با وجود دگرگونیهایی که در واقعیت های سیاسی منطقه ای و بین المللی پدیدار است، رهبری عقیدتی مجاهدین هنوز سعی دارد تا سیطره ی خود را بر کادرهای تشکیلاتی مجاهدین و افراد مستقر در قرارگاه اشرف به صورت رویدادی پیوسته و تاریخی ادامه دهد. از این بابت نقش خردمندان و سیاستمداران مسئول و آگاه در باره خصلت تمامیت خواهی رهبری مجاهدین در دنیای کنونی و عصر تحولات دموکراتیک بیش از پیش مهم و تعیین کننده است. فرقه ی مجاهدین با بهره گیری از تفکر رهبری عقیدتی مجاهدین در تلاش است تا با تسلط همه جانبه بر کادرهای تشکیلاتی و سوق دادن آنان به سوی ستیزه جویی و رفتار خشونت طلبانه و یا خودکشی و خود سوزی جمعی به اهداف شوم و پلید خود دست یابد. رهبری عقیدتی مجاهدین در دنیای مدرن صرفا در کیفیت بهره گیری و تسلط بر کادرهای تشکیلاتی به تغییراتی دست زده است و با شیوه ی های پیچیده ی کنترل ذهن و شستشوی ذهنی، هم اکنون الگوی نوینی از به بردگی کشاندن انسانها را در قرارگاه اشرف به نمایش گذاشته است. تحمیل اعتصاب غذا به افراد مستقر در قرارگاه اشرف از سوی رهبری عقیدتی مجاهدین و غوغا سالاری و پروپاگاندای همه جانبه اما مضحک در این رابطه در طی یک ماه و نیم اخیر یکی از فاکت های چشمگیر در زمینه ی کنترل ذهن انسانها و به بردگی کشاندن آنان در متن مناسبات فرقه ای در دنیای کنونی ست. درگیر نمودن کادرهای تشکیلاتی در شرایطی سخت و غیر انسانی، وادار کردن آنان به واکنش های نابخردانه و رفتارهای پرخاشگرانه در اسارتگاه اشرف که تبعات سازنده و مثبتی برای آنان ندارد در حقیقت اذعان به این امر مشهود است گرفتاری افراد مستقر در اشرف تا بدان غایت رسیده است که سرنوشت افراد با مرگ تدریجی و بیهودگی در آمیخته و آنان به مثابه ی اشیاء ناچیز و بی مقداری در دیدگاه رهبری عقیدتی مجاهدین در آمده و همانند " سوژه " بکار گرفته شده اند. در چنین موقعیت و مناسبات نامعقول، آزادی تفکر و انتخاب کادرهای تشکیلاتی از میان رفته و آنان به بردگی سوق داده شده اند. اشتباه است اگر چنین پنداریم تمامیت خواهی رهبری عقیدتی مجاهدین عناصر تشکیلاتی را به سوی حل مسئله سوق می دهد و روح تسلط جوئی بر آنان را ناتوان ساخته است. بالعکس هم اکنون رهبری عقیدتی مجاهدین فضایی را ساخته و پرداخته است که در مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف مرده ریگ های کهن را بشدت پاس می دارند و متاسفانه بیش از پیش منابع عقلانی و قرایح طبیعی افراد حاضر در اشرف را به سخره می گیرند. این بهره گیری روز افزون است تا بدان پایه که عنصر تشکیلاتی گرفتار در هزارتوی مناسبات پیچیده ی فرقه ی مجاهدین، به شکل شی ء و ابزاری مکانیکی در آمده و مقهور گسترش تمامیت خواهی رهبری عقیدتی مجاهدین و قدرت وحشتناک آن گردیده است. البته باید به این حقیقت مهم تاکید داشت در عصر تحولات دموکراتیک در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین روزنه هایی پدید آمده است که منجر به ریزش وسیع نیروها و کادرهای تشکیلاتی طی این سال ها گردید و به نظر می رسد نیروها و عناصر ناهمآهنگ و گریزان در درون مناسبات فرقه ای مجاهدین در اشرف در سطح وسیعی شکل گرفته و بزودی ساخت جمعی نوینی را پدید خواهند آورد. بی شبهه، در صورت امکان و زمینه سازی گفتگوی سازنده ی عناصر و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین با اعضای خانواده های خویش شرایط دردناک و گزنده ی کنونی به وضعیت دگرگون کننده ای منجر می شود و سر انجام نقش منفی ناخشنودان و گریزان از تمامیت خواهی رهبری عقیدتی مجاهدین را در درون اسارتگاه اشرف پر رنگ تر خواهد نمود. به امید آن روز.
آرش رضایی