سلام بر شما دوستان و خواستاران آزادی و دمکراسی و تشکر از نمایندگان محترم پارلمان اروپا از وقتی که به من دادند و من را دعوت کردند. من بتول سلطانی متولد 1344 و عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق که حدود ربع قرن در درون مناسبات تشکیلاتی سازمان بوده ام. سال 1365 این گروه از موضع مخالف ما با جمهوری اسلامی سو استفاده کرده و من بهمراه همسرم حسین مرادی فریب شعارهای آزادیخواهی آنها را خورده و به دام سازمان افتادیم این عکس من و همسرم است هنگامیکه هنوز جذب نشده بودیم بعد صاحب دو فرزند شدم که فرزند اولم در پاکستان در شروع جذب به دنیا آمد این عکس مربوط به موقعی است که دخترم در پاکستان بدنیا آمد و این هم عکس پسر م است که در بغداد به دنیا آمد آنها ما را به عراق منتقل کردند و در پایگاههای خود نگاه داشتند و از همان موقع پرورش و تفتیش عقاید شروع شد آنها همه مدارک قانونی ما را گرفتند هر چه پول و طلا داشتیم گرفتند با شیوه های مختلف سازمان همه چیزم از من گرفته شد و یکی یکی پلهای پشت سرم را خراب می کردند تا ما هر چه بیشتر تسلیم آنها باشیم بعد بچه هایم را گرفتند و بعد هم گفتند باید زن و شوهر ها تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک از هم جدا شوند و بعد هم به تدریج با الینه فکری و مانیپوله و شستشوی مغزی هویتم را نیز از من گرفتند این کاری است که با همه اعضا می شود و این نقض آشکار حقوق بشر است. آنها طی سالیان هر گونه ارتباط با همسر و داشتن فرزند را حرام شمرده و آموزش می دادند که فقط به خواسته های رهبر فکر کنیم آنها هیچ ردی از فرزندان من به من نمی دادند و یکبار هم که من سوال کردم مورد مواخذه تشکیلاتی و برخورد و سرکوبی جمعی قرار گرفتم. اما این عکس مربوط به سال گذشته است که بعد از فرار من از سازمان و برای اعمال فشار روی من و بازگردندم به فرقه با یک سناریو و طراحی او را به قراگاه کشاندند تا در مقابل من قرار دهند این عکس پدرخوانده اوست که از بچه به او فروخته شده است و از سازمان حقوق می گیرد که او را تا قرارگاه همراهی کرده است.
از کجا بگویم از وضعیت تأسف بار و کمک به 3500 نفر مبتلا ساکنان اشرف و 5000 نفر در اروپا و آمریکا که همچون من اسیر ویروس تشکیلاتی است که به واسطه شخص مسعود و مریم رجوی گریبانگیر اعضای این سازمان است شما نمی دانید چگونه افرادی که ظاهرا معقول به نظر می رسند و با شخصیت کراوات زده در برابر شما ظاهر می شوند چگونه با یک اشاره این رهبران از طریق سلسله مراتب تشکیلاتی دست به هر کاری می زنند خودسوزی می کنند حمله می کنند و مثل یک بیمار روانی رفتار می کنند. اما من می دانم که آنها همانطور که گفتم افراد بی هویتی هستند که ریموت کنترشان دست شخصی به نام مسعود و مریم رجوی است. شما به همین وقایع اخیر در اکتبر و سپتامبر 2009 در کمپ اشرف در عراق نگاه کنید که چگونه مسعود رجوی فقط در جهت خواسته خودش جان یازده نفر را گرفت و به آنها توسط سلسله مراتب تشکیلاتی دستور درگیری با پلیس عراق داده شد. بقیه نفرات اعتصاب غذا کردند و 36 نفر را هم پلیس دستگیر کرد و در عوض مسعود رجوی خوراک تبلیغاتی روی سایت خودش و پیشبرد خط مسعودرجوی برای نگهداشتن اشرف داشته باشد هیچکس نیست سوال کند که برای چه می خواهد اشرف بماند اصلا خود عراق جای ماندن است که اینقدر بر روی حفظ تشکیلاتش در اشرف اصرار می کند. اما من می دانم که پشت پرده چه می گذرد. شما به واقعه خودسوزی ها هنگام دستگیری مریم رجوی در پاریس برای فشار به دولت فرانسه نگاه کنید. شما به همدستی او با صدام حسین و شرکت در کرد کشی نگاه کنید که حتی مردم عراق هم که موضوع را می دانند از اینها متنفرند. شما به مرگ های مشکوک معترضان در سازمان نگاه کنید که من فقط اینجا اسم تعدادی که بیاد می آورم را مطرح می کنم و توضیح هر کدام نیازمند وقت دیگری است. مینو فتحعلی/ مهری موسوی/سیمین فیض بخش از نفرات شورای رهبری و یاسر اکبری نسب / سهیل ختار /جعفر کهزاد منش/ آلان محمدی آخه از کجایش بگویم فقط می توانم بگویم که اینجا جایی است که سالهاست پایه ای ترین حقوق بشر نقض شده و این همینطور ادامه دارد. تعجب من از سکوت و بی عملی مجامع بین المللی است که بخاطر مشکلاتی که شاید با دولت ایران داشته باشند چشم به روی این مسائل بسته اند. من می خواهم از همینجا جامعه بین المللی را متوجه تهدید یک فرقه خطر ناک کنم. نه در اندیشه و نه در موضع گیری سیاسی علنی مبارزه مسلحانه و تروریستی را ترک نکرده اند، کماکان مسعود رجوی خط و خطوط چگونگی مغز شویی و کنترل افراد و پرورش افراد برای کارهای تروریستی و خشونت و بهانه دادن دست پلیس و سرکوب و ایجاد فجایع انسانی نظیر خودسوزیهای پاریس و… در جهت پیشبرد اهدافش می باشد. مریم رجوی همسر مسعود رجوی توسط همین مسعود رجوی استفاده ابزاری می شود و دنباله روی مقاصد فرقه گرایانه اوست. از شیوه های جذب و به اصطلاح خود مسعود رجوی به تور انداختن یک سناتور یا نماینده یا شخصیت بگویم که در کشورها طراحی و برنامه ریزی می کند و سناریو می چیند و شناسایی می کند و به او نزدیک شده و در پشت صحنه آن را به شور می گذارد و من بارها خودم شاهد پشت صحنه های این دیدارها یا بازدیدها بوده ام و چگونه همچون بازی شطرنج حتی شاه برای صحنه تعیین می کند شما کافی است ببینید که بصورت 30 سال مداوم این کارها را کرده و تجربه کسب کرده است و تعجب من باز از افرادی نظیر کازاکا و کوادراس است که حرفهای رهبر فرقه گرا را تکرار و مطرح می کنند به قراگاه اشرف رفته و متوجه شده اند که این افراد داوطلبانه در اشرف هستند و از همینجا و با توجه به اینکه موضوع دعوت نقض حقوق بشر و ضعیت نفرات در اشرف است بگویم که: اولا این افراد سالهای سال مغز شویی شده و هنوز که هنوز است مانیپوله می شوند و بصورت روزانه نشستهای سرکوبی تفتیش عقاید تحت عنوان غسل و عملیات جاری او نشستهای لایه ای و…. دوما این افراد همانند خودم ابتدا بایستی در یک فضای سالم و آزاد تحت روان درمانی قرار بگیرند همانطور که خودم از وقتی که بیرون آمده ام این بیماری را داشته و تحت درمان هستم. سوما این افراد امکان ارتباط با دنیای خارج خود را ندارند و فقط صدای سانسور شده می شنوند هیچ صدای مخالفی نمی شنوند یا بصورت تفسیری توسط شخص مسعود رجوی بصورتی دیگر به آنها می رسد. چهارما هنگام ورود یا دعوت از جانب هر کس که باشد افراد سازماندهی شده و طبق یک سناریو مجبور به زدن حرف مشخص و یکسانی هستند و حتی از بالا مشخص می شود که چه کسی سر راه این فرد که از بیرون آمده قرار بگیرد و در نشست شورای رهبری هنگام ورود فرد بیرونی رسما اعلام آماده باش تشکیلاتی می گردد. آنوقت چگونه می توان دم از افرادی زد که انتخاب کرده اند در قرارگاه اشرف بمانند. احتمالا کسانی در مورد کیش شخصیت مسعود رجوی گفته اند و اعمال نقض اولیه ترین حقوق انسانهایی که اسیر و گرفتار فرقه خود کرده است. خنده کریه او که اذعان کرده موفق شده و به خودش تبریک گفته است که همه چیز این افراد را تصاحب کرده است. اما متأسفانه نشده که ابعاد درستی از این پدیده خطرناک بگویند که به نظرمن نیازمند تدبیر بین المللی است. احساس می کنم حتی مشکل می توان آن را به دیگران شناساند. مسعود رجوی کسی بود که شخصا آمار زنانی که رحم آنها توسط پزشک جریان وار جراحی می شد را دنبال می کرد و آمار داشت و لذت می برد.از نظر من او یک شخص روانی هیستریک است که خود را بالاتر از پیامبران می داند. او شخصا از ما می خواست که می خواهم از نفرات تحت مسئول شما پوست و استخون بماند و این در حالی بود که او برای خودش همه چیز می خواست و من در مصاحبه هایم گفته بودم که رجوی نه تنها به خلاف شعارهایش دنبال رهایی زنان نبوده است بلکه زن را بطور روشن و واضح استثمار جنسی می کند.