این بار نیز سمت و سوی مطلبم مسعود رجوی میباشد. آقای خدابنده گفته است که ایشان زنده است و در نقطه ای از اشرف در زیر زمین مخفی می باشد. چند روزی است که شدیدا فکرم به این مشغول است که این موجود در مخفیگاهش چکار میکند.
برایم جالب است که بدانم در آنجا چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکند. بخصوص با مردم ایران. شاید بعضی ها هنوز نمیدانند که ایشان رهبر انقلاب دموکراتیک اسلامی ایران میباشد!! بالطبع برای مردم هم جالب است که بدانندچطور چنین فردی که خود را در زیر زمین، در یک نقطعه دور افتاده محبوس نموده است صحبت از آزادی و دموکراسی میکند. ناگفته نماند که ایشان سخت در تلاش است که پایگاه فرقه مجاهدین در همان اشرف باقی بماند.
واقعا چقدر تماشائی است که آقای مالکی نخست وزیر عراق روی حرف خودش و قانون اساسی عراق پا برجا بایستد، اشرفیان اسیر را آزاد کند، همگی از آنجا بروند و مسعود رجوی در آن زیر زمین تنها باقی بماند. احتمالا اصرار خودش هم بر باقی ماندن اشرف بر اساس چنین ترسی است.
بالطبع ارتباطات و نحوه تبادل اطلاعات ابعاد وسیعی دارد. برای توضیح مقوله فوق نیاز ورود به عمق مطلب ندارم. بطور خیلی ساده میشود گفت که یک انسان برای تنظیم رابطه با محیط و جامعه خودش باید در آن جمع حضور فیزیکی و ذهنی داشته باشد. اثراتی که یک سخنران روی شما به عنوان یک شنونده میگذارد را میشود از زوایای مختلف بررسی کرد. از آنجمله میتوان از بکاربردن توانائی های گوینده برای ایجاد ارتباط و تاثیر گذاریش در فرد شنونده نام برد. و اینکه ظاهری آراسته با پوششی مناسب داشته باشد. از سلامت جسمی مکفی برخور دار بوده و زبون و درمانده نباشد. جملات و کلمات متین بکار ببرد.
یک عامل بزرگ تاثیر گذاری هم این است که خشک و بی روح حرف نزند و بتواند با حرکت بموقع و مناسب دست، سر، لب، و دیگر اجزای بدن در بیان مطالبش کمک بگبرد. بالا و پائین بردن تن صدا اهمیت بسزائی دارد. روخوانی نکند. تبحر و داشتن توانائی در بیان مطالب هم بسیار مهم است. در عصر کنونی و با پیشرفت تکنیک های صوتی و تصویری نحوه استفاده مناسب از آنها هم از الزامات ارتباطات خوب است. لازم است که فرد سخنگو در محیطی سالم رشد و نمو کرده باشد و دارای روحیه قوی و متکی به نفس باشد. توانائی و ظرفیت دیالوگ و گوش شنوا نیز داشته باشد. انتقاد پذیری که جای خود دارد.
این ها کمترین مواردی هستند که میتواند اعتماد یک فرد را به شنیدن حرف طرف مقابل جلب کند. پس باید از یک رهبر انتظاراتی فوق این مطالب را داشت.
حالا بر میگردیم به مخفیگاه زیر زمینی آقای رجوی تا با توجه به نکات فوق ببینیم که آیا ارتباط درستی با جامعه ای که مدعی رهبری آن است را برقرار کرده است؟
– رجوی هرگز نمیتواند در مخفیگاه زیرزمینی، با کمبود نور آفتاب، هوای نامناسب و فضای زندگی ناکافی فردی سالم باشد.
– او خود را بی نیاز از پوشش مناسب میداند زیرا که ملزمات آن برایش فراهم نیست. وقتی که با کسی تماس ندارد موردی هم نمیبیند که از پوشاک مناسب استفاده کند و خودش را به عطر و ادوکلن معطر نماید. یک نمونه اش صدام حسین بود که همگان دیدند که چگونه مثل جانوری از مخفیگاهش بیرون آمد.
– اطلاعاتی که بدستش میرسد دست چندم و با تاخیر است. اخباری که مسعود رجوی دریافت میکند نیز مثل خودش زیر زمینی و غیر واقعی میباشند. لذا همانطور که تا کنون شاهد بودیم هیچکدام از تصمیم گیریهای ایشان هم با واقعیت منطبق نبوده است.
– در چنین محیط بسته ای امکان استفاده از وسایل ارتباط جمعی مدرن در حد نیاز این زمان نیست. و میبینیم که بعد از شش سال گاها یک پیامی میدهد که فقط اسرای محبوس در فرقه اش را مجبور به نشستن و گوش دادن به آن مینمایند. بعضا میگویند که این پیام ها هم با استفاده از تکنیک تقلید صدا ساخته شده است.
– مسعود رجوی ثابت کرده است که یک فرد حرافی است که مطلقا تحمل شنیدن انتقاد را ندارد.
-با توجه به اینکه مسعود رجوی در سر هر بزنگاهی فرار کرده و نهایتا هم مخفی شده است این عملش حاکی بر این است که فرد ضعیف النفسی میباشد.
به همین میزان بسنده میکنم و قول میدهم که از سوراخ آن پناهگاه زیر زمینی نه یک مصدق، امیر کبیر، گاندی، لوترکینگ، ماندلا، چگوارا و هر فرد مشهور دیگری که در ذهن شورائی های مجاهدین نقش بسته ظاهر میشود، بلکه یک فرد زبون تو سری خورده از آمریکائی ها و عراقی ها بیرون خواهد آمد.