اگر بخواهیم فقط یک گروه از گروههای تروریستی فارسی زبانِ آویزان را مثال بزنیم که با زیست پارازیتیک در شکم اروپا، علیه “انتخابات در ایران” لجن پراکنی می کند ولی در درونِ خود به هیچ قاعده مبتنی بر “انتخاب” پایبند نیست، آن گروه تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق است.
رجوی مثل آن پزشکِ قلّابی که دارویی برای رفع کچلی خود ندارد، بیش از چهل سال است که مدعی کشف داروی رفع طاسیِ سر برای خلق است.
آن یکی پرسید اُشتر را که هی
از کجا میآییای فرخنده پِی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو
برخی گروههای آویزانِ طیف ضدانقلاب لااقل ظاهرکار را مراعات کرده و مدعی برگزاری نشست های سالیانه برای انتخاب اعضای مرکزیت و اقداماتی از این دست میشوند، اما گروه تروریستی مجاهدین خلق در همه مراحل ایجاد و استمرارِ زیست انگلی خود، حتی در ظاهر هم هیچگاه اعلام نکرده که بر مبنای انتخابات ساختار درونی را شکل می دهد.
عناصری ناپاک درباره انتخاباتِ ریاست جمهوریِ کشورمان اظهار نظر می کنند که مدام در حال ازدواج با جفت هایی هستند که تشکیلات برای آنان “انتخاب” کرده و یا در حال جدایی سیستماتیک از جفت هایی هستند که به “انتخاب” تشکیلات باید طلاق دهند!
اعضای مجرد نیز حق “انتخاب” جفت خود را – حتی در ذهن خویش– ندارند و باید در جلسات اعترافگیری این تعهد را امضا کنند که هر زنی را که در ذهن آنان جولان می دهد، به شکل تخیلی طلاق می دهند!
مصیبتِ بالاتر برای سرکرده مجاهدین خلق این که بعد از “انتخاب!” مریم قجر عضدانلو [همسر بالفعل یکی از اعضای تشکیلات] به عنوان شریک زندگی خود، همسران سایر اعضای فرقه را نیز برای ازدواج با خود “انتخاب” کرد و فقط با هدف عبور دادنشان از گردنه انقلاب ایدئولوژیک به عقد خود درآورد.
اوج کرّ و فرّ تشکیلاتِ آویزان رجوی، دوران چکمهلیسی صدام در عراق است که در واقع به بخشی از ارتش سردار قادسیه! تبدیل شده بود؛ دیکتاتوری وحشی که رژیم ستم پیشه او مطلقاً نسبتی با “انتخابات” نداشت و در طول 35 سال حکومت مبتنی بر توتالیتاریزم، هیچ “انتخابی” برای خلق خود جز تن دادن به هلاکت و نابودی باقی نگذاشته بود.
گروه تروریستی مجاهدین خلق برای بیش از چهل سال، حیات ننگین تشکیلات را مدیون کمک های مالی و تبلیغاتیِ خانواده هوادار “انتخابات” در سعودی است که “آخرین انتخاباتِ اجداد آنها در زمانی صورت گرفته که از هر قبیله ای یک نفر را انتخاب کردند تا پیامبراسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم را به قتل برسانند.”
تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق با این که در تبلیغات پوچ و توخالی از دمکراسی دم میزند، اما در نقشی که سیستم های غربی برای آن تعریف کرده اند، مطلقاً طرحی مبتنی بر “انتخابات” را دنبال نمیکند و در متن یک مأموریت تروریستی و به نیابت از جنگطلبان آمریکایی ایده سرنگونی دولت-ملت ایران را با روش حمله نظامی توسط آمریکای جنایتکار و با تقلا برای راه اندازی بی نظمی و اغتشاشات و از طریق لوله تفنگ و عملیات انتحاری و انفجاری در داخل کشور دنبال می کند.
آنچه عرض شد، از مشاهدهٔ خروجی رسانه تابلودار عناصر پلید مجاهدین خلق قابل رؤیت است. معالوصف محتوای دیگری نیز از کمپ تیرانا خارج می شود که با دقت در آن قابلشناسایی است. بادقت در بعضی تولیدات که گهگاه در رسانههای کشور و یا فضای مجازی مشاهده می شود بهآسانی می توان نویسندهٔ واقعیِ مطالب را شناسایی نمود.
موضوع این است که تشکیلاتِ آویزان مجاهدین خلق به دلیل منفور بودن در افکار عمومی، روشی را در پی گرفته بلکه بتواند به شکل غیرمستقیم بین هواداران کاندیداهای ریاستجمهوری درگیری ایجاد کرده و زمینههای درگیری و آشوب را ایجاد کند.
از لحن کلام بعضی نوشته ها می توان فهمید که “مشاوران بدون مرز در امور انتخابات !” مستقر در کمپ تیرانا اقدام به خرید تعداد محدودی فعال رسانه ایِ غافل در داخل کشور کرده، تا خوراک رسانه ای ائتلاف غربی، عبری و عربی را در رسانه های داخل کشور نشخوار کنند.
جالبتر این که وقتی در خروجی رسانه آشکارِ کهنه سربازان ارتش صدام دقت میکنید، مشاهده میشود همان مطالبی که به نویسنده داخلی سفارش داده شده و در رسانه یا کانالهای داخلی منتشر گردیده، به فاصله کوتاهی تحت عنوان “فضای رسانه ای داخل کشور!” منعکس شده است.
این روش، در حقیقت پروژهای است که با مدیریت مراکز تخریب ذهن در سیستم های غربی و عمله گیِ مزدوران یگان فارسی زبان ارتش صدام دنبال میشود.
منطقاً این وظیفه هر ایرانی صاحبسخن و شریف است که نسبت به این پروژه فریب حساس باشد و در مسیر پربرکت جهاد تبیین اقدام به روشنگری نماید.
مهدی حسینی