در سالن شهرداری اوورسوروازبه مناسبت سال نو میلادی مریم قجر سر کرده فرقه تروریستی حرف هائی زده که اگر کسی با این جماعت دروعپرداز آشنا نباشد فکر می کند که این عجوبه ها از کره ای دیگر به این کره خاکی تشریف آورده اند. البته برای اینکه بتواند چند نفر را در یک چنین موقعیت سیاسی دور خود نگهدارد خودش هنری است که صد البته بایستی با دروغپردازی وشارلاتان بازی این کار را انجام دهد، برای همین هم مریم قجر درسالن شهرداری چشمان مبارک را بر تمام واقعیت ها بسته وبا بی شرمی، مشتی اراجیف برای حضار سرهم کرده وبه خورد هواداران بی چاره خود وجیره خوران و حقوق بگیران به اصطلاح مقاومت داده. کسانی که با این دزدان اعتماد ملت آشنائی دارند با خواندن متن سخنان این خانم شیفته قدرت به چند نکته اساسی که تمامآ دروغ محض است پی می برند، که در ادامه به چند مورد آن اشاره می کنیم. اما قبل از آن بایستی به التماس کردن های مریم قجرهم توجه کرد که برای به قدرت رسیدن به چه صورتی به دست وپای غربی ها افتاده و از انان عاجزانه می خواهد که برای به قدرت رسیدن مجاهدین کاری انجام دهند. خانم قجر از دول غرب چنین انتظار دارد: ما فقط میخواهیم که کشورهای غربی موانع بر سر راه ما را بردارند مثل پرونده سازی یا لیست تروریستی. و میخواهیم که به خاطر معامله با ملایان علیه ما کمپین جنگ روانی راه نیندازند. ملاحضه می کنید که درخواست برای حکومت کردن هم ممکن است، اما کسی نیست به این دربه درها بگوید اگر مانع ها از سر راه هر گروه دیگری هم بر داشته شود آن گروه می تواند شاید به قدرت هم برسد، پس خود شما با ان همه ادعا چه کاره اید که برای کنار زدن موانع دست به دامن فرانسه شده اید؟ ما از ابتدا هم گفته بودیم شماها پوچ و دروغ هستید. اما برگردیم به چند نکته اصلی که لازم است به آنها اشاره شود. اول: خانم در فرانسه نشسته وخود را صاحب اصلی حرکت و جنبش در درون ایران می داند، در حالیکه رهبران این حرکت در درون ایران هستند ودر تمام صحنه ها هم حضور دارند، مثل تو در گوشه اوورسورواز قایم نشده اند. دوم: دم از تغییر دمکراتیک به دست مردم و مقاومت ایران می زند، قسمت اول جمله را قبول داریم که به دست مردم انجام می شود اما قسمت دوم جمله به غیرازهرزه گوئی مگر چیز دیگری است؟ کدام مقاومت؟ نکند منظورتان مقاومتی است که در اوور انجام میشود؟ سوم: در برابر دروبین و در مقابل یک عده غربی پز برابری زن ومرد هم سر داده، بایستی از این خانم پرسید مگر زن هائی که در بند شما گرفتار هستند حتی با مردانی که گرفتار اندیشه های ارتجاعی شما هستند برابرند؟ اگر برابرند چرا در طرز پوشیدن لباس از خود اختیاری ندارند؟ چرا تنها شما هزارقلم آرایش می کنید و دیگر زن ها چنین اجازه ای ندارند؟ برابری زن و مرد را شما در چه می بینید لطفآ توضیح دهید. چهارم: می فرمائید در سال نو گوشهایمان باز باشد برای شنیدن دیگران، پیشنهاد بسیار خوبی است، پس در این چند سال که ما اعضای جدا شده از شما این همه فریاد برآوردیم که خط و راه شما اشتباه است چرا گوش هایتان بسته بود؟ وچرا این همه تهمت به دیگران وبه منتقدین خود وارد کردید؟ پنجم: پرورش احساسات نیک انسانی در وجودمان: شما ازچیزی که فاصله دارید همان احساسات انسانی است، مگر فراموش کرده اید که در اردوگاه اشرف وقتی هر کدام از ما لب به اعتراض گشودیم ما را در میان بیش از دویست نفر حاضر می کردید ودوستان ما را تحریک به حمله فیزیکی می نمودید و آنها را وادار به تف کردن به سروروی منتقدین خود می کردید؟ آیا فراموش کرده این که وقتی دوستان ما در عملیات ها ی مزدورانه شما از بین می رفتند به دستور مستقیم مسعود اجازه نمی دادید کسی برای آنها اشکی بریزد؟ به خاک خون کشیدن عده ای در اردوگاه اشرف در همین اواخر که شما امروز ادعای پیروزی آن را می کنید آیا یک حرکت انسانی است که بتوان از احساسات پاک انسانی دم زد؟ این است احساسات انسانی شمایان که در برابر غربی ها دم می زنید؟ واقعآ کمی شرم.حیا هم چیز خوبی است. به این خانم حراف بایستی با تاکید یادآور شد که این غربی ها نیستند که می توانند شما یا کس دیگری را به حکومت برسانند بلکه ملت بزرگ ایران است که در تمام مدت خود بار خود را بسته وبه دور از تفاله های انقلاب 1357 راه خود را پیدا کرده و به پیش می رود، شما از نظر مردم ایران همان مزد بگیر های صدامی هستید که صف شما از صف مردم ایران به اندازه سال نوری جداست.