بهار 87 هم رسید و مسعود رجوی فرمانده نابغه ؛ بزرگترین فرمانده نظامی عالم وجود کسی که توانست 1500 نیرو را در ظرف 24 ساعته در عملیات فروغ جاودان به کشتن بدهد و بعد هم دلیل پیروزنشدنش را بر عدم ارتباط کشته شدگان و مجروحان با خود و عدم اعتقاد تمام عیار بخود دانست، خبر ی نشد. این رهبر شجاع و نترس، 5 سالی است که بعد از حمله آمریکا به عراق متواری شده است و نشانی از زنده بودن وی در دست نیست. هر چند شکی نیست که صدای بمب های آمریکائی ها در کنار سنگر وی به زمین خورده بود باعث زهر ه ترک شدن وی و تسلیم بدون قید و شرط رجوی شد. زیرا رجوی هیچگاه در عمرش در صحنه واقعی جنگ و درگیری نبود و تنها از پشت میدان دستور جنگ می داد و هیزم بر آتش جنگ می ریخت. رهبران فرقه وابسته رجوی چنان د ر بحران سیاسی و عدم مشروعیت و تضادهای داخلی گم هستند که فراموش کرده اند که بهار و نوروز مهمترین عید ایرانیان هست و رهبر نابغه مسعود رجوی که به مناسبت های مختلف بر طبل جنگ می کوبد، از آنجا که ماهیتا با بهار و صلح و تکامل دشمنی دارد از ارسال پیام نوروزی برای هواداران خود خودداری کرده است. این اعضا از خود نمی پرسند رهبر نابغه و شجا ع کجا هست که نمی تواند پیام بفرستد؟ چرا مسعود رجوی اجازه ندارد که با مریدان خود پیام تصویری و یا صوتی بدهد؟ بن لادن که اینروزها فعال شده است و پیام صوتی بیرون می دهد تا چهره ای خشن از اسلام که مطلوب اسرائیلی هاست را به بیرون ارائه بدهد؟ چراا هنوز نوبت رجوی نشده است؟ جای وی در قطعنامه سوم خالی بود که با داستان بافی هایش به اعضای بحران زده و ناامید د راشرف امید واهی بدهد. در مورد رجوی دو احتمال قوی وجود دارد: 1. رجوی و فرماندهان اصلی در حمله هوائی آمریکا کشته شده اند و مریم رجوی در طبق معامله محرمانه د ر ازای خروج وی از عراق و سالم بردنش به فرانسه سکوت کرده است. شرایط برای اعلام این خبر توسط مریم رجوی هر روز بدتر و بدتر می شود و به تلاشی کامل تشکیلات و انشعابات خونین در اشرف منجر خواهدشد. 2. رجوی و همراهان در دست نیروهای اسرائیلی هستند. با توجه به شیوه مطبوعات آمریکا تقریبا محال است که رجوی در دست آمریکائی ها باشد و خبر آن درز نکرده باشد. رئیس قبلی سازمان امنیت فرانسه می گوید که ما به آمریکائیها د رمورد مخفی ماندن عملیات ها اعتمادی نداریم. بنابر این ترجیح می دهیم عملیات در اروپارا بدون اطلاع آمریکائی ها انجام بدهیم. در هردو سناریوی عاقبت بدی برای کسی است که دستش به خون دهها مجاهد خلق و هزاران ایرانی در جنگ ایران و عراق آلوده بود. مریم رجوی در پیا م نوروزی خود که طبق معمول دروغ های همیشگی فرقه بود از قول رجوی گفت: مسعود، در دیماه 85 به جوانان مجاهد و مبارز و دانشجویان و محصلین گفت که زمان برخاستن است. بقول زاپاتا، بهتر است ایستاده بر پاهایمان بمیریم تا بر روی زانوانمان زندگی کنیم. خانم رجوی کذاب یک بار هم شده د ر طول عمر ذلت بار و ننگبنت در خاک عراق و در سایه دشمنان آزادی و استقلال مردم ایران شجاعت داشته باش و بگو مسعود رجوی چگونه مرد؟ مانند زاپاتا روی پا ایستاده یا در حال التماس برای حفظ جان مانند ارباش صدام که در سوراخی دستگیر شد؟