(این یادداشت بر اساس اطلاعات ِ "آخرین جمعبندی راهبردی مجاهدین پیرامون شرایط جهانی، منطقه و گروه و راههای برون رفت از بن بست موجود" تهیه و تدوین گردیده است.)
بیاییم از این اصل آغاز کنیم که رجوی هیچگاه بهدنبال نابودی گروه مجاهدین نبوده، بلکه در راستای تلاش برای رسیدن به قدرت، حفظ تشکیلات و سازماندهی مجاهدین به هر قیمت ممکن را اصلیترین وظیفهی خود دانسته و میداند.
هرگاه هم که حمام خون بهراه انداخته و نیروها را به قربانگاه فرستاده، در جهت امتیازگیری سیاسی بوده است که هزینهی این امتیازگیری جز با قربانی کردن اعضای گروه قابل پرداخت نبوده است. *
این اصل، کلیدی است برای گشودن دری که حقایق مربوط به تصمیم رهبری مجاهدین (شخص رجوی) برای انتخاب نحوهی خروج از شرایط کنونی را در معرض دید ما قرار میدهد.
دورانی که در حال حاضر گروه تروریستی مجاهدین در آن بهسر میبرد، نه براساس تحلیلِِ منتقدین مجاهدین و اعضای جداشدهی این گروه، بلکه بر مبنای اعترافات رهبری خودشان، دوران بحران، بنبست و مقطعی است که بود و نبود مجاهدین در آن تعیین تکلیف میشود.
بدیهی است که بستر وضعیت حاضر بهعنوان نقطهی اوج بحران، دامنهای پرماجرا در گذشته دارد که سیستم رهبریکنندهی مجاهدین (اعم از رجوی و بخشهای دیپلماسی و اطلاعاتی گروه)نوشته های مرتبط: