انتخابات سرنوشت ساز و تعیین کننده عراق با اما و اگرها و ابهاماتی چند و مشکوک بالاخره انجام شد و هرچند کمیساریای انتخابات نتایج پایانی را اعلام کرده است، اما هنوز، همه گروهها و از جمله دولت قانونی به رهبری نوری المالکی هنوز انتخابات را تمام شده ندانسته و نمی پندارد. و خواهان بازشماری آرای ریخته شده به صندوقها است. البته کاملاً واضح است که این خواسته محدود به جناب نخست وزیر کنونی نمی شود و شخص رئیس جمهور عراق هم، چنین درخواستی را قبلاً کرده بود.
موضوع مهم در این بین، دولت عراق نیست چون موضوعی است مربوط به عراق و مردم آن کشور که بایستی برای آینده خود تصمیم بگیرند، و لابد اگر بحثی هم باشد در زمینه برگزاری انتخابات، حتماً راههای قانونی برای استیفای حقوق خود را بلد هستند.
اما برگردیم سر موضوع اصلی یعنی وضعیت فرقه رجوی در این قضیه. براستی چرا این انتخابات اینقدر برای فرقه رجوی مهم است؟ و چرا اینقدر به آب و آتش میزند و تمام موضعگیری ها و اخبار مربوط به آن را چه قبل و چه در حین انتخابات و چه بعد از آن، تلاش می کند پوشش بدهد و با آب و تاب بیان کند.
شکی وجود ندارد از اینکه یکی از لیست ها، بصورت غیر نهایی و رسمی، دو کرسی بیش از سایر گروهها بدست آورده و تا اینجا برنده اعلام شده و همچنین دور از ذهن نبوده و نیست که آمریکای اشغالگر و اروپای همدست اشغالگر هم آنرا تآیید کرده و تمام هم و غم خود را معطوف به این داشته اند که نوری المالکی هم نتیجه را بپذیرد و یا خط و نشان های جور واجور می کشند، و این امر به خودی خود به اندازه کافی گویای خیلی از مسائل پشت پرده انتخابات و بحث داغ تقلبات است، خصوصاً میزان کم و ضعیف برتری در بدست آوردن کرسی ها، که آدم را بیشتر یاد انتخابات ریاست جمهوری قبلی آمریکا می اندازد، که با اختلاف یک رای بوش به ریاست جمهوری رسید و دنیا را به قول خود آمریکایی ها به سمت نابودی کشاند.
و شکی باقی نمی ماند که فرقه رجوی ممکن است از شدت خوشحالی پر هم در بیاورد و به نوعی از نتیجه این انتخابات، با خام خیالی فوق تصور راضی هم باشند، اما باز این سئوال بجای خود باقی است که اگر این چنین است چرا این همه موضوع برای فرقه مهم است؟
پاسخ البته خیلی روشن است و بر کسی پوشیده نبوده و نیست که بحران هایی که فرقه رجوی را از هر طرف احاطه کرده است و لحظه ای آرامش برای فرقه رجوی و سردمدارانش باقی نگذاشته است فرقه را بصورت خودبخودی به این سمت سوق داده است که از ستونی به ستونی پریده تا شاید فرجی حاصل شود. که نشده چون از این دست تشبثات قبلاً هم نمونه بوده مثل انتخابات فرانسه و جدال بین سارکوزی و سگولن رویال، اما دست آخر چیزی گیر فرقه رجوی نیامد. و تازه بیشتر هم از دست داد چه بسا اگر ساکت مانده بودند و به نفع یک کاندید وارد نمی شدند چیزی گیرشان می آمد ولی خوب نشد.
از بحران های پیرامون فرقه صحبت کردیم که به آن اشاره می کنیم، از جمله عدم مشروعیت حضور فرقه و خصوصاً اشغال بخشی از خاک عراق تحت عنوان، کمپ اشرف در عراق که از همان ابتدای سقوط دولت صدام خواسته دولت های جانشین بوده و توسط دولت های بعدی هم تکرار شده و دولت کنونی هم بطور جد این قضیه را دنبال کرده و می کند و بعید بنظر میرسد که هر عراقی دیگری راضی باشد قسمتی از خاکش در تصرف عده ای غیر عراقی باشد. و مسلماً هر دولت دیگری که در عراق بر سر کار بیاید نیز بطور اصولی همین خط را دنبال خواهد کرد مشروط بر اینکه بصورت جدی خواهان مبارزه با تروریسم و فرقه گرایی در همه اشکال آن باشد کما اینکه دست کم در شعار هم که باشد تمام این گروههای حاضر در انتخابات و از جمله همین گروه فعلاً برنده نیز روی این شعار مشترک بوده اند که خواهان فرقه گرایی نیستند و روی آن تاکید دارند. و از این حیث هم باز فرقه رجوی جایی در عراق ندارد حال چرا از این نتایج استقبال می کنند یک تناقض بزرگ است.
بحران دیگر که چند ماه است گریبان فرقه را گرفته و قصد تمام شدن هم ندارد حضور خانواده های افرادی از فرقه است که در کمپ اشرف گیر افتاده و راه به جایی ندارند و این خانواده ها با حضور مستمر خود در برابر درب اصلی کمپ اشرف خواهان دیدار با فرزندان و بستگان خود در بیرون از کمپ اشرف شده اند، خواسته مشروعی که فرقه از آن با زیر پا گذاشتن تمام موازین حقوق بشر از آن سرباز زده و میزند و تا کنون مانع از دیدار این خانواده ها با فرزندانشان شده اند. این بحران از این حیث ممکن است خیلی بزرگتر از بحث خروج از عراق باشد چرا که با خروج از عراق افراد اسیر هم در ظاهر همچنان در اسارت آنها خواهند بود مثل سایر کشورها، اما دیدار خانواده ها با فرزندان و بستگان می تواند به قطع ارتباط این افراد با فرقه بیانجامد که خطر آن برای فرقه و موجودیت آن خیلی بزرگتر و غیر قابل جبرانتر است و هزینه های سنگین تری نیز به همراه آن دارد چه در بعد تبلیغاتی و چه در بعد افشاگری هایی که این افراد می کنند. پس این هم یک بحران دیگر.
بحران دیگر ماندگاری در لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا است که ناچاراً فرقه را در برخی موارد ولو بصورت حداقل در محدودیت قرار میدهد و اجازه تحرک فعال را به او نمی دهد. و علیرغم تمام ولخرجی هایی که در اروپا و آمریکا کرده است هنوز نتوانسته در این زمینه امتیازی کسب کند و از لیست نتوانسته خود را خارج کند.
این بحران ها از جمله مهمترین بحران هایی هستند که فرقه رجوی با آن دست به گریبان است و آرامش خاطر را از فرقه صلب کرده و اعصابش را تحلیل برده است و قوه تشخیص را نیز از او صلب کرده است وگرنه اینقدر زودهنگام از نتایج انتخابات عراق استقبال نمی کرد. به هر روی این فرقه جدای از اینکه چه دولتی و یا چه شخصی در عراق به قدرت برسد جایی در عراق ندارد و کسی خواهان حضور او نیست.