
یکی از تکنیکهایی که دیکتاتورها و رهبران فرقهها برای به کنترل درآوردن پیروان خود به کار میبرند، پدیده ای است به نام گسلایتینگ (Gaslighting) که در زبان فارسی “پدیده چراغ گاز” ترجمه شده است.
گسلایتینگ به فریبکاری و دستکاری افکار یک شخص در دورهٔ زمانی طولانی و پیوسته گفته میشود که باعث میشود قربانی اعتبار فکر خود، تعقل و توانایی درک واقعیت، استدلال صحیح بودن وقایع اتفاق افتاده را زیر سوال ببرد و در نهایت به سردرگمی، بیثباتی خلقی و از دست دادن حرمت نفس و اعتماد به نفس او بیانجامد.
پدیده چراغ گاز میتواند در روابط انسانی، میان شرکای عاطفی، والدین و فرزندان یا در سطوح کلانتر در روابط کاری و سیاسی میان رهبران دیکتاتور و پیروان روی دهد. در این پدیده، هسته وجودی قربانیان یعنی هویت و ارزشهای فردیشان مورد هدف قرار میگیرد.
هدف افراد حیلهگری که پدیده چراغ گاز را به کار میگیرند، دستیابی به قدرت در برابر قربانیانشان است. آنها یا فقط از انجام این کار لذت میبرند یا میخواهند از نظر احساسی، جسمی یا مالی بر قربانیانشان کنترل داشته باشند. درباره رهبران فرقهها، کسانی چون مسعود رجوی هر دوی این دلایل صادق است. در فرقههای مخرب نام این تکنیک تحت پوشش فضیلتی به نام “فداکاری” عمل میکند و مسعود رجوی یکی از ماهرترین افراد تاریخ برای سوء استفاده از مفهوم فداکاری است.
مسعود رجوی به قدری ماهرانه این تکنیک را به کار برده است که بیشتر قربانیان او اصلا متوجه نشده اند. او در تحریک کردن افراد از طریق سخنرانیهای طولانی و نشستهای مغزشویی از اعتماد به نفس تضعیف شده افراد بهره میبرد. تصاویری که از جلسات معروف به “نشست طعمه” منتشر شده است، نمونه هایی بارز از به کار گرفتن تکنیک گسلایتینگ از سوی مسعود رجوی علیه اعضای گروه خود یعنی مجاهدین خلق است.
در ویدیوی مذکور، فردی به نام آیدین در پی دستکاریهای ذهنی فراوان بر این باور است که از “خواهر مریم” متولد شده است و تا پیش از درک “مریم رجوی” هیچ نبوده است و مسعود رجوی او را تایید میکند و بر این حقارت صحه میگذارد. آیدین نهایتا میداند که وظیفه اش “فدا” کردن خویش برای سازمان است.
آیدین نمونه یک قربانی گسلایتینگ است. قربانیان فرقههایی چون مجاهدین خلق که برای سالها در انزوای شدید تشکیلاتی بوده اند، بر اثر مداومت گسلایتینگ، اعتماد به نفس و مهارتهای تفکر انتقادی خود را از دست میدهند و نهایتا به مرحله ای میرسند که قادر به رها کردن خود از دست رهبران فرقه ها نیستند.
رهبران مجاهدین خلق روزانه با اخبار و اطلاعات غلط، دروغ و حقایق دستکاری شده قربانیانشان را بمباران میکنند. اطلاعاتی از این جنس که مثلا جهان آزاد –در مورد مجاهدین خلق مشخصا جامعه آلبانی– ناامن است و یا پیروزی مجاهدین خلق نزدیک است و به این ترتیب در طول بیش از چهار دهه، ساختار تحت فرمان رجوی توانسته است هزاران نفر را در انزوا نگه دارد.
هرچند که شمار زیادی از اعضای مجاهدین خلق در طول بیست سال گذشته از این فرقه فرار کرده اند و به جامعه آزاد پیوسته اند، امروز کماکان نزدیک به دو هزار تن در کمپ دورافتاده مجاهدین خلق در منطقه روستایی مانز در آلبانی گرفتار هستند.
هدف رهبران فرقه ها و از جمله مسعود و مریم رجوی، شکستن تواناییهای تفکر انتقادی اعضا و تسلیم شدن آنها در برابر رهبری است. از دستاوردهای رهبران مجاهدین خلق این بوده است که با بهره گیری از تکنیکهایی چون گسلایتینگ افراد را از هویت و جنسیت تهی کردهاند و برخی از اعضا حتی برای این “رهایی” از جنسیت و فردیت به خود افتخار میکنند و “فدا” برای سازمان را غایت مسیر خود میدانند.
غالبا کسانی که گسلایت میکنند، قربانیان خود را از خانواده و دوستان جدا می کنند و آنها را وادار میکنند که حافظه، ادراک یا سلامت عقل و توانایی خود را زیر سوال ببرند و هویت خود را در گرو اعتبار رهبر فرقه ببینند. برای اعضای مجاهدین خلق حتی تاریخ تولد نشانی از فردیت و هویت است که باید به فراموشی سپرده شود. مسعود رجوی آشکارا خانواده را دشمن اعضا و مانعی در راه فداکاری میشمرد.
در چنین فضایی زمینه برای انواع نقض حقوق انسانی دیگر به سادگی فراهم میشود. طلاق اجباری، تجرد اجباری، جدا کردن کودکان از والدین، کار اجباری، عقیم کردن، سو استفاده جنسی و انزوا شاخصترین موارد نقض حقوق بشر در فرقه مجاهدین خلق است که زیر پوشش عناوینی دستکاری شده به نام “آزادی خواهی” ، “دمکراسی خواهی” و “حقوق زنان” پنهان شده است.
نخستین گام در راه نجات قربانیان گسلایتینگ این است که آنها را متوجه این موضوع کنیم. آگاهی بخشی درباره ساختاری که افراد در آن گرفتار شدهاند اولین گام در راستای نجات قربانیان است. اعضای مجاهدین خلق باید بدانند که گرفتاری آنها در دام مطامع رهبران هرگز از نوع فضیلتی به نام فداکاری برای هدفی والا نیست. گام بعد ایجاد حلقه حمایتی برای آنها ست. نهادها و فعالان حقوق بشر باید بدانند که اعضای مجاهدین خلق افرادی به شدت آسیب پذیر هستند و شرایط آنها نیازمند مداخله بیرونی است. مداخلهای که بتواند نقاب پرطمطراق عنوان توخالی “شورای ملی مقاومت” را بشکند.
مزدا پارسی