متخصصان در تلاشند تا ربات هایی شبیه انسان بسازند و سعی دارند برای ربات های ساخته شده ایجاد حس نمایند تا آنها بتوانند عاطفه، عشق و دوست داشتن را از خود بروز دهند، در همین حال عده ای سعی دارند تا انسان را شبیه ربات کنند و صدالبته در ابتدا بایستی وی را بی حس کنند تا منبعد اراده ای بر خود و اعمالش نداشته باشد، در چنین فضایی که اقدام ضد بشری برای تبدیل "انسان" به "ماشین" صورت می گیرد تا زمینه بهره کشی از آن بوجود آید، واضح است که عده ای هم از مجموع این ماشینها برای نیل به اهداف خود استفاده ابزاری می نماید (اشاره ای صریح به رابطه فرقه مجاهدین با اسرائیل)
از زمانی که مجاهدین خلق متوجه این واقعیت شدند که قرارگاههای آنان در عراق و فرانسه زیر ضرب رفته، تلاش مضاعفی دارند تا پادگانهای اروپایی خود را افزایش دهند که سفرهای خانم مریم رجوی به ایتالیا، آلمان و چند کشور دیگر که احتمالا صورت خواهد پذیرفت، می تواند برای تحقق این خواسته باشد.
قابل درک است که عنصر خارجی با نگاهی کاملا فرصت طلبانه و ابزاری (و نه با نگاه آلترناتیوی) به مجاهدین نگاه می کند و این موضوع باعث گردید که رجوی ها در توهم فرورفته و امر به آنها مشتبه شود که کسی بوده اند و خود خبر نداشته اند!
طرف خارجی نیز به صورت حساب شده عمل می کند تا از مجاهدین برای فشار روی ایران، استفاده ابزاری نماید، در این میان می ماند نیروهایی که در فرقه رجوی ها به گروگان گرفته شده اند که ملعبه دست سیاست بازان اروپایی و خودخواهانی مثل خانم و آقای رجوی شده اند، نیروهایی که اگر از اسارت ذهنی خارج شوند به جرگه منتقدان از فرقه خواهند پیوست و مارک مزدوری را می پذیرند و با رفتارهای ضد انسانی فرقه مقابله کرده و تلاش خواهند نمود تا مانعی اساسی بر سر راه ماشین سازی رجوی ها در پادگانهای اشرف و اورسورواز بوجود آورند.
اسیر کردن ذهن = تسلط روانشناسانه روی فرد = کنترل ذهن = جنایات علیه بشریت
فرقه ها در عین کثرت، در عملکردهای بیرونی و درونی تماما از قانونمندیهای واحدی پیروی میکنند، مطابق با آخرین متدهای روانشناسانه، هویت فردی را سلب و هویت تشکیلاتی (فرقه ای) را به جای آن می نشنانند.
مجاهدین تلاش دارند تا سکت بودن خود را با پنجه کشی به صورت این و آن نفی کنند! هم می خواهند منطبق بر قوانین فرقه ها عمل کرده و مناسبات را براساس آن تنظیم نمایند و هم توان پذیرفتن اینکه فرقه هستند را نداشته و آن را برچسبی بیش نمی دانند و آنوقت دائما شعار می دهند که نبایستی تناقضی حمل شود!
برخوردهای لمپنی مجاهدین با اعضای ناراضی فرقه و سنگسار سیاسی منتقدین، مانع از آن نگردید که بساط نقد آنها جمع گردد، استالینیزم رجوی و ماکیاولیسم فرقه ای وی نیز نتوانست مانع از ریزش بیش از هزاران نفر گردد.
با فرض چنین احوالاتی است که عنصر خارجی خانم مریم رجوی را می پذیرد و هرگز سئوالی درباره نقض مستمر حقوق اولیه نیروهای اسیر شده در فرقه از او نمی کند؟ هرگز از او سئوال نمی شود که به چه دلیلی دستور دادید که زنان را با عمل جراحی عقیم نمایند؟ آیا از رجوی ها سئوال شده است که به چه حقی و منطبق بر چه قانونی مانع از ازدواج اعضاء شده اید؟ آیا پارلمانترهای آلمانی، ایتالیایی ؛ انگلیسی و.. که ادعای دمکراتیک دارند از خانم رجوی درباره وضعیت اسفبار کودکان آواره مجاهدین، سئوالی کرده اند؟ آیا بهتر نبود وقتی خانم مریم رجوی به موزه هولوکاست رفت، از او می پرسیدید شما که در نسل کشی اکراد عراقی و حذف ناراضیان خود، هیتلر را شرمنده خود کرده اید، چرا به این موزه پا گذاشته اید؟ و… آیا استفاده ابزاری معنایی غیر از این دارد؟!
داونوشته های مرتبط: