بدنبال ملاقات ناموفق تعدادی از خانواده های اسرای در بند فرقه رجوی در مقابل قرارگاه اشرف و برخورد هیستریک و توهین آمیز و راندن این عزیزان توسط مسئوولین فرقه رجوی، انجمن ما با سیلی از تماس های خانواده ها مواجه شده است آنان که منتظر باز شدن راه برای دیدار با افراد خود در عراق بودند در بهت و ناباوری از برخورد مسئوولین اشرف با خانواده خواستار شدند تا اکیپ های جدیدتری با نفرات بیشتر برای تعیین تکلیف نهایی افراد شان به درب قرارگاه اشرف اعزام شوند.
با توجه به امضاء قرارداد امنیتی آمریکا با دولت عراق و تعیین تکلیف حتمی قرارگاه اشرف، خانواده ها نیز به تکاپو افتاده و پیگیر تعیین تکلیف فرزندان خود می باشند. از طرف دیگر موضعگیری مضحک و مسخره مسئوولین مضطرب فرقه در سایتها و رسانه ها و شو های تلویزیونی در خور توجه است. آنان برای توجیه عمل زشت و توهین آمیز با خانواده ها فرزندان اسیر در اشرف را به شوی تلویزیونی خود آورده و آنها را وادار نمودند که پدر و مادر خودشان را مزدور و مهره رژیم بخوانند تا این گونه هرچه بیشتر بتواند با اختلاف اندازی بین خانواده و فرزندان شان نفرتی ایجاد نموده تا به اهداف شوم خودشان برسند آنها با این کار قصد دارند تا با خراب کردن آخرین پل های پشت سر، آنان را در اسارت خود نگهدارند تا مبادا با ملاقات با عزیزان خود رگه های عاطفی بین آنان باز شود و باعث ریزش مجدد نیرو (همانند دیدار خانواده ها در سال 82) گردد. البته با این تفاوت خیلی از مسائل و دجالیت و حقه ها ی فرقه برای اسرای در اشرف روشن شد و به دنبال روزنه ای برای رهایی خودشان هستند.
درگیری لفظی مسئوولین فرقه با خانواده ها در جلوی درب اشرف و اجازه ندادن خانواده ها برای رفتن به داخل قرارگاه چهره دیگری از دجالیت این فرقه را به خانواده ها نشان داد.آنها به عینه دیدند که چگونه یکی از مسئوولین زن فرقه به عربده کشی و دادن ناسزا به خانواده ها پرداخته است.
آنها به نیروهای خود به دروغ گفتند، خانواده ها برای ملاقات شما نیامده اند بلکه برای زیر فشار گذاشتن اشرف از طریق وزارت اطلاعات به این جا آمدند..
اکنون باید از مسئوولین فرقه سئوال کرد که دیدار یک خانواده با فرزند خودش چه آتشی به خرمن شما می زند که این گونه به آب و آتش زده و آنان را ماموران اعزامی جمهوری اسلامی در جلوی درب اشرف می خوانید؟!!.
چرا از بیان واقعیت ها به نیروهای خود واهمه دارید؟
مگر خواسته خانواده ها به غیر از یک دیدار چند ساعته بعد از دو دهه دوری از فرزندان خود بوده است؟
راستی چرا تا قبل از رسیدن خانواده ها به قرارگاه مطرح می کردید که پل ارتباطی با خلق قهرمان وصل خواهد شد، ولی حالا همین مادران و پدران پیر را که حتی بعد از15 سال برای اولین بار به دیدن فرزندش به اشرف آمده بود، مزدوران رژیم می خوانید؟
وقتی پای صحبت نفراتی که فرقه از دستپاچگی به شوی خودش آورده بود می نشینید مشخص می شود که به همه دیکته شده بود تا عنوان کنند که این خانواده ها اکیپ های اعزامی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می باشند، اما فراموش کردند که رجوی در پیام رمضان خود در شهریور 86 گفته بود " پدر و مادر یا خویشاوندانتان را هر که هستند مبادا وارد دستگاه محاسبه مجاهد خلق کنید باید آنها را قیچی کنید و دور بریزید " ولی باید گفت که رابطه عاطفی نسبت به پدر و مادر از بین رفتنی نیست.
مسئوولین فرقه برای توجیه عملکرد خودشان تحت عنوان افشاگری دست به هر دجالیت و دروغی می زنند تا چهره کریه خودشان را لاپوشانی کنند..
شوی تلویزیونی سیمای مقاومت در راستای لاپوشانی و کاهش فشار بر روی افراد قرارگاه دست به اقدامات مضحک علیه خانواده و افراد جدا شده دست زده است و علی رقم مزدور خواندن خانواده ها تره هاتی را تحت عنوان افشاگری علیه یکی از اعضای باسابقه و جدا شده اش آقای صمد نظری داشته است و با سراسیمگی دیدار خانواده به دروغ دیگر ی دست زد و نامبرده را به عنوان کسی که د ر قتل محمد حسین نقدی دست داشته و اطلاعات این ترور را به سفارت جمهوری اسلامی در ایتالیا داده است، معرفی نموده است.
باید به رجوی و مسئوولین او گفت که دروغگو کم حافظه می باشد و برا ساس یاوه های سابق شما تحت عنوان افشاگری که در سالهای قبل بر علیه این فرد در سایتها و شوی تلویزیونی پخش نمودید نامبرده در زمان ترور نقدی در قرارگاه اشرف بوده است و بر همان اساس در بهار سال 1372 از قرارگاه خارج شده است.
بعنوان شاهد این قضایا افشا می کنیم، نامبرده (صمد نظری) در اسفند سال 71 در زندان مجاهدین (در زندان مزار در داخل اشرف) بوده است که شکنجه گر آن زندان فردی بنام مجید عالیمان بود که در همین زندان نیز یکی از جدا شده ها بنام احمدی در اثر شکنجه و لگدهای همین شکنجه گر یعنی مجید عالیمان خون بالا آورده و در اثر ضربات وارده به حالت اغما رفته و بعد از انتقال به مکان دیگر فوت می کند که آقای نظری نیز گواه این موضوع است.
در صورتی که آقای محمد حسین نقدی در 16 مارس سال 1991 یعنی در اسفند سال 71 در ایتالیا ترور می شود و صمد نظری در اواخر خرداد سال 72 از بغداد به اردن و از آنجا به آلمان که به دلیل جعلی بودن پاسپورت که توسط مسئوولین فرقه در اختیارش گذاشته شده بود به اردن دیپورت شده و بعد دو هفته مجددا به رم ایتالیا می رود تا پناهندگی سیاسی بگیرد.
اکنون باید این را از مسئوولین کند ذهن سئوال کرد چطور کسی که در قرارگاه شما زندانی است و زیر فشار روحی قرار دارد، می توانسته است اطلاعات فردی را در ایتالیا به مامورین جمهوری اسلامی برساند؟
البته برای همگان به روشنی پیداست که این تهمتها و دروغ ها نشان از سراشیبی تند سقوط قرارگاه اشرف است و تداعی کننده غرق شدن مسئوولین در منجلاب استراتژی شکست خورده رجوی در عراق می باشد که به هر خس و خاشاکی چنگ می زنند ولی افسوس دیر شده است.!!!
در پایان باید به مسئوولین فرقه متذکر شوم که این تهمت ها در آینده نزدیک در انتظار شما خواهد بود پس تا دیر نشده قدری به فکر آینده خود باشید.
هادی شبانی