مریم رجوی و روز جهانی نه به اعدام!
مجاهدین در هفته گذشته (مصادف با «روز جهانی نه به اعدام»)، تمام انرژی خود را معطوف به نمایش های حقوق بشری کرده بودند تا بلکه از این طریق، خود را مخالف هرگونه اقدام خشونت آمیز جلوه دهند و جمهوری اسلامی را در این زمینه محکوم نمایند. دهها میلیون یورو هزینه برای برپایی چندین کنفرانس و تجمع در شهرهای مختلف اروپایی، بخشی از پروژه حقوق بشری مریم رجوی بود. البته طبق معمول، ایادی اجاره شده آنها در داخل نیز بسیج شده بودند تا با انجام اقدامات خرابکارانه و وحشت آفرین، طینت تروریستی و خشونت طلب مریم را به نمایش بگذارند.
نمایش «نه به اعدام» در حالی از سوی مریم قجر ترویج می شد که نه تنها در تفکر خودش اعدام مخالفین نقشی بسیار پررنگ دارد، بلکه در درون مناسبات مجاهدین نیز، حکم اعدام هرگز نفی نشده و حتی شامل بالاترین رده های تشکیلاتی نیز بوده است. اولین حکم رسمی اعدام در مناسبات مجاهدین، در نیمه اول دهه 60 از سوی شخص مسعود رجوی صادر شد که در آن «علی زرکش» بجرم مخالفت با سیاست ترورهای کور مسعود رجوی و شکست پروژه ترور حزب اللهی ها در ایران به اعدام محکوم شد و در نهایت هم به طرز مشکوکی در عملیات فروغ جاویدان کشته شد. بجز آن، در نیمه اول دهه 70 نیز چند نفر از مخالفین انقلاب ایدئولوژیک مریم به اعدام محکوم شدند و مخفیانه به قتل رسیدند. در جریان نشست های انقلاب ایدئولوژیک، مسعود در یکی از جلسات محدود که در سالن ستاد قرارگاه اشرف برگزار شده بود، حکم ارتباط جنسی در مناسبات را «اعدام» خواند و مدتی بعد نیز گفته شد که حق هرکسی که بخواهد از مجاهدین جدا شود، اعدام است. وی برای تأیید و مشروع جلوه دادن این حکم ضدبشری، مدعی شد که در ویتنام نیز چنین قانونی از سوی «هوشی مین» وضع شده بود.
باید توجه داشت که نمونه های ذکر شده فقط در مناسبات درونی مجاهدین رخ داده، در حالیکه مردم ایران مطلع هستند که بدستور مسعود و مریم، 17 هزار ایرانی بجرم حمایت از جمهوری اسلامی، تحت عنوان «اعدام انقلابی» در کوچه و خیابان ترور شده اند. در اینصورت آیا نمایش «نه به اعدامِ» ملکه ترور، چیزی جز کمک به صهیونیست ها برای برون رفت از بن بست جنایت جنگی و بردن نوک پیکان بسوی ایران است؟
واقعیت این است که مریم با یک دست نمایش حقوق بشری اجرا می کند و با دست دیگر، فرمان ترور می دهد. در واقع، ملکه ترور خود عامل بیشترین و گسترده ترین اعدام ها در ایران (نه از بین قاتلین و قاچاقچیان مواد مخدر، بلکه) از بین رشیدترین جوانان معتقد و متعهد بوده است و همچنان در این امر مُجِدّ و کوشاست و هر زمان بتواند باز هم دست به اعدام و کشتار مخالفین خواهد زد. فراموش نکرده ایم که در جریان اغتشاشات پاییز 1401، اعضای مجاهدین دستور داشتند در کنار ویرانی اموال عمومی، پلیس مدافع امنیت را نیز با چاقو و تفنگ ترور کنند و اینکار هم انجام شد. آتش زدن صدها دستگاه آمبولانس و خودروی آتشنشانی، تخریب عابربانک ها، ایستگاه های اتوبوس و گاه خودروهای شخصی، تنها بخشی از کارهایی بود که عوامل مجاهدین و مزدوران آنها در داخل به انجام رسانیدند و در روزهای اخیر نیز تلاش داشتند اماکن عمومی، انتظامی، خیریه ای و شهری را مورد حمله قرار دهند و آتش بزنند و مردم را دچار آسیب کنند که طبعاً کار ویژه ای از پیش نبردند.
مدار خیانت از ایران تا غزه و لبنان
اخیراً فاکس نیوز مصاحبه ای پیرامون انتقال موادغذایی و جنگ افزار از ایران به لبنان، با نماینده مجاهدین انجام داد و به نقل از علی صفوی (از مسئولین بخش کمیسیون خارجه شورای وابسته به مجاهدین) ادعا کرد که «هواپیمایی ایران ایر» برای حزب الله موادغذایی و سلاح سبک و نیمه سنگین انتقال می دهد!. البته آنچه فاکس نیوز به نقل از مجاهدین مطرح کرده چیز تازه ای نیست و ایران نه تنها به لبنان، بلکه به بسیاری از کشورهای منطقه و جهان موادغذایی، بهداشتی، دارویی، و همچنین برخی از انواع جنگ افزارها می فروشد و در این زمینه هم هیچ مخفیکاری نیاز نبوده است. ضمن اینکه سال گذشته نیز محدودیت برجامی در فروش موشک و پهپاد از ایران برداشته شد، و از آن پس براحتی می تواند انواع جنگ افزارهای سبک و سنگین را به فروش برساند و این حق ایران است که هرنوع رابطه اقتصادی با جهان داشته باشد.
اما آنچه در این قضیه مدنظر مریم رجوی است، تلاش برای مشروعیت بخشیدن به جنایت صهیونیست ها و حتی حمله به هواپیماهای مسافربری و باربری ایرانی است. سابقه خیانت رهبر مجاهدین در کمک به دشمنان برای حمله به هواپیماهای ایرانی طولانی است و در دهه 60 نیز مسعود رجوی گرای یک هواپیمای نظامی حامل ده ها افسر ایرانی را به صدام داده بود تا در آسمان آنها را هدف قرار دهد که این اقدام جنایتکارانه منجر به شهادت گروهی از سرداران ایرانی شد. در قضیه حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی نیز مجاهدین نه تنها آنرا محکوم نکردند، بلکه مسعود همچنان با تمام قوا در کنار صدام ایستاده بود و به کشتار مردم ایران لبخند می زد. پیش از آن، هنگامی که موشک های صدام به ساختمان های مسکونی و مدارس ایران برخورد می کرد و زن و بچه ها را می کشت، باز هم مسعود و مریم چشم بر کشتار بسته بودند و فقط زمانی که سازمان های حقوق بشری مداخله می کردند، مسعود هم برای خالی نماندن عریضه، نامه ای پوشالی به صدام می نوشت و خواهان پایان دادن به موشکباران می شد تا مورد لعن و طعن قرار نگیرد. امروز هم مجاهدین در حال ایفای همان نقش پیشین هستند و برای مشروعیت بخشیدنِ حمله به هواپیماهای ایرانی زمینه سازی می کنند. هرچند که ایران طی دو هفته گذشته نشان داد که با صهیونیست ها هیچگونه مماشاتی ندارد و پاسخ کوبنده ای به هرگونه تجاوز خواهد داد و مردم جهان هم مشاهده کردند که چگونه وزیر امور خارجه و رئیس مجلس ایران آشکارا به دیدار مردم مظلوم لبنان رفتند و برای آنان مواد دارویی، غذایی و بهداشتی بردند و نیازی به اختفا هم نداشتند.
البته علی صفوی که امروزه با کت و کراوات با رسانه جنگ افروزترین جناح آمریکایی مصاحبه می کند و مقاومت مردم لبنان را تروریست می خواند، تا چند سال پیش در خاک عراق با لباس نظامی مشغول فرماندهی دسته تانک و تمرین های نظامی بود و همچون همکارش «علیرضا جعفرزاده» درخواست انجام عملیات انتحاری می داد و زیر چتر رهبری مسعود و مریم، از هزاران اقدام تروریستی در ایران حمایت می کرد. بسیاری به یاد دارند که چگونه جعفرزاده که روزگاری پیشنهاد عملیات انتحاری داشت و زیر نظر تشکیلات مجاهدین به کار قاچاق انسان بین آمریکا و کانادا مشغول بود، بناگاه سر از افشای سایت های اتمی ایران درآورد و خود را کارمند فاکس نیوز معرفی کرد.
اما جاسوسی و خیانت مجاهدین به موضوع «ایران ایر» محدود نمی شود. اخیراً مریم رجوی نقاب فلسطین دوستی را هم کنار گذاشته و رسماً از اینکه پهپادهای مقاومت تعدادی از شهرک نشینان اشغالگر را زخمی کرده دچار عذاب وجدان شده که چرا مقاومت بجای حمله به پایگاه ها، شهرک نشینان چندملیتی اشغالگر را هدف قرار می دهد!؟. البته ملکه ترور می داند که در سرزمین های اشغالی، هیچ شهروندی بجز نیروهای ذخیره ارتش جنایتکار و تروریست صهیونیستی وجود ندارد و همگی مهاجر و نظامی هستند، ولی ناچار است برای خوشامد کارفرما، از زخمی شدن صهیونیست ها ابراز ناراحتی کند، بدون اینکه یادی از صدها زن و بچه لبنانی داشته باشد که بدست نظامیان اسرائیل طی هفته های گذشته شهید شده اند.
در هر صورت، گستره خیانت مریم رجوی، از مرزهای ایران فراتر رفته و امروزه برای حمایت از رژیم صهیونیستی، هم علیه مردم مظلوم و مقاوم یمن (که نسل مستضعفان و پابرهنگان باایمان در برابر دشمنان خدا هستند) فعالیت می کنند، و هم به مردم عراق (که عمری از ثروت های ملی آنها در زمان صدام بهره مند بودند) خنجر می زنند و هم مردم سوریه و لبنان را زیر ضرب برده اند. در این میان، باید از مردم فلسطین اشغالی نیز یاد کرد که مسعود و مریم عمری نان حمایت از آنها را خورده بودند و اینک، سوار بر خون ده ها هزار زن و بچه قتل عام شده، در کنار قاتلین آنان قرار گرفته اند و حاضر نیستند کمترین محکومیتی را نثار صهیونیست ها کنند چون وامدار کودک کش ها هستند و همچنان به کمک های اهدایی آنان نیازمند هستند.
حامد صرافپور