حکومت ایران اجازه می دهد با استناد به حکم دادگاه از ظرفیت های بین المللی جهت تعقیب، شناسایی و ردیابی و استرداد استفاده نماید. به همین دلیل مریم رجوی نتوانست ترسش را پنهان کند و مجبور شد از لاک خود بیرون بیاید و ترس اش را علنی کند .

وقتی به سایت های فرقه رجوی نگاه کنیم شاهد هستیم که هر روز نفرات جدا شده را به خاطر حضور در دادگاه مورد توهین قرار می دهند. بطور مثال می توان به آقای علی اکرامی اشاره کرد که در دادگاه حضور پیدا کردند. آنان باز هم با ادبیات مسخره و همیشگی خودش جملاتی را سر هم بندی کردند که علی اکرامی را مزدور وزارت اطلاعات بنامند. چراکه به دادگاه رفته و شهادت داده رجوی از دوستان نزدیک صدام بوده و روابط خارجی سازمان هم شاخه استخبارات بوده است. باید اذعان کنم همین فاکت و واکنشی که سازمان از خودش نشان داد گویای این است که شهادت آقای علی اکرامی در دادگاه درست به هدف خورده است. طوری که نتوانستند نادیده بگیرند. منطق مجاهدین همواره مارک زدن و تحقیر کردن است چه در داخل مناسبات و تشکیلات سازمان و چه در بیرون تشکیلات، در واقع با فرهنگ لمپنی پاسخ می دهند. آنها فقط افترا و تهمت می زنند.

آقای اکرامی آنقدر شهامت داشت که در مصاحبه تلویزیونی بگوید ما اشتباه کردیم که سازمان را انتخاب کردیم ، آنقدر شهامت داشت که از خودش انتقاد کند ، آیا یک نمونه سراغ داریم که رهبری و سران این سازمان بیایند از خودشان انتقاد کنند ، ما که چند دهه در داخل تشکیلات بودیم حتی یک نمونه هم سراغ نداریم. مثلاً بعد از عملیات باصطلاح فروغ جاویدان وقتی شکست خوردیم در نشستی که با رجوی داشتیم مسئولیت شکست عملیات را به گردن اعضاء انداخت. او جرات و شهامت انتقاد به خودش را نداشت تا بگوید من اشتباه کردم. آدمی که مغرور و خود بین است همین است و بس !

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا