ماجرای اخیر سرژی – فرانسه نه اولین و نه آخرین حرکت سازمان رجوی است. خیلی خوب بود بدانیم که اوباش و چماقداران این دار و دسته علیرغم ژست های انساندوستانه شان و اداهای دموکراتیک و ادعاهای کلاس بالایی بودنشان در هر کجای دنیا برخوردهای خود را موجه شمرده و طرف مقابل را غیر موجه و مجرم میشمارند.
دوست عزیز و سالخورده ما آقای محمد کرمی و تعدادی دیگر متاسفانه موجب بی حرمتی و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. تازه این در مورد کسانی اتفاق می افتد که تنها خواسته اند صدایشان را برسانند آنها حتی با صدای مخالفین خود نیز به ستوه می ایند. این بی دلیل نیست که این سازمان تا آنجا که دستش میرفت خود را آلوده عملیات تروریستی کرد چرا که خود بنا بر تصمیم خود حکم میراند و آنرا اجرا میکرد. حالا چه کسی این اجازه را به او داده بود بماند اما مهم این بود که طرف مقابل بر ضد رجوی حرف زده و یا از او انتقاد کرده. شما ببینید در سالهای 60 چه اتفاقاتی افتاد و همین برخوردها باعث بسته شدن فضای باز سیاسی شد. در سالهای جنگ ایران و عراق باعث قویتر شدن جبهه دشمنان ایران شد و به طور دائمی نیز هر صدای مخالف مورد تهاجم قرار گرفت. در این طیف برخورد هیچ کس از زبان و کتک و قتل در امان نماند. من تعجب میکنم چرا اینقدر اطلاع رسانی ما پایین است که در دنیای غرب هنوز کسانی پیدا میشوند که از سازمان حمایت میکنند؟!
به هر حال مشت نمونه خروار است. جنایت هایی که زیر خروارها سیاست و جانب گیری سیاسی و حقوقی گم شده است. تا کی باشد این افشاگری ها بساط این سازمان پوشالی را در هم کوبد و تمامی اسیران این فرقه چه روحی و چه جسمی آزاد گردند. و چه جنایت های دیگری بر صحنه تاریخ مشاهده گردند. روزگاری نیز در شوروی و آلمان شرقی و بلوک شرق آنها که حکومت میراندند و دم از حقوق پرولتاریا میزدند. اما حالا سالها گذشته و مردم آنها سالگرد فرو پاشی دیوار برلین و حکومت هایشان را جشن میگیرند این است قدرت تاریخ و قدرت انسانهای آزاد و آزاده که به همت آنهایی که در مقابل این شانتاژها تسلیم نشدند به ثمر رسیده است. حالا شما خواهید دید که تاریخ با این سازمان کوچک استثمار گر عقب افتاده و ارتجاعی و تروریستی و التقاطی چه خواهد کرد.
اصغر فرزین