به: داود پژمان (گیلان – لاهیجان)
از: خانواده پژمان فرزند عزیز و دلبندم
مگرمیشود بیش از20 سال زنده و درقید حیات بمانی و یک تماس، فقط و فقط یک تماس تلفنی جهت اطلاع رسانی به خانواده ات نداشته باشی. آخر کدام شرع و عرف چنین حکم کرده و میکند که دریک دستگاه فکری، عاطفه واحساس وخانواده بی ارزش بوده وجایی نداشته باشد که درسازمان مجاهدین چنین است.
عزیزجان، تو سرباز بودی و برای وطن خود با تجاوزگر اجنبی مثل صدام جنگیدی که بعد ازاسارت بخاطرشرایط بسیاربدصنفی دراردوگاههای عراق وتحت القائات دروغین وطن فروشان رجوی به اسارت رجوی درآمدی. بودند همبندان تودراسارتگاههای عراقی که بعنوان آزاده به وطن وکانون گرم وپرمهرخانواده بازگشتند والبته وصدالبته مورد تشویق وتحسین همیهنان خود قرارگرفتند ولیکن تو فریب خورده و به اسارت رجوی درآمدی وبدترازآن اینست که به توالقاء میکنند که دیگرامکان بازگشت به وطن را نداری. نه عزیزجان. اینطورنیست تجربه ثابت کرده که تومیتوانی به نزد ما بیایی ودرآغوش گرم خانواده زندگی خوبی داشته باشی کما اینکه قبل ازتو صدها نفرازآن سازمان لعنتی رها شدند وبه ایران بازگشتند. خیانت سردمداران سازمان به شماها یکی و دوتا نیست ازتومیخواهیم با توکل به خدا وائمه اطهاروخصوصا امام حسین(ع) جسارت به خرج بدهی وبا کوبیدن مشت به دهان کثیف آنان خودرا برای همیشه آزاد ورها بکنی. آخرتا کی ما باید چشم انتظارتوبمانیم وغصه بخوریم. خواهش میکنیم که درتنهایی خود فکرکن وبه پدرومادروخانواده خود بیندیش. مطمئن باش دراین صورت ازآنها متنفرخواهی شد وخودرا درنزد خانواده خواهی یافت.
ازطرف تمامی اعضای خانواده ات که چشم اتنظار تو هستند.