برای اثبات این موضوع به تلاش زیادی نیاز نیست چون رجوی ها میزان تنفر و دشمنی خود از همگان را نشان داده اند. در این مطلب به چند نمونه که مشتی است از خروار اشاره می کنم.
دشمن شمردن خبرنگاران و رسانه ها
بر اساس آنچه دستگاه تبلیغاتی فرقه مجاهدین خلق مطرح نمودند، اخیراً خبرنگار روزنامه آلمانی “تاگس سایتونگ” با نماینده رجوی ها در آلمان تماس می گیرد و از او می خواهد به سوالاتی که دارد جواب بدهند. این خبرنگار سوالات خود را نیز برای نماینده فرقه رجوی در آلمان می فرستد.
قاعدتاً رجوی ها باید به این درخواست جواب مثبت می دادند و ضمن جواب به سوالات از این فرصت برای تبلیغ خودشان استفاده می کردند، اما فرقه رجوی آنقدر فاسد است و آنقدر با فریب و دروغ و حرکات متناقض که بعضاً 180 درجه با هم اختلاف دارند، حیات ننگین خود را حفظ کرده که سود ناشی از تبلیغ در یک روزنامه معتبر آلمانی در مقابل ضرری که از برملا شدن حقایق و منجمله آنچه در مناسبات فرقه ای مجاهدین خلق گذشته آنقدر ناچیز است که حتی از مطرح شدن سوال درباره آن می ترسند.
به همین دلیل رجوی ها بلافاصله تحت عنوان دفتر نمایندگی شورا در آلمان واکنش نشان داده و اطلاعیه صادر می کنند. رجوی ها برای خالی کردن دق و دلی خود از این خبرنگار که جسارت کرده درباره چیزهای ممنوعه از آنها سوال کند و البته برای رد گم کردن، با تمسخر از این خبرنگار با عنوان “خبرنگار دوست نظام” نام می برند!! در بخشی از این اطلاعیه چنین آمده است: ” نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آلمان امروز از سؤالات خبرنگار “دوست نظام” مطلع شد که سراپا کلیشه افترائات پیشین خبرنگارانی از همین دست، از جمله در فرانکفورتر آلگماینه (می ۲۰۲۰) و اشپیگل (فوریه ۲۰۱۹) بود.”
عنوان اطلاعیه هم که نشان از شدت خشم رجوی ها از این خبرنگار و سوالاتی که مطرح کرده دارد چنین است: “بازی تکراری و مبتذل وزارت اطلاعات رژیم آخوندها علیه مقاومت ایران با برگ سوخته “کودک سربازان” قرن گذشته!”
به این ترتیب رجوی ها با فریبکاری می خواهند اینطور جلوه دهند که هر خبرنگار یا رسانه ای که از فرقه مجاهدین خلق خارج از چارچوب هایی که خودشان تعیین می کنند سوالی بپرسد، دوست جمهوری اسلامی است و به وزارت اطلاعات ایران ربط دارد!! و مطالبش “سراپا کلیشه ای” و “افتراء” است. به این ترتیب تکلیف این خبرنگار و روزنامه اش مشخص شده و به لیست دشمنان رجوی ها اضافه می شوند. لیستی که در آن خبرنگاران رسانه هایی مانند “فرانکفورت آلگماینه” و “اشپیگل” پیش از این خبرنگار در آن قرار گرفته بودند.
رجوی در سال 1369 بحث انقلاب طلاق را راه انداخت و ازدواج را برای اعضای مجاهدین خلق ممنوع نمود واعضای متاهل را وادار کرد تا سه طلاقه کنند. سپس برای آنکه آن دسته از اعضایی که قبل از طلاق های اجباری صاحب فرزند بودند و حضور فرزندان می توانست موجب شود که زن و شوهرهای سابق همدیگر را دیده و این دیدارها باعث بر انگیخته شدن احساس آنها نسبت به هم شود، دستور داد تا کودکان را نه تنها از والدین جدا کنند بلکه برای محکم کاری به خارج از مرزهای عراق بفرستند که مبادا والدین شان از این طریق فیل شان یاد هندوستان بکند. این کودکان برای سالیان طولانی پدر و مادر خود را ندیدند و بنابر افشاگری برخی از آنها ارتباطی هم با والدین شان نداشتند و اگر داشتند بسیار نادر بود زیرا تماس با خانواده برای اعضای مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف ممنوع بود.
خبرنگار دیگری که اخیراً مورد غضب رجوی ها قرار گرفته “غزل گلشیری” خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه است که یک گزارش چهار صفحه ای از وی درباره کودک سربازان در مجاهدین خلق و وضعیت کودکانی که از پدر و مادر خود جدا شدند در روزنامه لوموند چاپ شد. رجوی ها به او حمله کردند و هدف او از تهیه این گزارش را “شیطان سازی علیه مجاهدین” خواندند و به این ترتیب این خبرنگار نیز در لیست بالا بلند دشمنان رجوی ها قرار گرفت.
دشمنی با فرزندان اعضای مجاهدین خلق
در اطلاعیه نمایندگی شورا در آلمان که در بالا ذکر آن رفت، تکلیف مردان و زنانی که در زمان کودکی به دستور رجوی ها از پدران و مادران شان که عضو مجاهدین خلق بودند جدا گردیده و به خارج از عراق فرستاده شدند و تحت سرپرستی افرادی قرار گرفتند که بعضاً رفتار خوبی با آنها نداشتند و حالا جرات کرده و اقدام به گفتن حقایق و آنچه بر آنها گذشت نموده اند نیز مشخص شده است.
چند سال بعد از جدا کردن کودکان از والدین شان و فرستادن آنها به خارج از عراق، وقتی این کودکان به سن نوجوانی رسیدند، رجوی ها به فکر سوء استفاده از آنان افتادند و تعدادی از آنها را به بهانه دیدار با پدر و مادر به عراق و قرارگاه اشرف کشاندند و سپس از آنها به عنوان کودک سرباز سوء استفاده نمودند تا هم مشکل کمبود نیروی خود که یک مشکل جدی بود را تا حدی مرتفع کنند و هم اینکه با سوء استفاده از این نوجوانان این گونه القاء کنند که نسل نوجوان ایران نسبت به مجاهدین خلق کشش دارد!
از زمانی که تعدادی از این مردان و زنان لب به سخن گشوده و زندگی خود را به صورت فیلم یا کتاب در معرض دید همه گذاشتند، یا آن که خواستار دیدار با پدر و مادر خود که هنوز در فرقه مجاهدین خلق بودند گردیدند، رجوی ها آنها را متهم کردند که ماموران وزارت اطلاعات ایران هستند و آنها را به لیست دشمنان خود اضافه نمودند.
در اطلاعیه فوق الذکر هم مطرح شده که بخشی از سوالات خبرنگار “تاگس سایتونگ” که برای نماینده رجوی ها در آلمان فرستاد، درباره این افراد بود. به همین دلیل به دستور رجوی ها این مردان و زنان با عنوان “برگ سوخته کودک سربازان قرن گذشته!” مورد حمله و تمسخر قرار می گیرند.
دشمنی با خانواده های اعضای مجاهدین خلق
بعد از سرنگونی صدام رجوی ها با این تصور که می تواند از این خانواده ها نیرو جذب کرد یا از طریق آنها به تبلیغ برای فرقه مبادرت نمود، اجازه ملاقات خانواده ها با فرزندان شان را دادند. اما بعد از مدتی کوتاه متوجه شدند که این ترفندشان راه به جایی نمی برد و برعکس، این اعضای مجاهدین هستند که تحت تاثیر دیدار خانواده های خود، عواطف شان دوباره زنده شده و مسئله دار شده اند و در نتیجه برخی درخواست جدایی داده یا اقدام به فرار نمودند.
رجوی ها وقتی دیدند حیله شان راه به جایی نبرد، خانواده های اعضای فرقه را متهم به “عضویت در وزارت اطلاعات یا سپاه قدس” نمودند و ملاقات ها را ممنوع کردند و خانواده ها را به لیست دشمنان افزودند. به دستور رجوی ها علاوه بر این که از ورود خانواده ها به قرارگاه اشرف و انجام ملاقات ممانعت شد، خانواده های چشم انتظار را مورد دشنام و پرتاب سنگ قرار دادند و تعدادی از آنان را به شدت زخمی کردند. این ممنوعیت همچنان ادامه دارد.
دشمنی با اعضای جداشده
در سال 1380 رجوی کتابچه ای با عنوان «تئوری انقلاب مریم» را تهیه کرد که در حقیقت آخرین ضوابط حاکم بر مناسبات فرقه ای مجاهدین خلق بود و ضوابط تشکیلاتی در آن آمده بود. بندهایی از فصل ششم این کتابچه به شرح زیر بودند :
“بند 42- مجاهد بازنشسته و در حاشیه نداریم”
“بند 43- مجاهد ملاقاتی و بند به پدر و مادر و خانواده نداریم”
“بند 45- طعمۀ بورژوازی و وزارت اطلاعات آخوندی و فرستادن بریده به خارجه نداریم و نمی توانیم داشته باشیم.”
طبق این ضوابط هیچ عضوی حق بازنشسته شدن را نداشت.
سال ها قبل از آمدن خانواده ها به قرارگاه اشرف و در خواست ملاقات، رجوی ها اعضا را از آن که با پدر و مادر خود ملاقات کنند منع نمود. کسانی در فرقه بودند که با هم نسبت خانوادگی داشتند، مثلاً پدر و فرزند یا خواهر و برادر بودند اما در فرقه اجازه نداشتند با هم ارتباط داشته باشند و در یگان های جداگانه سازماندهی می شدند. این تازه مربوط به کسانی بود که دو طرف در داخل فرقه بودند.
رجوی از سال 1373 با فرمانی که به “فرمان خروج ممنوع” معروف است “جدایی از فرقه را ممنوع کرده بود” و در سال 1380 آن را با بند 45 از کتابچه خود به یک ضابطه تبدیل نمود. بنابراین اعضا از همان لحظه ای که درخواست جدایی بدهند در لیست دشمنان رجوی قرار می گیرند چه رسد به آن که از فرقه جدا شوند.
به اعضای جداشده مارک های متعددی از جمله “نفوذی” ، “مزدور وزارت اطلاعات” ، “بریده” ، “کسانی که با کارت رژیم بازی می کنند” و امثالهم زده می شود تا قرار دادن نام آنها در لیست بالا بلند دشمنان رجوی قابل توجیه باشد.
رجوی حتی در زمستان سال 1374 دستورِ به قتل رساندن اعضای جداشده را صادر کرده بود. او در نشستی با عنوان “نشست های حوض” گفت: “اگر شکست خوردیم و مجبور شدیم از عراق خارج شویم، از همین الان به شما فرمان می دهم که بایستی جداشدگانی که مخالف هستند را به جرم خیانت بکشید. پول و سلاح از من و اعدام آنها با شماست. بعد از آن که آنها را کشتید، سر جنازه شان بایستید تا پلیس بیاید و شما را دستگیر کند و قتل را به گردن بگیرید. زندان اروپایی ها مثل هتل است. بیشترین بلایی که به سر شما بیاید این است که چند پلیس درشت هیکل موقع دستگیری شما را کتک بزنند.” (نقل به مضمون)
رجوی ها با صدور دستور ترور افرادی که از تشکیلات جهنمی او تا آن زمان نجات یافته و حقایق را بازگو کرده اند نشان داد که تحمل هیچ انتقادی را ندارد و نه تنها پاسخگوی انتقادات نیست بلکه جواب او به انتقاد ها و افشاگری های جداشدگان ترور و خفه کردن صدای آنهاست.
البته امروز رجوی به آنچنان فلاکتی افتاده که جرات انجام این فرمان خودش را ندارد چون می داند برای خودش و مریم ممکن است گران تمام شود و مشکلات سیاسی جدی برای شان ایجاد گردد. و الا او تشنه به خون جداشدگان است.
* به این لیست باید اعضای سابق شورا (مثل محمدرضا روحانی، کریم قصیم، قاسملو و . . .) ، منتقدین رجوی و فرقه مجاهدین خلق حتی اگر از مخالفان جمهوری اسلامی باشند (مثل ایرج مصداقی)، نمایندگان سازمان های بین المللی (مانند مارتین کوبلر نماینده نماینده ویژه سازمان ملل در عراق) ، مقامات کشورهای (مانند نوری مالکی نخست وزیر سابق عراق) ، فرزند خود رجوی که از فرقه جداشده است، مردم ایران، مردم عراق، و بسیار دیگر را نیز افزود. برای هر یک از مورد ذکر شده نمونه های بسیاری وجود دارد که می توان آنها را برشمرد. خلاصه آن که رجوی ها هر کس که با آنها نباشند را دشمن می دانند و دنبال نابودی شان هستند.
ایرج صالحی