جعفر جان سلام خوبی سلامتی عزیزم
به رغم گذشت 40 سال از دوری و بی خبریت خیلی دلم برایت تنگ میشود و تنها سوالی که درذهنم نقش می بندد اینست که مگر میشود یکی باشد ادعای مبارزه بکند و برای مردم دلش بسوزد و از همه چیز خود بگذرد ولی اجازه نداشته باشد ولو یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد! این تناقض را رهبران شما هیچوقت نمی توانند به خانواده های اسیرانش پاسخگو باشند.
جعفر جان الان سن و سال تون خیلی بالا رفته است و باید یک بازنگری به خودت و وضعیتت داشته باشی . بابا و مامان که عمرشان را در چشم انتظاری به تو دادند و من و داداشها و خواهرهات هم که کماکان چشم انتظار تو هستیم. خودت هم زن و بچه داری. آیا نباید با آنان هم مرتبط باشی و حالشان را بپرسی !؟
آیا از دهه هفتاد که دختر خردسالت را از عراق به خارجه انتقال دادند تاکنون هیچ خبری ازش داری و تونستی یک دیدار و حداقل یک تماس تلفنی با وی داشته باشی.!
دخترت الان امریکا است و چیزی حدود 40 سال سن دارد و تحصیل کرده و دارای خانواده و متاسفانه به رغم اشتیاقش نتوانسته با تو و مادر اسیرش در فرقه مجاهدین ارتباط برقرار کند و این قضیه اصلا قابل فهم نیست. تو که تحصیل کرده و معلم بودی چرا به ماهیت فرقه ای مجاهدین پی نمیبری و خودت را از شرشان نجات نمیدهی ..!؟
جعفر جان اصلا قصد ملامت و سرزنش تو را ندارم ولی این را بدان که اغفال و مغزشویی شدی و حال که کوس رسوایی فرقه تروریستی رجوی همه جا بلند شده کمی اراده به خرج بده و رها شو از چنگالشان. چرا که اطمینان دارم باید به حقیقت ذاتی رجوی پی برده باشی ولی لابد موانعی دست و پا گیر دارد که تو را اذیت میکند. ماهی هر وقت از آب گرفته شود تازه است. تو هر موقع که بتوانی از تشکیلات سیاه رجوی جدا شوی و در کنار دخترت زندگی کنی ارزش دارد و لذتش را خواهی برد.
جعفر جان هر کمکی از دستم بر بیاید در راستای رهایی تو و پیوستنت به خانواده کوتاهی نخواهم کرد و ازت خواهش دارم با من تماس بگیری تا بیشتر با هم در ارتباط باشیم.
برادرت داود
شماره تماس من: 09032004941
دیدار مشترک انجمن نجات گیلان با خانواده های کهنه سری و محسنیان