پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت اول

در موضوع تفاوت فرقه ها از سایر تشکل های معمول اجتماعی همواره از سه فاکتور رهبری، ساختار و مجاب سازی نام برده شده است. در این مجال به بررسی و کاربرد فاکتور مجاب سازی خواهیم پرداخت. اهمیت فاکتور مجاب سازی در فرقه ها به اندازه ای هست که می تواند دو فاکتور دیگر یعنی رهبری و ساختار را نیز تحت الشاع قرار می دهد. به این دلیل که این فاکتور به طرز کیفی و تعیین کننده ای متضمن تعمیق دو فاکتور دیگر می باشد. اما مجاب سازی خود نیز مستلزم پشت سرگذاشتن مراحل مختلفی است تا فرد را در مواجه با شرایط حاکم بر فرقه ناگزیر به تسلیم و اطاعت کند.  اینکه چگونه می توان یک فرد را علیرغم تمامی دلبستگی ها، تعلقات عاطفی، روحی و روانی به محیط پیرامون به گونه ای متقاعد به ترک آنها و پذیرش شرایط تازه نمود، بی تردید یکی از سوالات محوری است که برای یافتن پاسخ لازم آن بیش از هر چیز نیازمند این هستیم تا بدانیم که افراد چه مراحلی را برای پذیرش این کیفیت از وابستگی پشت سر می گذارند. بدیهی است اتفاق کیفی و تعیین کننده ای که پیش از این مرحله رخ می دهد قطع تمامی شریان های ارتباطی فرد با بیرون از مناسبات فرقه است. هوفر درباره چرایی این ضرورت می نویسد:  "روشن است که هرگاه جنبش توده وار نوآیینی بخواهد هواداران قابل اعتنایی دست و پا کند، باید همه پیوندهای گروهی موجود را بگسلد. نوآیین ایده آل، فردی تنهاست که هیچ هویت جمعی ندارد که بتواند با آن درآمیزد و خود را در آن مستحیل کند و با این کار بی مقدار، بی معنایی و فرومایگی هستی فردی خود را بپوشاند." (1) همچنین دکتر مارگارت تالر سینگر درباره چگونگی محقق شدن این کیفیت می نویسد:  "به منظور فهم این مطلب که چگونه یک نفر می تواند تا به این درجه سرش کلاه برود که شغل، خانواده، و آزادی تصمیم گیری فردی اش را بدهد، باید به تکنیک های اعمال نفوذ اجتماعی و روانی که توسط فرقه ها و گروه های فرقه ای به کار گرفته می شوند نظر بیافکنیم. این روند نفوذ طراحی شده، پنهانی، و هماهنگ – که عامه به آن شستشوی مغزی یا کنترل ذهنی یا در کلام فنی تر بازسازی فکری می گویند – ریشه همان چیزی است که رهبر فرقه به واسطه آن کنترل را به دست می گیرد." (2)  

فرقه گراییبه این ترتیب می بینیم میان چرایی و چگونگی حصول به این کیفیت رابطه دینامیکی وجود دارد. فرقه ها درست در نقطه تلاقی میان پیوندهای به قول خودشان ارتجاعی با سیستم ارزشی نوین نیازمند ابزارها و مکانیزم هایی هستند که مجاب سازی و تقید بی قید و شرط به خودشان را تضمین کند. روش های مجاب سازی درست در چنین نقطه ای اهمیت شان را به رخ می کشند. دکتر سینگر برای حصول به این کیفیت از وابستگی و به قول خودش تاکتیک های روند بازسازی فکری را به صور زیر تقسیم می کند:

"تاکتیک های روند بازسازی فکری به صور زیر برنامه ریزی می شوند:

* نامتعادل کردن حس خویشتن فرد

** وادار کردن شدید فرد به بازخوانی (پروسه خوانی) تاریخ زندگی اش و به طور ریشه ای عوض کردن جهان بینی اش و قبول صور جدید واقعیت و انگیزه هایش

*** بوجود آوردن وابستگی به سازمان در فرد، و متعاقبا تبدیل فرد به مأمور صفوف اول جبهه پیشروی سازمان" (3)

و در این میان فاکتور بازخوانی یا پروسه خوانی دقیقا کارکردی مکمل با دو صور ذکر شده دارد. پدیده پروسه خوانی یکی از رایج ترین و در عین حال پیچیده ترین ابزارهای فرقه ای است. این اهرم در جهت عضوگیری، کنترل فرد، و در نهایت ایجاد تغییرات کیفی به قصد خلق هویت جدید مورد استفاده قرار می گیرد. پروسه خوانی نوعی بازگشت به گذشته است که از مسیر آن فرد ناگزیر به زدودن و فراموش کردن گذشته به قصد یافتن هویت تازه می شود. پروسه خوانی در فرقه ها و مشخصا سیاسی کارکردهای متفاوتی دارد. ترجیح می دهم این کارکردها را به اجمال یادآور شویم.

1- کارکرد امنیتی، این جنبه بیشتر در بدو ورود و عضو گیری توسط مجاهدین خلق کاربرد دارد.

2- کارکرد روان کاوانه برای تجزیه و تحلیل و اتخاذ موضع گیری های متناسب با شخصیت فرد

3- کارکرد مقابله ای در صورت بروز تمایلات اعتراضی در مناسبات

4- کارکرد دریافت و کشف قابلیت های فردی برای محول کردن مسئولیت های فرقه ای

5- کارکرد تخریبی به قصد تسلیم کردن فرد در مناسبات

6- کارکرد اطلاعاتی به جهت تصفیه و حذف نیروهای مستعد برای انشعاب و انشقاق

به این ترتیب پدیده پروسه خوانی در مناسبات فرقه ای به میزان قابل توجهی سایر مناسبات را تحت الشعاع خود قرار داده و به رهبران فرقه ها این امکان را می دهد تا با دریافت اطلاعات کافی و همه جانبه از عضو روند تغییرات و استحاله فرد را مورد ارزیابی قرار داده و بر اساس آن جایگاه و موقعیت او را در مناسبات برآورد کنند.

بررسی این پدیده در مناسبات فرقه سیاسی – شخصیتی سازمان مجاهدین خلق حداقل پس از وقوع انقلاب موسوم به ایدئولوژیک ابعاد و دامنه تاثیرات این اهرم در روند استحاله پذیری اعضای سازمان به سایر قیودات فرقه ای از جمله تمکین به اصل رهبری، خودسازی تشکیلاتی، مهار و کنترل عوامل بازدارنده، تقویت رابطه فرد با رهبری، بیرونی کردن تضادهای فردی به قصد برخورد و به اصطلاح تشکیلاتی حل تضادهای درونی و…را مورد تاکید قرار می دهد. اهمیت پروسه خوانی برای مجاهدین از همان ابتدای ورود به مناسبات و برای داوطلبین عضویت در مرحله گزینش ظاهرا بیشتر جنبه، چکاب امنیتی فرد را در بر می گیرد. اما روند اتفاقات درونی این فرقه در طی سال های اخیر نشان داده است کارکرد این پدیده درست به موازات سوء استفاده سایر فرقه ها از این مقوله عمدتا در راستای تسلیم کردن فرد به الزامات و قیودات مناسبات فرقه ای صورت گرفته است. در بخش بعدی نمونه هایی از این کارکرد را در مناسبات درونی مجاهدین بازخوانی خواهیم کرد.

منابع

1- مرید راستین. نوشته اریک هوفر برگردان فارسی. ص 44.

2- فرقه ها در میان ما. مارگارت تالرسینگر. مقدمه.

3- همان. بخش نحوه عملکرد بازسازی فکری. سایت مجاهدین دبلیو.اس

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا