سازمان مجاهدین خلق چنان شیفته کسب قدرت و برقراری یک دیکتاتوری بلامنازع است که سالیان سال است تمام سیستم و مناسبات اعمال قدرت و حاکمیت مطلق را برقرار کرده است، از رهبری بلامنازع مسعود رجوی تا ریاستجمهوری زن او در شعاع اراده او و نیز شورایی که حکم وزیران و کارگزاران را دارند و نیز اعضایی که اسرای فرقه و عاملان بیچون و چرای اجرایی محسوب میشوند. گفتگو، مناظره، سؤال آزاد و نیز تحلیل و بررسی در مناسبات آنها جایی ندارد، هر سؤال ذهنی همراهی و هر ابهامی همسویی با دشمن تلقی میشود. بجای هر بحث و توضیحی فقط باید فحاشی کرد و تهمت زد.
قطعاً این اندازه قدرتطلبی به مسلخ فرستادن اعضای نگونبخت را برای رهبری و مسئولین بسیار راحت و قابلتوجیه کرده؛ اما قدمگذاشتن خودشان را در هر مسیر با کمترین خطری مانع میشود.
چنین خصائلی باعث شده است که اتخاذ یک استراتژی مشخص را در جهت همان خواست کسب قدرت بسیار نامشخص و ناکارآمد کند. علیرغم شعار کس نخارد پشت من که از ابتدای سال هشت بار مسعود رجوی در پیامهایش به آن اشاره کرده، او و همسرش مریم همیشه پشتشان برای خاراندن به سمت قدرتمندانی است که میتوانند بخارانند. خارش فرقه رجوی البته درمانی ندارد چرا که یک استراتژی مشخص نیاز به روشنگری و شفافیت و بحث و تحلیل و اقناع و همفکری و پاسخ و پذیرفتن دارد که رهبری فرقه حاضر است خارش را تحمل کند؛ ولی تن به این مقولات ندهد.
لاجرم تمام استراتژی خلاصه میشود در این که منتظر بمانند تا بلکه تغاری بشکند و ماستی بریزد و بساط کاسهلیسی فراهم آید از همین رو سالیان سال است که استراتژی خودشان برای رسیدن به قدرت را در خارج از کشور، تحریمهای آمریکا و حمله نظامی آمریکا و اسرائیل و در داخل کشور شقاق و شقه در حاکمیت و درگیری و اختلاف میبینند.
حتی کانونهای شورشی که بهزعم خودشان جایگزین ارتش بهاصطلاح آزادی آنهاست برایشان یک استراتژی نیست و فقط وسیله برای کسب در آمد است، یعنی بهطرف حساب خارجی اعلام میکنند که ما در داخل کشور نیرو داریم و بابتش طلب خاراندن پشت میکنند، به همین دلیل برای نشاندادن فعالیت این کانونها هزینه میکنند و فتوشاپ میکنند و از آلبانی صحنهسازی میکنند.
با انتخاب آقای پزشکیان توسط مردم ایران بهعنوان ریاستجمهور و تشکیل دولت وفاق ملی، مجاهدین خلق بهشدت سمت و جهت استراتژی خود را از حمله آمریکا و تحریم بهسوی شقه و اختلاف درونی حاکمیت سوق دادهاند، نامبردن از دولت پزشکیان بهعنوان دولت شقاق در برابر دولت وفاق و تولید بیست و سه مطلب و فیلم و بیانیه در این باره در همین مدت کوتاه نشان میدهد که پشتصحنه هم مشغول چه کاری هستند.
تلاش بیوقفه عاملان فرقه تحتنظر و توصیه مسئولین در جهت استراتژی رهبری یعنی کسب قدرت در فضای مجازی در این روزها تماماً در جهت ایجاد اختلاف و تفرقه در جناحهای سیاسی داخل کشور است. شبکه تلگرامی مجاهدین پلاس به طور واضح در این باره میگوید نقطه قوت مجاهدین یکدست بودن آنها در تمام این سالهاست بدون اختلاف و انشعاب که باید این را تقویت کرد و نقطهضعف جمهوری اسلامی چنددستگی است که باید به آن دامن زد و تشدید کرد. البته این کانال تلگرامی نمیگوید که آن وحدت نشان دیکتاتوری و سرکوب و از خصوصیات فرقهای است و مخالفان یا کشته و یا اسیرشدهاند.
در همین راستا آنها سعی میکنند با تکیه بر سایتها و روزنامههای عقاید مختلف در ایران به این اختلاف دامن بزنند حتی با بریدن و جعل مطلب؛ مثلاً سخنگوی مجاهدین با استناد به روزنامه ستاره صبح ۲۸ مرداد و یا روزنامه جوان ۲۷ مرداد و صحبتهای نمایندگان مجلس که سندیت نداشته و فقط بخشی از مطلب عنوان شده نشان دهند که این اختلاف روزافزون و در حال تشدید و غیرقابلکنترل است.
این استراتژی همانطور که قبلاً هم از سوی فرقه رجوی بهکارگرفتهشده قطعاً نتیجه نخواهد داد؛ ولی حداقل چند صباحی اعضای گرفتار را مشغول و هواداران را سرگرم کرده و مانع جدایی و مخالفت آنها میشود، حتی هوادارانی که همراه و همفکر فرقه هستند و مسئولینی که در آلبانی عمر تباه میکنند هم با این استراتژی چند صباحی احساس مبارزه کرده و رضایتشان جلب میشود.
در پایان این استراتژی شکست و کماکان مسعود و مریم رجوی برای کسب قدرت تشنهتر و برای به خدمت بیگانه درآمدن مایلتر خواهند شد.
سامان نجاتی