رها کردن پوسته های ایدئولوژیک رجوی رهایی از بردگی است

بزرگترین آرزوی انسان آزادیست، انسان آرزومند آزادیست. آزادی اساسی‌ترین محور آگاهی انسان است، عشق پوسته پیرامونی و آزادی مرکز آن است. این دو که محقق گردد زندگی هیچ افسوسی در بر نخواهد داشت.

افسوس که ۲۰ سال از عمرم را به خاطر عدم آگاهی در این تشکیلات گذراندم. در تشکیلات رجوی نه آزادی وجود دارد نه آگاهی و نه عشق. رها کردن پوستگی‌های ایدئولوژیک رجوی در واقع رهایی از هر نوع بردگی و وابستگی تشکیلات رجوی است. محور آزادی از تشکیلات رجوی آگاهی است، وقتی آگاهی به رشد کاملش رسید فرد رها شده و به تحقق سرنوشت خویش نائل می‌گردد. اما رجوی مانع آگاهی افراد تشکیلاتش می‌شود. رجوی ترفندهای بسیاری به کار می‌گیرد تا اعضای تشکیلاتش در اشرف ۳ از هیچ چیزی آگاه نشوند. رجوی حتی از یک تماس چند دقیقه ای با خانواده ها و یا حتی از عواطف خانوادگی در وحشت به سر می‌برد.

من در بدو ورود به اشرف ۱ در عراق یک رادیو داشتم که همیشه همراهم بود. خیلی علاقمند به گوش کردن موسیقی از آن رادیو بودم. وقتی وارد کیوسک نگهبانی درب اشرف ۱ شدم رادیو را از من گرفتند و گفتند که به تو پس خواهیم داد اما دیگر من رنگ رادیو رو ندیدم. آن موقع موبایل نبود من هم دلم خوش بودم به یک رادیو. یک روز به مسئولم عزت ماسوری گفتم پس این رادیو ما چه شد و او با پوزخندی گفت رادیو برای چه می‌خواهی هر خبری که می‌خواهی بدانی در بولتن روی دیوار سالن نوشته شده. بولتنی را می گفت که همش دروغ و اراجیف بود.

یا اینکه افراد را می‌بردند برای بیگاری های وقت پر کنی مثلاً چند بلوک شکسته که ملات سیمان به آن چسبیده بود جلویت می‌ریختند که ملاتهایش را بتراشی! یا کلاس های تاریخچه سازمان که افراد مشغول باشند و اراجیفی بیش نبود. اینها فقط نمونه های کوچکی بود از مانع تراشی آگاهی افراد داخل اشرف.

حالا که دیگر تجارب مغزشویی هایشان بالا رفته ونهاد انقلاب ایدئولوژیک درست کردند و نشست‌های پشت سر هم می‌گذارند. نشست‌های ایدئولوژیک لحظه به لحظه به افراد تحمیل می‌شود که مانع فکر کردن آنها شود و همه اش تکراریست و دروغ است که همواره به خورد اعضاء میدهند و اعضای نگون‌بخت هم مجبورند در نشست‌ها شرکت کنند و اراجیف را گوش کنند. اصولاً همه اخبار در تشکیلات رجوی وارونه جلوه داده می‌شود. رجوی حتی از یک تماس ساده خانوادگی و یک لحظه عاطفی خانوادگی در وحشت به سر می‌برد. اخبارشان را همچنین در نمایش سیمایشان دیده‌اید که چقدر مضحک و خنده‌دار است که دو سه نفر به عنوان کانون‌های شورشی پا به زمین می‌کوبند. من نمی‌دانم افرادی که در اشرف ۳ هستند مضحک بودن این تصاویر سیما را نمی‌بینند یاخودشان را به آن راه می‌زنند.

علی زمانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا