در 30 خرداد برابر با 20 ژوئن 2009 در پاریس محفلی با چند کارگر و مهاجر که همگی دستمزدهای روزانه و سرویس ایاب و ذهاب خود را دریافت نموده بودند تشکیل شد.
در این نشست که مریم عضدانلو یا به عبارتی مریم رجوی کار سخنرانی و حرافی تو خالی را بر عهده داشت، دم از دموکراسی در ایران و حمایت از قرارگاه بد نام اشرف را می زد.
شاید چند روز قبل خبرهایی مبنی بر اداره قرارگاه اشرف توسط نیروهای پلیس عراق شنیده باشید، و اگر با واقعیت به این قضیه نگاه کنیم شما هم گفته های ما را تایید خواهید کرد که پادگان اشرف جزء خاک کشور عراق است و دولت آن کشور حق دارد آنطور که می خواهد در آن اعمال حکومت نماید، اما مریم عضدانلو که خود در فرانسه مخفی می باشد آنجا را شش دانگ به اسم خود می داند و از وجود نیروهای عراقی در آنجا ناراحت است ولی چه افسوس که صدام یزید هم که به هلاکت رسیده و دیگر رئیس جمهوری نیست که به مجاهدین آب و دانه بدهد و آنها را زیر پر و بال خود بگیرد.
مجاهدین در بیانیه و فراخوانهای خود حمایت از اشرف و ریاست جمهوری با مریم رجوی در ایران را سرلوحه کار خود قرار داده و از این طریق به تبلیغات خود اضافه کرده، حال چگونه می شود آن جنایتکاران در اوورسوراوآز به عنوان تروریست گرفتار باشند و شهر و خانه ایی هم نداشته باشند و پایگاه مسعود رجوی ظالم هم با تمام اسیران آن به دولت عراق واگذار شده باشد و آنوقت ادعای ریاست جمهوری بر 70 میلیون نفر که برای خود تصمیم می گیرند نماید بدون آنکه گذشته خود را به یادآورد که چه عزیزانی را در مملکت اسلامی ما به ترور رسانیده و آنها را شهید نموده.
مریم رجوی وطن فروش باید در این چند روز باقیمانده عمر خود به فکراین باشد که چگونه از دست دادگاههای بین المللی که خانواده های اسیران در بند آنها تشکیل خواهند داد نجات یابد و چگونه شوهر فراری خود را که هر از چند گاهی دست به قلم می شود تا مبادا آفتاب و یا سرما او را اذیت نکند.