بتول سلطانی عضو جدا شده شورای رهبری مجاهدین در آخرین گفته های خود در مورد سلسله دستورات رجوی برای آمادگی نیروهای این فرقه جهت خود سوزی مطالب قابل تاملی را بیان کرده است. او به این نکته اشاره کرده که مسعود رجوی تلاش داشت تا از جریان دستگیری مریم رجوی در جریان 17 ژوئن نهایت استفاده را ببرد. رجوی در تماس تلفنی با افراد خود اعلام کرده بود:" این لک و لکی که کردید(منظورش خودسوزی های 17 ژوئن بود) در واقع کار شاقی نبود که کردید و اگر لازم باشد باید بیش از اینها فدیه بدهید." اینکه مسعود رجوی با آماده کردن افراد این فرقه از لحاظ روحی و روانی جهت خود کشی و خود سوزی آنها، در صورت نیاز، تلاش دارد از افراد این فرقه به عنوان گوشت قربانی استفاده کند و مانع از سقوط کامل و استرداد اردوگاه اشرف به دولت عراق شود چیزعجیبی نیست اما باید دید در این جهت و با پرداخت هزینه هایی که مسعود رجوی در نظر گرفته است، آیا می توان همانند پرونده 17 ژوئن که باعث آزادی مریم رجوی شد، در این پرونده نیز مانع از سقوط کامل اشرف و اخراج منافقین شد یا نه؟ طبق گفته بتول سلطانی درآن مقطع و با تماس تلفنی مسعود رجوی برای خود سوزی بیشتر، تعدادی از افراد فرقه دراشرف خود را آماده خود سوزی کرده بودند اما " این تماس شور و ولوله ای در قرارگاه و در لایه های مختلف سازمان ایجاد کرد و بعد از آن تعدادی از لایه های مختلف اعلام کردند که داوطلب خودسوزی هستند. اما با آنها برخورد شد و حرف شان این بود که خودسوزی در اینجا هیچ کاری پیش نمی برد و نتیجه ای ندارد. منظور این بود که این خودسوزی ها باید در متن اتفاقات یعنی فرانسه و در جلوی چشم رسانه های غربی انجام شوند. برای همین هم با این افراد داوطلب برخورد توجیهی شد و آنها را متقاعد کردند دست به هیچ اقدامی نزنند." بنابراین نباید این نکته را از نظر دور داشت که خود سوزی های احتمالی در اردوگاه اشرف به هیچ عنوان به اندازه خود سوزی های آن زمان برای سازمان تروریستی رجوی بهره ندارد زیرا اولا از نظر بسیاری از افکار عمومی جهان دور است و رجوی نمی تواند با مجبور کردن افراد فرقه اش به خود سوزی یا خود زنی در معرض دید افکار عمومی غرب، باعث تحریک این افکار و ایجاد هزینه سنگین برای دولتمردان آنها شود؛ چیزی همانند خود سوزی در انظار دید عموم در فرانسه. در این خصوص نیز باید به این نکته اشاره نمود که خود رجوی طبق گفته بتول سلطانی می دانست که پرونده به اندازه کافی مستندات و اتهامات قابل اثبات در خود دارد، و برای همین هم دست به چنین اقدام وحشتناکی زد که برای قوه قضائیه و دولت و مقامات فرانسه واقعا گیج کننده و غافلگیرکننده بود و درست به خاطر حساسیتی که دولت در قبال جریحه دار شدن احساسات عمومی مردم اش داشت، دست به چنین عقب نشینی زد. از طرف دیگر مقامات فرانسوی هم متقاعد شده بودند که اگر این بازداشت تا یکسال هم طول بکشد رویه خودسوزی ها ادامه خواهد داشت و هزینه های غیر قابل جبران بر افکار عمومی مردم و دولت تحمیل خواهد کرد.
اما در سوی دیگر قضیه و با وجود بالا بودن احتمال خود سوزی های زنجیره ای در اشرف باید به این نکته اشاره نمود که رجوی نسبت به سال 2003 چند پله عقب تر است؛ اول آنکه دولت عراق همانند دولت فرانسه نیست و طبیعتا با وجود رعایت تمام قواعد حقوق بشری در عراق اما جایگاه خود سوزی عده ای مزدور رژیم گذشته عراق در این کشور که جنایت های زیادی در این کشور و بر علیه مردم این کشور انجام داده اند به هیچ عنوان افکار عمومی عراق را همانند افکار عمومی فرانسه جریحه دار نخواهد کرد و شاید هیچ کس برای این موضوع تره هم خرد نکند. در بعد دوم باید به این مساله اشاره نمود که با وجود کنترل کاملی که دولت عراق بر گرداگرد اردوگاه اشرف دارد، مسعود رجوی و دیگر سرکردگان این فرقه نمی توانند – در صورت نیاز – با افزایش آمار خودسوزی ها توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند زیرا اردوگاه اشرف محدوده مشخصی دارد و از بعد تبلیغاتی نیز مثل اروپا نیست که بتوان زیر ذره بین افکار عمومی تمام کشور های اتحادیه اروپا اقدام به خود سوزی کرد و برای طرف مقابل هزینه گزافی ایجاد نمود.
و نهایتا اینکه از دستور به خود سوزی و عملیات انتحاری و موارد مشابه آن، تنها کسانی ضرر خواهند کرد که خود را طعمه کنند و از طرفی دیگر باید برای خرید بهای آزادی محال مورد نظر مسعود و مریم رجوی هزینه ای بسیار گرانتر از آنچه که رجوی گمان می کند پرداخت شود.