دوستان عزیزم محمدجواد، ستار و دیگر عزیزانی که هنوز در حصار سازمان مجاهدین خلق هستید و در توهم آنها غرق شده اید به خود بیایید و آزادانه زندگی کنید.
این چند سطر را از دل آزاد شدهای برای شما مینویسم، از کسی که روزگاری مثل شما در بند محدودیتهای این فرقه اسیر بود. میدانم که چقدر سخت است، چقدر ذهن شما را با تبلیغات و فشارهای روانی پر کردهاند. اما باور کنید که دنیایی بیرون از این حصار وجود دارد، دنیایی که لبریز از عشق، امید و زندگی واقعی است.
من وقتی توانستم این حصارها را بشکنم و قدم به دنیای آزاد بگذارم، انگار تازه طعم زندگی را چشیدم. توانستم خانوادهام را ببینم، صدای مادرم را بشنوم، در آغوش پدرم آرام بگیرم و از محبت خواهر و برادرانم بهرهمند شوم. این چیزها برای شما هم ممکن است. کافی است فقط یک تصمیم بگیرید؛ تصمیم برای آزادی، برای بازگشت به زندگی واقعی.
به تازگی دوستم علی هاجری، که زمانی با ما در همان حصارها بود و به دنیای آزاد قدم گذاشته، پدر شده است. او اکنون معنای واقعی زندگی را میفهمد؛ عشق به فرزندش، لبخند همسرش، و آزادی که هر روز تجربه میکند. اینها چیزهایی است که هیچ کس در مجاهدین نمیتواند به شما بدهد.
شما هم میتوانید مثل علی، مثل من و مثل بسیاری دیگر، این طعم زندگی را بچشید. نیازی نیست که عمر و جوانی خود را در راه اهداف یک فرقه بگذرانید که نه به شما وفادار است، نه به کشورتان و نه به خانوادههایتان. این فرقه چیزی جز محدودیت، دروغ و جدا کردن شما از عزیزانتان ندارد.
به خودتان اعتماد کنید. خانوادههایتان منتظر شما هستند. مادرانتان هنوز هر شب دعا میکنند که یک روز شما را در آغوش بگیرند. پدرانتان منتظر شنیدن صدایتان هستند. دنیا بیرون از آن حصار روشنتر از آن چیزی است که به شما گفتهاند.
شجاعت به خرج دهید و قدم اول را بردارید. ما اینجا منتظرتان هستیم، در دنیای آزادی، جایی که عشق و زندگی واقعی جریان دارد.
با احترام و امید به آزادی شما
مهدی سلیمانی یا همان هومن که شما میشناسید