مریم رجوی و یا قجر و یا هر چیز دیگر! طی بیانیه های تکراری تاکید کرد که حتما با توجه به بیانیه شورای حکام ایران را حتما تحریم کنید. اگر بخواهیم نظری عمیق تر بر این موضوع بیندازیم با یک محاسبه ساده باید نگاه کنیم که تحریم های سازمان ملل اگر در آینده اتفاق بیفتد دودش در چشم چه کسی میرود؟
تحریم ها شامل چه چیزهایی خواهند بود؟بنزین یکی از این موارد است. پر واضح است چون این حضرات سالها در ایران نبوده اند با مشکلات مردم رابطه ای ندارند فکر میکنند ایران دیگر جمعیتی ندارد و خلق قهرمانی دیگر در آنجا نیست پس اگر بنزین تحریم شود مشکلات حمل و نقل خودش حل میشود اما روی حکومت فشار می آورد!جالب اینجاست که بدانید جدایی این حضرات از مشکلات سازمان بقدری بود که در سالهای تحریم عراق حدود چند سالی به ما صبحانه ارده و شیره میدادند و در غذا ها اثری از گوشت نبود تا اینکه بعد از 5 سال که از ماجرا گذشته بود در نشست های موسوم به حوض حین پخش صبحانه در سالن رجوی گفت اینها چیست که میخورید؟ گفتیم ارده و شیره وی گفت مگر اینها را میشود جای صبحانه خورد؟ نگاه کنید رهبر یک سازمان 4 هزار نفری بعد از 5 سال نمیداند که تحریمهایی که توسط امریکا بر عراق وارد میشد در سازمانش و روی تغذیه افراد خودش چه تاثیری دارد.! خب همین موضوع را به دیگر موارد تشکیلاتی سازمان هم بسط دهید خواهید دید که رجوی به تنها چیزی که فکر نمیکرده و مشغله ذهنی اش نبوده سازمانش و افراد خودش بوده که به خاطر او همه چیزشان را ترک کرده و به خاطر او این مصائب را بر دوش میکشند جالب است نه؟ خب اینهمه بی دردی از کجاست پس رهبری سازمان را ما در کجاها میابیم.؟ حالا نگاهی دوباره به سرخط پیام مریم می اندازیم، ایران را تحریم کنید. چرا چون این خانم بی درد و بی مسئولیت حتی به عنوان یک ایرانی نیز احساسی در باره وطنش و خلقش ندارد همان خلقی که سنگ او را بر سینه میزند و اظهار میکند که من رییس جمهور هستم و اگر که به ایران بیایم و به حکومت برسم مردم برای من باید لنگ پهن کنند و من چنین هستم و چنان هستم و به خاطر خلقم این از خود گذشتگی ها را کرده و میخواهم که با خود شیرینی برای اغیار حرفی زده باشم حالا اگر تصمیم گرفتند و این فشارها بر آنان آمد تقصیر خودشان است که در ایران مانده اند! و باید هر روز بر فشار و تحریم روی این مردم افزود! عجب پس معنی مجاهد خلق را نیز فهمیدیم همانهایی که در اساسنامه خود به دنبال جامعه بی طبقه توحیدی و برابری و برادری و همچنین جان دادن برای خلق و علیه امپریالیسم بودند! اما جدیدا با یک تغییر کوچک مسیر عوض کرده و همصدا با خارجی ها ساز و دهل تحریمش کن را راه انداخته اند. خب باز میرویم به کمی قبل تر زمانی که در مانور سیمرغ خبرنگاری از رجوی پرسید آیا شما از تحریمهایی که امریکا علیه عراق کرده پشتیبانی میکنید؟ وی پاسخ داد انتظار دارید من اینجا یعنی در عراق نشسته باشم و از تحریمها حمایت کنم؟ پس خانم رجوی شما انتظار دارید مردم ایران که 70 میلیون نفر هستند در اینجا نشسته باشند و از تحریمها علیه خودشان حمایت کنند؟ تو ای زن احمق با چه کسی همصدایی؟ اینقدر پستی و پلیدی بر تو غلبه کرده که یار یار تحریمها را میخوانی؟مگر یادت نیست چند هزار کودک عراقی از تحریمهای امریکا مردند؟ به دلیل کمبود شیر خشک و دارو که خودتان میگفتید. حالا دارید فشار میاورید که همان بلا سر بچه های سرزمین خودتان بیاید؟ ای بی وطن تو آنقدر پلید شده ای که حتی به عنوان یک زن احساس مادری هم نداری. ای سنگدل. و ای بی غیرت انگار مفاهیم و معانی کلمات سالهاست از مغز تو رخت بر بسته اند.تو باید بر انسان بودن خودت شک کنی تو باید بر ایرانی بودن خودت شک کنی واقعا در اینجا کلمات نیز دیگر یارای شرح مفاسد تو را ندارند. اینها تنها گوشه هایی از هویت پلید تو است که برای مردم آشکار میشود و تنها ما از تمامیت هویت پلید تو آگاهیم و انرا برای همگان باز خواهیم گشود.
اصغر فرزین