خبرهای دریافتی از قرارگاه عراق جدید(اشرف) حاکی از این است که سران این قرارگاه از ملاقات شماری از خانواده هایی که جهت ملاقات با فرزندان خود راهی اشرف شده، جلوگیری و ممانعت نموده اند. لازم به ذکر است این اقدام در حالی صورت گرفته که قرار بوده این ملاقات تحت نظارت نهادهای بین المللی و حقوق بشری صورت بگیرد. پیشتر بر ضرورت انجام این ملاقات ها در راستای رعایت جنبه های انسان دوستانه و فراهم نمودن زمینه های انتخاب آزادانه ساکنین اشرف تاکید شده بود. ممانعت سران قرارگاه اشرف از انجام این ملاقات ها بخودی خود ناقض حقوقی است که ظاهرا سران مجاهدین و به خصوص مریم و مسعود رجوی این روزها بر رعایت آن تاکید دارند. نقض این حقوق نشان دهنده این واقعیت است که مجاهدین از شعارهای مورد نظر تنها قصد استفاده ابزاری در جهت اغوا و فریب افکار عمومی و بعضا حامیان خود در اروپا را دارند. نکته قابل تامل سکوت و انفعال این حامیان در قبال چنین اقداماتی از سوی مجاهدین است. گذشته از اینها اقدام مجاهدین حاوی نکات قابل تعمق و اشاره ای است که به اجمال به مواردی از آن اشاره می شود. 1- ظاهرا سران قرارگاه اشرف دلیل ممانعت از این ملاقات را دخالت جمهوری اسلامی و توطئه گری علیه تشکیلات اشرف قید کرده است، با فرض پذیرش این ادعا، باید خاطر نشان کرد که در واقعیت این امر که کسان یا فرزندان این ملاقات کننندگان در قرارگاه اشرف حضور داشته و حداقل بخشی از انگیزه این ملاقات ها جدای از ادعاهای سران قرارگاه به ضرورت نیازهای عاطفی و همچنین نگرانی در قبال سرنوشت و آینده فرزندان شان بستگی و مرتبط بوده، نمی توان شک کرد. مجاهدین حتی می توانند با این فرض و احتمال به موضوع نگاه کنند، که این خانواده ها برای دیدن فرزندان خود به ناچار تن به پذیرش خواسته ها و نظارت و مدیریت این سفرها توسط جمهوری اسلامی داده اند، تا بتوانند پس از سال ها جگرگوشه های خود را ببینند. حتی با چنین فرضی محروم کردن والدین از دیدار فرزندان شان توجیه پذیر است؟ 2- بعلاوه نگاهی به شرایط سنی ملاقات کنندگان که عموما پدر و مادرهای سالخورده و ضعیف و ناتوان و حتی در میان آنها علیل و خمیده حضور دارد، دلیلی بر کذب بودن این ادعاها نیست. حتی باز به فرض پذیرش این احتمال که پروژه مورد ادعا قابل اجرا و عملی هم باشد، آیا نمی توان با تفکیک والدین از سایر ملاقات کنندگان از جمله خواهران و برادران و… حداقل این امکان را برای والدینی که روزهای واپسین عمر خود را می گذرانند، فراهم نمود. در طی این سال ها بوده اند پدر و مادرهایی که حسرت دیدن و ملاقات فرزندان شان را با خود به گور برده اند و تعدادی حتی در فراغ و غم ندیدن سالیان طولانی فرزندان شان دق کرده اند. بی توجهی سران اشرف و در راس آنها رجوی به این اتفاقات و پی آمدهای تاسف آور و متاثرکننده چه معنی می دهد؟ 3- گذشته از اینها حضور و نظارت نهادهای بین المللی ذی ربط فی النفسه می تواند از بروز هر گونه اعمال نظر یا آنچه به عنوان توطئه ها مطرح می کنند، جلوگیری کند. مضاف بر اینکه به ادعاهای خود مجاهدین جمهوری اسلامی از به کارزار کشاندن عاطفی خانواده ها برای متلاشی کردن قرارگاه اشرف در طی سال های اخیر چندان توفیقی کسب نکرده و به قول شما تیرش به سنگ خورده است. هر چند این ادعا تلویحا به این معنا نیز هست که اهرم های بازدارنده و فرقه ای سران اشرف در مقایسه با مکانیزم های عاطفی و مادر و فرزندی به مراتب موثرتر و کارآمدتر بوده است. با چنین ادعای مفروض شده ای نگرانی مجاهدین را از چه عواقبی باید پیش بینی کرد. 4- این اتفاق در شرایطی صورت می گیرد که مجاهدین به خصوص طی ماه های بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بی وقفه بر ایجاد پل ارتباطی میان اشرف و عنصر اجتماعی در ایران تاکید می کنند. به گونه ای که در راستای ملحق کردن خود به عنصر اجتماعی حتی تا پای اعلام آمادگی برای بازگشت به ایران پیش رفتند. طبیعی است در چنین شرایطی تعامل و ارتباط سران قرارگاه اشرف با خانواده ها می تواند در پیشبرد بخشی از این هدف موثر و مفید باشد، با این حال سران قرارگاه اشرف از انجام چنین تعاملاتی که بر اساس دیدگاه ها و نقطه نظرات شخص رجوی بیشترین انتفاع و سود آن به جیب مجاهدین خواهد رفت، جلوگیری می کنند. اما بر خلاف چنین نظرگاه واقعیت گریزانه ای، اما سران قرارگاه می دانند این ملاقات ها تا چه اندازه در سرنوشت آتی قرارگاه اشرف و ساکنین آن موثر و تعیین کننده است، به همین دلیل ترجیح می دهند هزینه های ناشی از ممانعت از این ملاقات ها را در مقایسه با تبعات جبران ناپذیر این ملاقات ها با جان و دل بخرند. 5- ممانعت سران مجاهدین از این ملاقات ها اگر چه در طی سال های بعد از سقوط صدام به تناوب و بعضا در مقاطعی به مثابه یک دستورالعمل تشکیلاتی در دستور کار سران قرارگاه بوده، اما از این نکته نباید غافل شد که به موازات رخدادها و اتفاقات و موضوع گیری های رجوی به خصوص در جریان اتفاقات بعد از ریاست جمهوری و عقب نشینی های استراتژیک او، احتمال ریزش های درون تشکیلاتی را نسبت به گذشته تشدید نموده و سران مجاهدین و قرارگاه اشرف می دانند چنین ملاقات هایی تا چه اندازه می تواند به شفاف سازی و واقع بینی ساکنین اشرف کمک کند. وقتی رجوی به هر دلیل می پذیرد که می خواهد به ایران بازگردد، به طور طبیعی باید از اینکه ساکنین اشرف زودتر از او و با انگیزه تر از او به سوی ایران برگردند، متقاعد و مجاب شده باشد. 6- از همه اینها گذشته نفس این خبر حکایت از آن دارد بر خلاف ادعای مجاهدین مبنی تفویض کنترل اشرف از نیروهای عراقی به آمریکایی کماکان کنترل و اتوریته قرارگاه اشرف به دست خود مجاهدین است و ادعاهای مجاهدین در این خصوص صرفا هیاهو و جوسازی است.