نگاه کلی داشته باشیم به این شورای به اصطلاح ملی مقاومت مسعود رجوی و ببینیم که چگونه اداره می شود.
در این به اصطلاح “شورای ملی مقاومت” تعدادی عضو هستند، اطلاعات قابل توجهی از گردانندگان آن در دست است ولی در این مطلب مختصر قصد نداریم به افراد شورا بپردازیم. بیشتر متمرکز هستیم روی نحوۀ کار و ادارۀ امور این شورا، در حقیقت باید گفت که این به اصطلاح شورا در باطن الگوی یک دیکتاتوری کامل و منسجم می باشد. چرا که تعدادی در یک جا جمع شده و تصمیماتی که یک نفر به بقیه دیکته میکند را به تصویب می رسانند!
تاریخچۀ این شورا را وقتی بررسی میکنیم متوجه می شویم که تاسیس و ساختار این شورا برمیگردد به زمان قبل از فرار مسعود رجوی از ایران یعنی سال 1360، ظاهرا هدف از تاسیس و ساخت این شورا این بود که مسعود رجوی بتواند مخالفین جمهوری اسلامی را دور خود گردآوری کرده و متحد نماید ولی با فرارش از ایران در سال 1360 این اتحاد قبل از آنکه شکل بگیرد خیلی سریع خراب شد و به زباله دان تاریخ پیوست. اما مسعود رجوی بعد از فرارش از ایران هم دلسرد نشد و مجددا دست به کار شد و در فرانسه که محل اقامت او بود مجددا شورای ملی مقاومت را سرپا و مخالفین را جمع کرد تا بلکه بتواند به اهداف پلید خودش دست یابد.
وقتی نیم نگاهی به تاریخچۀ این به اصطلاح شورا بیندازیم متوجه می شویم که تعدادی به این شورا آمدند، ولی بسرعت پشیمان شده و راه بازگشت را انتخاب نمودند.
نحوۀ در آمد اعضای شورا :
مسعود رجوی ماهیانه پول نسبتا خوبی به اعضای شورا می پردازد. اما اغلب کسانی که به این شورا پیوسته بودند از پیوستن خودشان منصرف شده و خارج شدند. علت خروج زود هنگام خیلی واضح است، در حقیقت با چشمان خودشان دیدند آنچه که در فضای مجازی و برخی رسانه ها و سایت ها تبلیغ شورای ملی مقاومت می شود با آنچه که واقعیت دارد مطلقا همخوانی ندارد. و تقریبا به همان روش تبلیغات دروغین مجاهدین، افراد را جذب می کنند. اغلب کسانیکه در مقطعی از زمان به این شورا می پیوندند متوجه اشتباه مرگبار خود شده و متوجه می شوند که عجب کلاه گشادی سرشان رفته است لذا بسرعت خروج میکنند تا به جبران خسارت های خود بپردازند، خانواده هایشان را نجات میدهند زیرا می بینند که بحث خودشان نیست و خانواده های این افراد ممکن است فریب خورده و وارد گرداب خطرناک فرقه شوند!
این افراد چه چیزی می بینند که ناگهان از تمام تصمیمات خود پشیمان شده و به عقب بر میگردند؟
اولین چیزی که متوجه می شوند اینکه از دمکراسی که مد نظر آنهاست و در تبلیغات مجاهدین دیده و شنیده می شد هیچ خبری نیست ، تصمیماتی که اتخاذ میگردد توسط کسانی تصویب می شوند که عضوی از سازمان مجاهدین خلق هستند و نه احزاب و یا گروه های دمکرات طلب و امثالهم .
مدل جدیدی از دمکراسی رجوی را بنگرید!
حقۀ تاریخی و بلوف بزرگی که مسعود رجوی در این شورای به اصطلاح مقاومت زد چه بود؟
در دهه هفتاد مسعود رجوی طی یک فرمان اجرایی اغلب مسئولین و فرماندهان ارشد سازمان مجاهدین خلق را به عضویت شورای ملی مقاومت در آورد ، علت آن بود که وقتی تصمیمی در جلسات شورا گرفته شده و به رای گذاشته می شود آن تصمیم باید با اکثریت آرا تصویب گردد، و نباید با چند رای مخالف به تعویق و یا به خطر بیفتد، نباید در تصویب آن تردیدی انجام شود، باید در تصمیم گیری قاطعیت نشان داده شود تا سایر اعضای شورا که از مجاهدین نیستند متوجه شده و بفهمند که آنان به جز رای مثبت گزینه دیگری ندارند. از سویی دیگر در فیلم هایی که از جلسات شورا گرفته می شود نشان داده شود که مصوبه ای با اکثریت آراء تصویب شد تا مانع سخنان مخالف شوند.
با این حساب سوالی که پیش می آید اینکه آن تعداد انگشت شماری که در این شورای به اصطلاح مقاومت رجوی مانده اند و اصطلاحا “غیر مجاهد” نامیده می شوند برای چه ادامه کار میدهند؟ آنانکه در دنیای ریاضیات عددی نیستند، آیا بهتر نیست بروند پی کارشان و اینقدر مورد مضحکه نباشند؟
پاسخ این است آنان که برای خودشان عزت و ارجی قائل بودند رفتند ولی اینهایی که مانده اند بیشتر بخاطر پولی است که ماهانه از سازمان مجاهدین خلق میگیرند چون میدانند جای دیگر چنین پولی به آنان داده نخواهد شد لذا از سر ناچاری در انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته اند. پس می بیند که در این به اصطلاح شورای ملی مقاومت ایران تصمیمات چگونه تصویب می شود تا کسی نتواند به آن انگی بزند.
بخشعلی علیزاده