بیش از 50 روز از ورود نیروهای عراقی به درون قرارگاه اشرف و بیش از 20 روز از پایان التیماتوم دولت عراق به افراد مستقر در اشرف می گذرد. اما رهبران فریبکار فرقه رجوی بجای تلاش برای نجات افراد خود و تعیین تکلیف نمودن وضعیت آنها، همچون گذشته می خواهند از قربانی شدن نیروهای خود برای مطرح کردن خودشان استفاده کنند.
اگر کسی کارکرد رجوی را بیش از این ندیده باشد، در همین جریان می تواند از نحوه سوء استفاده او از نیروهای خود بخوبی آگاه شود.
رجوی که بعد از یک دوره غیبت، با بروز مسائل بعد از انتخابات در ایران فکر کرد رویای همیشگی اش برای نشستن بر تخت حکومت در حال به واقعیت پیوستن است، ناگهان سری از سوراخ مخفی گاه خود در آورده و لباس نظامی به تن کرد و آماده بود تا همچون دائی جان ناپلئون، رهبری قیام مفروض خود را بدست گیرد. اما خیلی زود دو ریالی اش افتاد که هیچ جایی در صفحه سیاسی ایران برای حضور او وجود ندارد و نام او و فرقه اش در هیچ کجا حتی در بین مخالفان و معترضانِ به نتیجه انتخابات نیز مطرح نیست.
او که برای رسیدن به قدرت چنین سریع واکنش نشان داد و هر چند روز یک پیام و فراخوان می فرستاد، بعد از ورود نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف، برای نیروهایش در اشرف فقط چند پیامی برای خالی نبودن عریضه فرستاد و بعد، همه آنها را که مدعی است جگر گوشه هایش هستند را از یاد برد و به سوراخش خزید و خبری از او نشد.
مریم نیز به همراه بقیه مسئولین رده بالای فرقه، همچون همسر سابقش مهدی ابریشمچی که ید طولائی در خالی کردن صحنه در شرایط سخت و سر بزنگاه ها دارند، اینبار نیز هیچ کاری برای خلاص شدن افراد اسیر فرقه در اشرف نکردند.
در حالیکه افراد اسیر فرقه در اشرف را در گرمای بالای 50 درجه در اعتصاب غذا نگه داشته اند!!!، مریم با فریبکاری و با ولخرجی، به برگزاری مهمانی های پر زرق و برق پرداخته و سعی در مطرح کردن خود و همسرش دارد و بجای آنکه خواهان تعیین تکلیف وضعیت افراد مستقر در اشرف شود، خواهان ماندن آنها در آنجاست، منتهی زیر نظر نیرهای آمریکایی یا یک نیروی بین المللی!!!
راستی چرا رهبران فرقه این همه اصرار بر ماندن در اشرف دارند. البته باید به یاد داشت که از نظر رهبران فرقه ماندن در آنجا خوب است اما فقط برای افراد پایین فرقه. خود رهبران باید همیشه برای پیشبرد اهداف والا و بزرگ از خطر دور باشند. اعتصاب غذا خوب است اما برای افراد پایین یا هواداران، و الا خانم رجوی باید حتما یا جشن پذیرایی و یا در مهمانی بوده و یا آنکه در مسافرت به کشورهای اروپایی و گردش های تابستانه و زمستانه خود باشد.
برای رهبران فرقه فرقی نمی کند که سرنوشت افراد گرفتار در اشرف چه خواهد شد، رجوی سناریوهای آماده ای برای هر شقی که برای این افراد پیش بیاید دارد و در تمام این سناریوها هدف مطرح کردن خود اوست و نه چیز دیگر. این سناریوها به شرح زیر میباشد:
اگر افراد اسیر فرقه کشته شوند، قهرمان شده و تمام سالیانی که با فرقه بودند جزء سابقه مبارزاتی آنان محسوب شده و به این ترتیب فرقه با تبلیغ حول فرد یا افراد کشته شده، چنین وانمود می کند که کماکان نیرو داشته و از طرف دیگر با پیش کشیدن پای حکومت ایران یک موج تبلیغاتی نیز بر علیه آنان ایجاد خواهد کرد. رجوی هرگز به این سوال پاسخ نمی دهد که اگر از نظر او دولت مالکی مزدور و دست نشانده ایران است، پس چرا اصرار دارد که نیروهایش در عراق بمانند تا در مسیر نابودی قرار گیرند؟ مگر او نمی گوید دولت ایران در عراق چه و چه می کند؟
اگر هم طبق تحلیل قبلی شما حکومت ایران در عراق شکسته خورده و پایگاهایش را از دست داده و آمریکا آنجا را در کنترل دارد، دیگر چرا این موضوعات را به حکومت ایران نسبت می دهید؟ پس حتما ریگی در کفش دارید؟
سناریوی آماده بعدی برای افرادی است که تصمیم به خروج از فرقه گرفته و بخواهند در شرایطی آزاد برای آینده خود تصمیم بگیرند. در اینصورت بلافاصله بریده و مزدور حکومت ایران شده و نه تنها سالیانی که در فرقه بودند جزء سوابق مبارزاتی آنها نیست بلکه تمام این سوابق نادیده گرفته شده و طوری وانمود می شود که این افراد در تمام آن سالها بریده بوده و مشکلات زیادی داشته اند، به حدی که فرقه و رجوی بخاطر انسان دوستی خود آنها را در این سالیان بعنوان مهمان پذیرایی کرده!!! و نهایتا این افراد در حالی که سالها در انتخاب بودن یا نبودن در فرقه آزاد بوده اند!!! در کمال آزادی و اختیار از فرقه جدا شده اند و بهیچوجه فرقه فشاری برای ماندن آنها اعمال نکرده است!!!
بنابراین در برابر خواسته ناحق رجوی که برای تبلیغ به نفع خود حتی به بهای نابود کردن تمام افرادش خواهان ماندن این افراد در اشرف است باید این خواسته را مطرح کرد که:
باید کلیه افراد فرقه در شرایط آزاد و بدور از قید و بندها و کنترل های فرقه ای و تشکیلاتی قرار گیرند تا بتوانند به اختیار خود راه آینده خویش را انتخاب کنند.