مدتها قبل از آغاز تهاجم نظامی امریکا به عراق بخش مالی سازمان تحت مسئولیت یاسر مالی اقدام به خروج میلیونها دینار از عراق از مرز اردن نمود.این پولها عمدتا با موافقت شخص صدام حسین ودر طی ملاقاتی که شخص مسعود رجوی با سپهبد صابر النوری وسپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس امن العام عراق داشت به پاس خوش خدمتی هایش در زمینه دادن اطلاعات نظامی ومراکز حساس ایران دریافت می کرد که بعد از سرنگونی رژیم صدام برخی از این اسناد به همراه فیلم هایی که از ملاقات مسعود رجوی با روسای امن ومخابرات عراق گرفته شده بود برای افکار عمومی جهانیان افشا شد.
فرقه رجوی همچنین بدلیل نقش انکار ناپذیرش در سرکوب انتفاضه مردم عراق وبخصوص سرکوب وحشیانه اکراد شمال وشیعیان جنوب مبالغ هنگفتی را از صدام به پاس این خوش خدمتی دریافت کرد.بعد از سرکوب انتفاضه مردم عراق وفرار موقت صدام از سرنگونی در نشستهای خصوصی مسئولین مالی سازمان حتی گفته می شد که صدام بخشی از در آمد فروش نفت رابه سازمان اختصاص داده بود.
تامین هزینه های سرسام آور کنسرتها وسخنرانی های مریم رجوی که در شیک ترین و گرانترین سالن های اروپا صورت میگرفت بخش کوچکی از این در آمد را تشکیل می داد.وبخش عمده دیگر صرف پروژه های تجاری در شهرهای امان ودبی (اردن.عمارات) میگردید.خرید پوشاک ولباس فرم در ارتش به اصطلاح آزادی بخش که عمدتاً از خارج از عراق تهیه میشد منابع مالی همگی آنها همین پولهای باد آورده ای بود که در حقیقت به بهای ریخته شدن خون دهها شهروند عراقی که گناهی جز مبارزه برای سرنگونی صدام نداشتند.
سازمان در داخل تشکیلات و همچنین در نزد افکار عمومی در خارج از سازمان چنین وانمود می کرد که منابع مالی سازمان از طریق مالی اجتماعی یا همان گدایی محترمانه بقول مسعود رجوی تامین می شود در حالیکه حجم بالای هزینه های کمر شکن باعث می شد که این استدلال مسخره حتی ساده ترین اعضای سازمان را به شک وتردید بیندازد.
همزمان با شدت گرفتن دامنه مخاصمات امریکا با عراق وبالا گرفتن احتمال تهاجم نظامی امریکا برعلیه عراق سران سازمان را واداشت تا اقدام به خروج بخش عمده ای از این پول به خارج نماید.بخصوص اینکه مسعود رجوی به دور از چشم اعضای سازمان که بر اساس تحلیل او خود را برای عملیات به اصطلاح فروغ 2 آماده می کردند زمینه های خروج مریم به همراه 50 نفر از بالاترین مسئولین سازمان از عراق را فراهم می ساخت تا در صورت بروز جنگ مریم رجوی ودیگر نور چشمی های رجوی بتوانند به پشتوانه همین پولها چند صباح دیگر را در پاریس ودیگر کشور های اروپایی خوش بگذرانند وبه ریش هزاران عضو ساده بخت برگشته که در تنور جنگ دیگری گرفتار آمده بودند بخندند جنگی که این قربانیان در شکل گیری آن کوچک ترین نقشی نداشتند وتنها وجه المصامحه عطش قدرت طلبی رجوی و معاملات پشت پرده آن بودند.چنین بود که میلیونها دینار اهدایی صدام از طریق نمایندگان رجوی از مزدوران به حساب مریم رجوی در بانکهای پاریس سرازیر گردید ویا در بنگاههای به اصطلاح عام المنفعه حقوق بشری سرمایه گذاری می شد.
ادامه دارد…
علی اکرامی